تاریخ سند: 16 آذر 1357
مکالمات سوژه از ساعت 0730 پنجشنبه 16/9/57 تا ساعت 0830 جمعه 17/9/57
متن سند:
مکالمات سوژه از ساعت 0730 پنجشنبه 16 /9 /57 تا ساعت 0830 جمعه 17 /9 /57
شخصی تلفن کرد و پرسید: فردا تعطیل است؟ 16 /9 /57
مخاطب: خیر، فقط نهم و دهم تعطیل است و ممکن است شنبه هم تعطیل کنند.
*****
شخصی به نام محقق از قم تماس گرفت؛ احوالپرسی کرد و سراغ محمدعلی را گرفت.
صدوقی: سه، چهار روز دیگر میآید. میخواهد از پاریس یک سری برود آلمان.
محقق: سانحهای برای شما در یزد پیش آمده بود؟
صدوقی: خیر؛ چیزی نبوده است. یک شخصی خراشی به دست من آورده بود، ما گفتیم شاید سمی وارد کرده باشند و چون در پاریس شنیده بودم که این چنین راهی هم برای کشتن وجود دارد، خیلی احتیاط کردیم؛ ولی خب بحمدالله چیزی نبوده است.
محقق: یزد چه خبر؟
صدوقی: تظاهرات و عزاداری به راه است و خوشبختانه تا به حال درگیری وجود نداشته است. سپس خداحافظی کردند.
*****
شخصی تلفن کرد و گفت: در خرانق1 ما، طرفدار دولت خیلی هستن و ممکن است درگیری به وجود بیاید.
صدوقی: فکر نکنم بگذارند درگیری به وجود بیاید؛ بسته به این است شخصی که رفته است آنجا چطوری باشد، که آیا میتواند مهار کند یا نه. فعلاً دستم به خرانق هم نمیرسد و آنجا چه میشود، من نمیدانم.
*****
پرسیده شد: شنبه تعطیل است؟
صدوقی: هنوز تصمیمی گرفته نشده است، اگر شد خبر میدهیم.
*****
شخصی به نام امینی به رحیمی گفت: به سوژه بگویید که در قرآن سورهای است که باید عکس طاغوت عمل کرد و چون دولت روز شنبه را تعطیل کرده است، حاجی آقا، مدیرکل آموزش و پرورش و آقای قلم سیاه را بخواهد و بگوید که شنبه همه جا باز باشد، حتی ادارات؛ که با این کار یک دهن کجی شده باشد به دولت. فکر کنم کار خیلی جالبی باشد.
رحیمی: باشد، به عرض حاجی آقا میرسانم.
*****
خاتمی تلفن کرد و گفت: آیا این اعلامیه آقای خمینی در مورد فرار سربازان از پادگان، شامل درجهداران ارتش هم میشود؟
صدوقی: بله، فکر کنم شامل همه باشد.
*****
از شیراز شخصی به نام منتظرالحجت تماس گرفت و گفت: پریروز در جهرم فرمانده پادگان و معاونش را کارش را کردن، که یک سرگردی با 12 سرباز این کار را میکنند و با تمام اسلحه فرار میکنند.
صدوقی: چطور؟
منتظرالحجت: یک سرگرد و 12 سرباز، فرمانده پادگان و معاونش را میکشند و با اسحله فرار کردهاند؛ این خبر صددرصد درست است، خواستم در جریان باشید.
صدوقی: ممنون.
*****
[شیخ محمد] انواری از بندرعباس تماس گرفت.
صدوقی: نتیجه گرفتید؟
انواری: قرار است امروز یک عدهای بروند و خیلی داغ صحبت کنند. نتیجه را به شما خواهم گفت.
صدوقی: خلاصه ما منتظر هستیم.
انواری: حتی یک عدهای از سران تسنن را هم همراه کردهایم که بروند.
صدوقی: خیلی خوب است.
*****
در مکالمهای که بین سوژه و مناقب شد، مناقب گفت: این خیرخواه هنوز هست یا نیست؟
صدوقی: متأسفانه هنوز هست.
مناقب: این دیگه کیه؟
صدوقی: دیشب هم منبر رفت و هر شب هم بدتر میکند و اصلاً به تذکر ما گوش نمیدهد.
مناقب: این خیرخواه کی هست؟
صدوقی: همانی است که جنجال تبریز را درست کرد و جنجال عید قربان اصفهان را برپا کرد؛ خلاصه بد گیری کردهایم.
مناقب: این به درد منطقه ما نمیخورد.
صدوقی: بله، چی کار کنیم؟
مناقب: به بچهها بگوییم که بهش اعتراض کنند؛ وگرنه ممکن است درگیری به وجود بیاورد.
صدوقی: والله نمیدانم چی کار کنم. سپس خداحافظی کردند.
*****
سربازی که میگفت دیپلمه وظیفه است و یزدی است، از تهران تماس گرفت و پرسید: آیا درست است که آقای خمینی اعلامیهای دادهاند که فرار کنند، درست است؟
مجید: بله؛ درست است.
سرباز: کسی هم آمده است؟
مجید: بله، خیلیها آمدهاند. سپس خداحافظی کردند.
*****
شخصی از قم تماس گرفت و گفت: یک اعلامیه هست، ضبط را حاضر کنید که بخوانم.
متن اعلامیه آیات حضرات عظام مراجع حوزه علمیه قم درباره حوادث اخیر.
ماه محرم و عاشورای حسینی را به جمیع شیعیان جهان و عموم مسلمانان تسلیت میگوییم. در ایران مرکز تشیع مردم گرفتار مصائب و مظالم شدید بوده و روزی نیست که خبر ناگوار و گزارش فاجعهای از شهرهای متعدد از گوشه و کنار مملکت نرسد، کشتارهای مستمر مردم بیگناه ، ضرب و جرح و غارت از اعمال دائمی و روزمره هیئت حاکمه مستبد میباشد. علاوه بر این اعمال و فجایع اخیراً تعدّی به علماء و روحانیان بلاد نیز در برنامه قرار گرفته است. در شهر خوی یکی از وعاظ آنجا را بدون علت و سبب به خارج شهر برده و بعد از ضرب و اهانت و کندن لباس رها میکنند، در شهر ملایر حاضرین در نماز جماعت را مضروب نموده و عالم موجه آنجا را مورد اهانت قرار میدهند، در شهر شیروان عالم مورد اعتماد آنجا اظهار میکند که عدهای کثیری غفلتاً به خانه ایشان حمله کرده و خانه را به کلی ویران کرده و عائلهاش را مورد اهانت و ضرب و شتم قرار میدهند که در بیمارستان بستری هستند. در شهر بیرجند مأمورین شهربانی به مدرسه علوم دینی حمله کرده ضمن شکستن در و پنجره و مضروب کردن طلاب ریش دو تن از فضلاء را میتراشند و به امام جماعت و سایر روحانیان اهانت میکنند. فجیعتر و دردناکتر از همه اینکه در شهر بوشهر به خانه یکی از علماء رفته و آن عالم را کشته و شهری را به عزا و سوگواری و تنفر میکشانند. در تهران شبها عدهای را کشته و مضروب مینمایند و در شهرستانها نیز نظیر این جنایتها تکرار میشود. این نوع ارعاب نمیتواند روحانیت مجاهد حق طلب و ملت مسلمان ایران را از انجام وظایف خود باز دارد دولت نظامی به بهانه حفظ نظم هر روز کسانی را که برای به دست آوردن نظمی واقعی و نظامی عادلانه مبارزه میکنند به خاک و خون میکشد آیا این مغالطه میتواند مجوزی برای این اعمال وحشیانه بوده باشد، ما در اینجا به همه آنهایی که ادامه حکومت ظالمانه خود را در اعمال خشونت و کشتار مردم میبینند اخطار میکنیم که این حربه پوسیده دیگر بر اراده ملت کارساز نیست و نتیجه این اعمال به جز وخیمتر نمودن اوضاع چیزی دیگر نمیتواند باشد، ارتش مسلمان ایران باید بداند که تیراندازی به هموطن مسلمان در تحت هیچ شرایطی و به هیچ بهانهای جایز نیست و ما حکم میکنیم که این عمل حرام مؤکد است، آنهایی که کشته میشوند برادران همدین شما هستن و به خاطر برادران و خواهران و مادران و فرزندان شما جانفشانی میکنند، این اسلحه را برای مقابله با دشمن به دست شما دادهاند نه برای برادرکشی و جنگ خانگی، مخصوصاً در روزهای تاسوعا و عاشورای حسینی که مردم مشغول عزاداری سرور آزادگان هستن به احترام آن حضرت نهایت احترام به مسلمانان بر افراد ارتش لازم و ضروری میباشد، از خداوند متعال به خاطر خون پاک شهید راه حق حسین ابن علی علیه السلام مسئلت میداریم که اسلام و مسلمین را مظفر و منصور فرموده و به هدفهای عالی اسلامی و انسانی نایل فرماید. ششم محرم الحرام 99.
محمدرضا موسوی گلپایگانی، سید کاظم شریعتمداری، شهاب الدین حسینی مرعشی نجفی.
ناشناس: زیر آنجایی که گفته شده مؤکداً حرام است و بر افراد ارتش لازم و ضروری است، خط بزرگی کشیده شود.
حمید نجفی: شما کی هستید؟
ناشناس: یکی از دوستان حاجی آقا. سپس خداحافظی کردند.
*****
شخصی از توانیر تلفن کرد و گفت: از تهران برنامهای دادهاند که ساعات خاموشی از ساعت 9 تا 12 شب باشد، میخواستم با حاجی آقا صحبت کنم در همین ساعت که تهران گفته است خوب است یا تغییری بدهیم؟
مخاطب: حاجی آقا خواب است.
*****
از توانیر دو مرتبه تماس گرفته شد و گفت: از تهران برنامهای آمده است که خاموشی از ساعت 9 تا 12 شب باشد؛ حالا در یزد چون حکومت نظامی نیست و مجالسی هم دریزد است، به نظر شما همین ساعت خوب است یا نه؟
صدوقی: اولاً تعیین کردن وقت و مدت کار صحیحی نبوده است، شبانه روز 3 ساعت خوب بود، به شرطی که ندانند اولش کی هست و آخرش کی هست بهتر است، به خاطر اینکه آنها را بیشتر در وحشت و اضطراب میاندازد. حالا شما در یزد خودتان از 9 به بعد شما یک اخطاری بکنید. آیا شما وقتی خاموش کردید، مهریز، اردکان و همه جا خاموش میشود؟
ناشناس: بله؛ حاجی آقا بگذارید اعلامیه را که کم است برایتان بخوانم:
به نام خدا و یاد حسین
دولت نظامی دولت یاغی و برخلاف قانون شرع است و بر عموم است که با آن مخالفت کنند از پیام امام خمینی 3 /9 /57 تا حالا دو تا قطعنامه دادهاند که این پیام را اولش نوشتهاند سپس اضافه شده است. ای هموطن قطع برق صرفاً یک حرکت سیاسی است که به جنبش تمام مردم مبارز مسلمان ما کمک مینماید که تا بتوانیم در تاریکی زیر پوششی مطمئن قرار گیریم ما هر زمان که نیاز تو را احساس کنیم و مطلع گردیم که به تو تیراندازی میگردد برق را قطع مینماییم.
کارکنان صنعت برق ایران
صدوقی: جاهایی که حکومت نظامی است، خیلی خوب است.
ناشناس: در شهرها، همین که صدای تیراندازی میشنوند، برق را قطع میکنند.
صدوقی: مجالس عمومی از ساعت 9 به بعد شروع میشود و خاموشی برای مجالس عزاداری شاید بدون اشکال نباشد. همین سه ساعت را تقسیم کنید در شبانه روز؛ اعلامیهای هم بدهید که بدانند قطع برق از نظر سیاسی است و کمک به این مبارزه و مسلمانان.
ناشناس: آن قطعنامه را آوردم آن دفعه دادم خدمتتان؛ حالا میخواهیم همین را تکثیر کنیم.
صدوقی: باشد.
ناشناس: در ضمن، تهران هم گفته است که با برنامه شهری خودتان میتوانید تصمیم بگیرید. حالا به نظر شما چطور است که برق شهر را 10 خاموش کنیم و 5 /11 به بعد اطراف را بدهیم.
صدوقی: بسیار بسیار خوب است. سپس خداحافظی کردند.
*****
شخصی به نام حسین سرافراز تماس گرفت و گفت: الان من در دکانم نشسته بودم که یک شخصی از سنندج تماس گرفت، البته شماره من را اشتباه گرفته بود، من بهش گفتم بگو هر پیامی داری من به خانوادهات بدهم. شخص گفت من یزدی هستم و سرباز هستم در سنندج؛ در ضمن خیلی از همقطارهایم فرار کردهاند، من چی کار کنم؟ من بهش گفتم یکی دو ساعت دیگه تلفن کن تا من بهت بگویم چی کار کنی.
صدوقی: آقا که قاطعانه گفته است که سربازها و درجهدارها پادگانها را ترک کنند.
حسین سرافراز: پس من الان که تلفن کرد، بهش میگویم. سپس خداحافظی کردند.
*****
شخصی به نام طاهری تماس گرفت و گفت: میخواستم با دکترتان یک نیم ساعتی خصوصی صحبت کنم، با کجا تماس بگیرم؟
صدوقی: با منزلش تماس بگیرید و قرار بگذارید.
طاهری: فرهنگیان هم که خیلی شدید شروع کردهاند و امشب خیلی باشکوه داشتند میرفتند حظیره.2
صدوقی: بسیارخوب. سپس خداحافظی کردند.
*****
پهلوان نصیر تماس گرفت و گفت: آقای [منوچهر] یزدی آمده است و با شما کار دارد. کی بیاییم خدمتتان؟
صدوقی: فردا عصری بیایید.
توضیحات سند:
1. خرانق، در بخش خرانق و در ناحیه کوهستانی، در 85 کیلومتری یزد و در شرق جاده یزد - طبس واقع است. وجود معادن سنگ آهن چادرملو و اورانیم این منطقه را مهم و مورد توجه ساخته است.
2. وضعیت در شهرهای استان یزد در این ایام به گونهای بود که در روز شانزدهم آذرماه، ارتشبد اویسی به مرکز توپخانه و موشکها دستور داد: « یک آتشبار(بدون توپ) با سلاح سبک به یزد اعزام و تا خاتمه ماه محرم در کنترل عملیات شهربانی یزد باقی بماند.» انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک . استان یزد . ج 5. سند شماره: 153- 2 /28 /201 - 16 /9 /57
***
منبع:
کتاب
گفت و شنود، جلد دوم - شنود مکالمات شهید آیتالله محمد صدوقی صفحه 238