تاریخ سند: 24 فروردین 1343
موضوع : آقای خمینی
متن سند:
شماره : 1351 /20/ الف
بعدازظهر روز پنجشنبه 20 /1 /43 هنگامیکه عده نسبتا زیادی در منزل
آقای خمینی در قم حضور داشته اند روزنامه سه شنبه 18 /1 /43 اطلاعات1 را
بدست ایشان میدهند تا مندرجات سرمقاله آن را که قسمتی از آن مربوط به
روحانیون بوده بخواند مشارالیه پس از قرائت آن با نهایت عصبانیت فریاد میزند.
کجا روحانیون موافقت
کرده اند.
این چه مزخرفاتی
است که مسعودی2 مینویسد
و چنان این جملات را اداء
میکند که مجلس تحت تأثیر
و سکوت قرار میگیرد در
همین موقع بشخصی بنام
خزعلی3 دستور میدهد که
چنین موضوعی را در روی
منبر تکذیب کند از قرار
نامبرده نیز در همان شب
چنین عملی را انجام میدهد.
گیرندگان : اداره کل سوم
بخش 321
در پرونده آیت الله خمینی بایگانی
شود.
صابری 1 /2 /43
توضیحات سند:
1ـ سرمقاله روزنامه اطلاعات
که مورد اعتراض امام واقع شد
به این شرح است:
اتحاد مقدس به خاطر هدف
مقدس !
آثار اطمینان بخشی که از
حصول حسن تفاهم نزدیکی
بیشتر مابین دولت و طبقات
مختلف مردم در آغاز سال جدید
بچشم می خورد من
حیث المجموع خوشبینی و
امیدواری محسوسی نسبت به
روزهای آینده در اذهان عامه
برانگیخته.
ما مکرر نوشته ایم و
حقیقتا عقیده داریم که
خوشبختانه مملکت ما، برخلاف
اغلب ممالک کوچک و بزرگ و
پیش رفته و پس افتاده، به
اصطلاح با هیچ «پروبلمی»
روبرو نیست یعنی مسئله ای و
مشکل غامضی که حل آن از
عهده امکانات و مقدورات
موجود خارج باشد نداریم.
نه
در زمینه امور داخلی و نه در
امور خارجی.
تنها «مسئله» اساسی اجتماعی
ما در سالهای اخیر این بود که
مملکت، برنامه ملی نداشت و به
عبارت دیگر مملکت عرصه
آزمایشها بود.
امروز فلان آدم
سر کار بود، هر کاری به سلیقه
خودش می کرد و فردا که او
می رفت، دیگری می آمد با
سلیقه ای دیگر، آنچه را پیش از
او دیگران رشته بودند پنبه
می کرد و سلیقه خود را بکار
می بست.
این بود که امکانات
مملکت هدر می رفت و مردم هم
در قبال وضع هردم بیل و شل
کن، سفت کن تکلیف خود را
نمی دانستند.
از ششم بهمن باین طرف،
دوران این بلاتکلیفی و تنازع
سلیقه ها به آخر رسید.
شاه مملکت براساس تجارب و
احاطه بر اوضاع مملکت یک
برنامه ملی در شش ماده طرح کرد
و آنرا به معرض رأی عامه
گذارد، بعد از تصویب طرح شش
ماده ای این طرح به عنوان
منشور انقلاب شاه و ملت، برنامه
یک انقلاب سفید به منظور
اصلاح امور اجتماعی و اقتصادی
و سیاسی و فرهنگی کشور اعلام
گشت و محرز شد که پس از آن
اعم از اینکه زید روی کار باشد
یا عمر، برنامه مملکت باید دنبال
شود نه برنامه هائی که براساس
سلیقه فردی طرح و عنوان
می شود.
و اما همان قسم که برنامه عوض
شده، الزاما می بایستی کیفیت
اجرای برنامه هم عوض شود تا
وقتی دولتها به سلیقه خودشان
برنامه ارائه می کردند، اجرای
برنامه نیز به عهده خودشان بود.
لکن اجرای یک برنامه عظیم ملی
از قدرت دولت خارج است و
توفیق در اجرای چنین برنامه ای،
بدون هیچ گفتگو منوط است به
آنکه نیروی ملی، یعنی قدرت
ملت و دولت، یکجا پشت سر آن
باشد.
برنامه شش ماده ای شاه،
برنامه ای است که میباید براساس
آن یک اجتماع نوین در ایران
ساخته شود، اجتماعی برمبنای
سنت های کهن و افکار نو! این
ساختمان عظیم با یک دست و دو
دست و صد جفت دست بالا
نخواهد رفت برای بالا بردن و به
آخر رساندن این بنا احتیاج به
بیست میلیون دست هست.
بیست
میلیون دست که تحت یک
رهبری صحیح و دقیق و زیر نظر
یک معمار بسیط و محیط باید
فعالانه و صمیمانه و دوش بدوش
کوشش کنند تا برای فرزندان
خود خانه ای نو و آباد باقی
بگذارند و در برابر نیاکان خود
سرفراز باشند که به حفظ میراث
بزرگ آنان، آنچه در قوه
داشته اند کوشیده اند.
اینجا دیگر صحبت دولت و ملت
و بقال و عطار و روحانی دانشجو
و روزنامه نویس مطرح نیست.
اینجا صحبت از ایران است.
آن
واحدی که همه ما بدان فکر
می کنیم و هر چه می گوییم بنام او
و هر چه می خواهیم به خاطر
اوست.
ایران منهای عطار یا
ایران منهای بقال البته یک حرف
یاوه ای است و بنابراین وقتی
قرار باشد ایرانی ساخته شود
وقتی بنا باشد افتخارات ایران
بآن بازگردد در این جهاد و تلاش
بزرگ ملی هم بقال سهیم خواهد
بود هم عطار و هم روحانی و هم
روزنامه نویس و افضل و تفضیل
در این میانه ابدا مطرح نیست.
و چقدر جای خوشوقتی که جامعه
روحانیت نیز اکنون با همه مردم
همگام در اجرای برنامه های
انقلاب شاه و مردم شده است.
زیرا این انقلاب براساس
عالیترین هدفهای پیشوایان
صدر اسلام بنا نهاده شده است و
باز هم جای خوشوقتی ایست که
دولت حاضر نیز باین نکته کاملاً
متوجه و در موضوع «اتحاد ملی
به خاطر برنامه ملی» ساعی است
و با حُسن نیت شایان تحسین
تاکنون به مقدار قابل ملاحظه ای
موفق به جلب تفاهم متقابل
طبقات مختلف شده است.
اظهارات اخیر آقای نخست وزیر
در مراسم بدرقه زائران خانه خدا
خاصه که مرادف و همزمان با
اقداماتی در زمینه همین طرز
فکر بوده است موجد امیدواری
بیشتری برای مردم می باشد.
ایشان می گویند : «برای بالا بردن
سطح زندگی مادی و معنوی
مردم و اجرای برنامه های وسیع
توسعه اقتصادی و اجتماعی نظم
و امنیت در سراسر مملکت
ضروری و غیر قابل اجتناب است
و دولت در عین حال که به تمام
نکات واقف و مجری یک برنامه
اساسی است در نهایت دقت و
مراقبت وظیفه خود را با کمال
جدیت انجام خواهد داد.
اگر
کسانی به عناوین مختلف و در هر
مقام و در هر لباس کوچکترین
وقفه ای در اجرای برنامه های
مترقی بوجود آورند مسلما با
عکس العمل طبیعی دولت روبرو
خواهند شد.
منافع عمومی را
بدون تردید نمی توان بهیچوجه
من الوجوه نادیده گرفت و امید
است با توجه خاص شاهنشاه و
عوامل مؤکدی که صادر
فرموده اند محیط آرام در اجرای
هدفهای مملکتی ادامه یابد.
ما
کوشش خواهیم کرد که توسعه
اقتصادی و تأمین زندگی مادی با
توجه به معنویات و اصول
اخلاقی و دینی توأم باشد و
امیدواریم که تمام مردم از هر
طبقه و مقام در این امر که با رفاه
ملت توأم است شریک و سهیم
باشند.
»
ما امیدواریم که با ایجاد این
اتحاد مقدس همگی بتوانیم در
راه اجرای برنامه انقلاب سفید
ایران برای شخص پادشاه که یک
مرجع عالی مبری از حب و بغض
می باشند و رهبری معظم له ضامن
اصلی توفیق در این جهاد بزرگ
است سربازان مفید و مؤثری
باشیم.
اطلاعات ـ ش 1335 ـ
سه شنبه 28 فروردین 43
2ـ عباس مسعودی فرزند حاج
محمدعلی، در سال 1280 ش در
تهران به دنیا آمد.
پس از خاتمه
تحصیلات مقدماتی و متوسطه
در تهران، چون قادر به ادامه
تحصیل نبود و از جهت زندگی و
معاش در زحمت بود ابتدا به شغل
حروفچینی و کارگر ساده مطبعه
در مطابع تهران مشغول بکار شد.
پس از چهار سال بتدریج مصحح
روزنامه «اقدام» و «شفق» و
خبرنگار روزنامه های «ایران» و
«کوشش» گردید.
در سال 1300
ش ابتدا مرکز کوچکی که فقط
یک اطاق داشت در تهران دایر
کرد که مرکز اطلاعات نامیده
می شد و اخبار خبرگزاریهای
«رویتر» و «هاواس» را از دوایر
مطبوعاتی این دو سفارتخانه
می گرفت و با دادن مبلغ
مختصری اجازه ترجمه و نشر آن
را در تهران گرفت.
مسعودی در تیرماه ـ 1304
امتیاز روزنامه اطلاعات را
گرفت و در واقع امتیاز روزنامه
را که متعلق به فردی به نام علی
اکبر سلیمی بود با نیرنگ و فشار
پلیس وقت اخذ کرد.
بعدها
اطلاعات دارای مؤسسات فنی و
نشریات دیگری مانند : اطلاعات
کودکان، مجله اطلاعات هفتگی،
مجله اطلاعات ماهانه، مجله
بانوان، جوانان، تهران ژورنال و
اطلاعات هوایی شد.
مشاغل دولتی مسعودی از سال
1314 شروع شد و در آن حال به
وکالت دوره دهم مجلس شورای
ملی از حوزه انتخابیه تهران
رسید و تا پایان دوره پانزدهم،
شش دوره متوالی همچنان وکیل
بود.
در سال 1328 به سمت
سناتوری تهران انتخاب گردید و
تا سال 1351 در این سمت باقی
ماند.
وی به زبان انگلیسی و
فرانسه آشنا بود.
ساواک در سند
بیوگرافی او آورده است : او
فردی متخصص در فن، اهل
زدوبند، خوش مشرب،
محافظه کار، حقه باز، هنرهای
هزار رنگ، جاسوس صفت،
علاقه مند به افزایش ثروت،
غیرقابل اعتماد و مورد تنفر عامه
مردم می باشد.
نامبرده با تمام حوادث بعد از دهه
20 سازش داشته، نوکر رضاشاه
بود و با مخالفین او نیز نزدیک
بود.
در سال 1320 پس از حادثه
سوم شهریور سلسله مقالاتی بر
علیه رضاشاه نوشت.
در سال
1321 در ماجرای 17 آذر بر
علیه قوام السلطنه شرکت کرد و
پس از 17 سال برای اولین بار
روزنامه او توقیف شد و به
زندان افتاد.
از اواسط سال
1320 روزنامه او طرفدار
مصدق شد و در 25 مرداد سال
1332، شدیدترین حملات بر
علیه شاه و حکومت را انجام داد.
با حزب توده، حزب اراده ملی و
هر سیاست و گروهی نزدیک بود
و سازش می کرد.
بعد از وارد
شدن به امور روزنامه نگاری به
سیاست انگلستان نزدیک شد و
ترقی کرد و با عامیون نزدیک شد
مسعودی عضو جمعیت
فراماسونری لژ ایران و از افراد
مؤثر در تشکیل کلوپ روتاری و
عضو کلوپ تهران بود.
«اسناد ساواک، پرونده های
انفرادی».
3ـ آیت الله حاج شیخ ابوالقاسم
خزعلی خراسانی برادرزاده
علامه حاج شیخ محمد تقی
بروجردی در سال 1304 در
بروجرد متولد شد و پس از
تحصیلات ابتدایی راهی مشهد
گردید.
پس از اتمام دوره
متوسطه در سال 1321 در
مدارس نواب و حاج ملا حسن
ادبیات عربی و فقه آموخت و
سپس به قم مهاجرت کرد و مدت
12 سال در درس آیات عظام
بروجردی، محقق داماد و امام
خمینی(ره) حضور یافت و در
تفسیر از علامه طباطبایی بهره
برد.
فعالیتهای سیاسی خود را در
نهضت مردمی روحانیت شکل و
انجام خاص بخشید و در این راه
بارها دستگیر زندانی و تبعید شد.
و پس از انقلاب اسلامی در سال
59 طی حکمی از طرف امام
خمینی (ره) به عضویت در
شورای نگهبان منصوب شد.
ایشان مدتی هم از طرف امام
خمینی (ره) بر انجمن حجتیه
نظارت می کردند که البته به علت
سوء استفاده هایی از طرف انجمن
این نظارت در رمضان 1360 ش
لغو شد.
همچنین در دوره متناوب
در مجلس خبرگان عضویت
داشتند، و در اولین مجمع
تشخیص مصلحت نیز عضویت
داشت.
ایشان که از مدرسین حوزه علمیه
قم محسوب می شوند حافظ کل
قرآن مجید و کل نهج البلاغه
می باشند.
(اطلاعات ش 20745، 30/
فروردین 1375 * 15 /11 /59
* گنجینه دانشمندان جلد 2*
who is who 1995)
منبع:
کتاب
قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک - جلد 5 صفحه 69