تاریخ سند: 22 فروردین 1349
موضوع : تشکیل گروه مسلح وسیله سید موسی صدر عطف : 6069/316 ـ 19/12/48
متن سند:
به : 316
از : 212 شماره : 82 /212
1 ـ در بررسی اجمالی وضع کلیه گروه های سیاسی و مذهبی لبنان وجه ممیز
و شاخصی که در این گروه ها جلب نظر می نماید دارا بودن عناصر مسلح و سلاح
و ذخیره کافی می باشد و مسئله به حدی آشکار و بدیهی است که نه تنها هیچ
گروهی دارا بودن افراد مسلح وابسته به خود را انکار نمی نماید، بلکه برای تثبیت
قدرت و یا قدرت نمایی به وجود چنین نیرویی تظاهر و آن را به عنوان یکی از
ارگان اصلی موفقیت خود عملاً مورد بهره برداری سیاسی قرار می دهد.
از جمله
این گروه ها حزب کتائب1، وطنیون الاحرار2، حزب سوسیالیست پیشرو3،
حزب قومی سوری4، بعثی ها5 و کمونیست ها6 را می توان نام برد.
2 ـ سازمان های مذهبی نیز از این قاعده مستثنی نمی باشند و شیخ حسن خالد
مفتی لبنان که متکی به رکن دوم و گروهی از شخصیت های سنی مذهب مورد
توجه رکن مذکور است دارای عناصر مسلح می باشد و در جریان اختلاف اخیر
خود با صائب سلام و کمال جنبلاط وسیله همین عناصر، مخالفین خود را تهدید
نمود.
3 ـ عطف به مراتب مذکور و با تأیید این مطلب که گروهی از طرفداران سید
موسی صدر رسما دارای پروانه حمل سلاح می باشند.
هدف نامبرده به عنوان
رئیس مجلس عالی شیعیان از ایجاد یک گروه مسلح، تثبیت قدرت فعلی و امکان
مبارزه با عناصر معارض و مخالف خود در جنوب و بهره برداری از وجود این
عوامل در تحولات سیاسی داخل کشور می باشد.
لذا با توجه به حمایت شارل حلو و رکن دوم از نامبرده و موقع شناسی و درایت
قابل توجه مشارالیه و وفور انواع سلاح در کشور، امکان تشکیل یک گروه و
تسلیح آنها برای آقای صدر به سهولت وجود دارد.
نظریه نمایندگی : به صحت گزارش می توان اعتماد کرد.
آقای اوانی مذاکره شود.
23 /1 /49
مذاکره شد بایگانی شود اوانی
توضیحات سند:
1 ـ حزب کتائب: یک حزب
دست راستی ناسیونالیست
می باشد که هدف اصلی آن حفظ
استقلال و حاکمیت لبنان با نیمه
نگاهی به موجودیت مسیحیت
در این کشور؛ البته افراد تندرو
حزب خواهان جدایی لبنان از
جاده عربی هستند و با هرگونه
پیوستگی لبنان با قومیت عربی
مخالفند.
مخالفین به ویژه
فلسطینی ها و چپ گرایان آن را
یک حزب فاشیستی قلمداد
می کنند و معتقدند که رئیس آن
(پیر جمیل) در جوانی تحت
تأثیر عقاید هیتلر قرار گرفته و
تشکیلات حزبش را بر پایه های
فاشیسم بنیانگذاری نموده
است.
حزب کتائب قبل از
استقلال هدفش آزاد ساختن
لبنان بوده است.
ولی اکنون
مسئول دفاع از خویشتن و در
عین حال از موجودیت لبنان
می باشد.
یکی از رهبران این
حزب می گوید وجود تعداد
بی شمار مسلحین در لبنان هر
فرد را مسئول حفظ جان
خویشتن کرده است و می افزاید
در صورتی که دولتی مقتدر
روی کار آید و تمام
سازمان های مقاومت فلسطینی
به صورت یک سازمان متحد در
آیند این حزب خود را کنار
می گذارد و فلسطینی ها را به
عنوان ارتش هم پیمان می پذیرد
که در نقاط معینی حق عبور و
مرور و فعالیت داشته باشند.
این
حزب با فلسطینی های مقیم لبنان
خصومت، و دشمنی
سرسختانه ای دارد و به جرأت
می توان گفت که نخستین جرقه
جنگ داخلی لبنان از درگیری
مسلحانه فالانژیستها با عناصر
مسلح وابسته به سازمان های
افراطی چپی فلسطینی در 13
آوریل 1975 در محله مسیحی
نشین عین الرمامه بیروت به
وجود آمد.
یکی از خصائص حزب کتائب
این است که تمام اعضای آن که
بالغ بر پانزده هزار نفر است،
مسیحی مارونی هستند (در
کتابی که درباره چند حزب
لبنانی در سال 1959 نوشته
شده مجموع اعضای این حزب
30 هزار نفر ذکر گردیده است)
این حزب بزرگ ترین حزب
سیاسی ـ نظامی لبنان است که
هم اکنون هفت نماینده در
پارلمان دارد و با ائتلاف با
فراکسیون های پارلمانی ارامنه
و مسیحیان دست راستی
بزرگ ترین و مهم ترین گروه
پارلمانی را تشکیل می دهند.
انتخابات ریاست حزب هر سه
سال یک بار انجام می گیرد که
از بدو تأسیس پیر جمیل این
مقام را برای خود حفظ کرده
است.
ارگان رسمی حزب کتائب
روزنامه (العمل) است که رهبر
حزب بر آن نظارت می کند.
ملیشیای کتائب مجهز به
سلاح های سنگین: توپخانه با
کالیبرهای کوچک و بزرگ و
خمپاره اندازها و موشک
اندازهای مختلف 106 م.
م
مسلسل های سنگین با پایه های
متحرک و تفنگهای 16 ـ M و
همچنین اسلحه نوع قدیمی
می باشد.
تعداد اسلحه های این
حزب بیش از 17000 قطعه
سلاح سبک و سنگین است و
8000 مرد جنگی آموزش دیده
در اختیار دارد.
سازمان نظامی
این حزب شورای فرماندهی
دارد که رئیس آن ویلیام حاوی
و نائب رئیس آن بشیر جمیل
فرزند دوم پیرجمیل است.
اردوگاه های نظامی این
حزب در دهکده های بحرصاف،
وادی بکفیا ـ قرطبا ـ لقلوق ـ
فیطرون ـ یحشوش ـ
میروباوامهر واقع است که همگی
آنها در مناطق مسیحی نشین
کوهستانی شمال و مرکزی لبنان
قرار دارند.
بزرگترین اردوگاه
نظامی حزب در میروبا در
کسروان است که ظرفیت آموزش
2 هزار نفر را دارد.
حزب کتائب یک فرستنده مستقل
نیز در اختیار دارد که در خلال
توسعه نبرد و شدت گرفتن آن
برنامه های ویژه پخش می نماید
و هم اکنون روزانه چهار ساعت
برنامه رادیویی دارد که طی آن
آخرین نبرد در همه جبهه ها را
پخش می کند و پیش بینی می شود
که پس از استقرار آرامش به
وجود آمدن حکومت قانون در
این کشور این فرستنده نیز
متوقف گردد.
(لبنان و جهان عرب، منصور
قدر، ص 119)
2 ـ حزب الوطنیون الاحرار:
دومین حزب معروف جامعه
مارونی تأسیس و ریاست این
حزب با کمیل شمعون بوده و
اینک فرزند وی «دوری
شمعون» ریاست حزب را برعهده
دارد.
3 ـ حزب سوسیالیست ترقی
خواه:
حزب سوسیالیست ترقی خواه که
رهبری آن را کمال جنبلاط به
عهده دارد در سال 1949
تأسیس گردید و از آن زمان
تاکنون ریاست آن را نامبرده به
عهده داشته است.
کمال جنبلاط
به سیستم اقتصادی سوسیالیسم
معتقد است و اساسنامه حزب
خود را بر این اساس پی ریزی
کرده است و همیشه کوشیده است
لبنان را از بلوک کشورهای غربی
و فرهنگ و اقتصاد غربی جدا
ساخته و به سوسیالیسم نزدیک
کند.
از این رو همیشه در دو جبهه
مبارزه سیاسی داشته است از
یک سو با احزاب دست راستی
مسیحی و از طرف دیگر با
مسلمانان و حزب های وابسته با
آنها به مبارزه پرداخته از این
گذشته در خلال حوادث یک سال
اخیر (1975 ـ 1976) لبنان به
صورت قطب تمامی احزاب چپ
گرا درآمد و با وجود اختلاف
نظرهای عقیدتی و نظری.
تاکتیکی و استراتژیکی بین او و
دیگر احزاب چپ گرا توانست
کلیه رهبران این حزب را تحت
عنوان «احزاب ملی و ترقی
خواه» جمع آوری کرده و خط
مشی مشترکی را اتخاذ نمایند
مخصوصا در زمینه ایجاد
فرماندهی نظامی مشترک کمال
جنبلاط به علت داشتن وجه
مشترک با مسلمانان و کمونیستها
از جانب اتحاد شوروی و بیشتر
کشورهای عربی حمایت می شود
و کمک مالی دریافت می کند.
اعضای حزب سوسیالیست که
بیشتر از دروز، شیعیان و
مسیحیان هستند در حدود هشت
هزار نفر است (بر اساس آمار
1959 ده هزار نفر) انتخابات
کادر رهبری و رئیس حزب هر
چهار سال یک بار صورت
می گیرد و در حال حاضر چهار
نماینده در پارلمان دارد.
ارگان
اساسی این حزب مجله هفتگی
«الانباء» است این حزب دارای
میلیشیای مسلح می باشد ولی
تعداد مسلمین آن از 2000 نفر
تجاوز نمی کند.
انواع سلاح: سلاح های این حزب
نیز مانند احزاب دیگر تفنگ های
16 ـ Mکلاشینکوف مسلسلهای
500 خمپاره اندازهای 60 ـ 81
میلی متری می باشد.
و سلاح های
سنگین آن متعلق به سازمان های
فلسطینی است.
از شانزده عضو
شورای مرکزی حزب 12 نفر
مسیحی دو تن دروزی و یکنفر
سنی است.
(همان، ص 125)
4 ـ حزب سوری قومی:
این حزب که دارای ایدئولوژی
دست راستی است تاکنون دوازده
رهبر به خود دیده و طی سالهای
گذشته بارها از راست به چپ و از
چپ به راست متمایل شده و
بالاخره در سال 1354 ش چپ
گرایان موجود در داخل حزب با
یک تصفیه داخلی توانستند
«انعام رعد» را به ریاست حزب
برسانند و رویه حزب را با چپها
هماهنگ سازند.
این حزب ابتدا
در سال 1932 در سوریه تأسیس
شد و اکثر اعضای آن را مسیحیان
تشکیل می دهند، انعام رعد حزب
خود را این گونه توصیف
می نماید: «حزب ما یک جنبش
عقایدی ملی است که همیشه
مبارزه و نبرد را برای دفاع از
میهن انتخاب کرده است ولی
سلاح برتر این حزب ایمان و
عقیده اعضای آن است.
زیرا علی
رغم این که در سال 1961 پس
از توطئه برای انقلاب در لبنان
خلع سلاح شروع شد و رهبران آن
به زندان افکنده شدند معهذا
هرگز قدرت واقعی خود را از
دست نداده و هدفش دفاع از
مسئله بزرگ امت عربی است».
چنانکه بنیانگذار این حزب
آنتوان سعاده در یک سخنرانی
برای اهالی «برج البراجنه» در
تابستان 1949 گفت همان طوری
که یهودیان سازمان های مسلح
برای خود درست کرده اند ما
نیز چنین می کنیم تا سرزمین
اجداد خود را آزاد سازیم.
سعاده
که در منطقه شویر شرقی لبنان
متولد شده به وحدت تاریخی،
جغرافیایی، اجتماعی بین سوریه
و لبنان معتقد بوده و حزب قومی
سوری هنوز بر این عقیده است
که سوریه و لبنان چنان تداخل
عضوی دارند که نمی توان آنها را
دو کشور به حساب آورد.
آنتوان
سعاده که اصلاً سوری است در
زمان قیمومت انگلیسی ها بر
سوریه و فلسطین به لبنان
گریخت و توانست گروه کثیری را
گرد خود جمع آورد.
حزب مذکور معتقد است که ملت
سوریه قومی از اقوام عرب است
که منطقه هلال خصیب تا کرانه
خلیج فارس و کانال سوئز را در بر
می گیرد.
اصول عقایدی این
حزب سوسیالیستی متمایل به
کمونیسم است و به قومیت جامعه
معتقد است نه اصالت فرد و با
اینکه در زمینه اقتصادی اصول
مارکسیسم را پیروی می کند ولی
دیالکتیک ماده را قبول ندارد.
آنتوان سعاده در صحنه سیاست
لبنان همیشه با حزب کتائب به
رقابت می پرداخت از ابتدای
استقلال لبنان در سال 1943 زد و
خوردهای مسلحانه بین دو حزب
صورت می گرفت تا این که در
سال 1949 حسنی الزعیم در
سوریه روی کار آمده و روابط
حسنه ای با آنتوان سعاده داشت
این امر باعث وحشت ریاض
الصلح نخست وزیر مسلمان وقت
گردید و مقدمات نابودی سعاده
را فراهم ساخت و سرانجام در
روز هشتم ژوئن 1949 وی در
بیروت اعدام شد ولی با از بین
رفتن او حزب قومی سوری
منحل نگردید اما همچنان بدون
فعالیت باقیماند تا این که در
حوادث داخلی در اثر شرکت در
زد و خوردهای داخلی لبنان
برعلیه دست راستی ها تا حدودی
صاحب نقشی در صحنه سیاسی
لبنان شد و به صورت یکی از
احزاب بانفوذ چپی مخصوصا در
مناطق مسیحی نشین درآمد.
ارگان رسمی این حزب مجلّه ای
است هفتگی به نام صباح الخیر
(صبح بخیر)
نشان مخصوص حزب نیز یک
ستاره دریایی قرمز است.
تعداد اعضاء - /25000 نفر
(آمار 1959)
انواع سلاح، تفنگ های 16 ـ M،
مسلسل، کلاشینکوف ـ خمپاره
اندازهای 60 و 81 میلیمتری.
(لبنان و جهان عرب، منصور
قدر، ص 126)
5 ـ حزب بعث سوسیالیستی
عربی:
بنیانگذاران اصلی این حزب
میشل عفلق و صلاح الدین بی طار
می باشند که در سال 1940 به
کمک گروهی از روشنفکران
سوری طرفدار سوسیالیزم
بنیانگذاری شد.
این حزب از بدو
تأسیس دستخوش تحولات
گوناگون و متعددی شده است.
در
سال 1951 حزب مذکور با حزب
عربی سوسیالیستی که توسط
اکرم حورانی در سوریه ایجاد
شده بود متحد شد و در
کشورهای اردن و سوریه و عراق
طرفداران بی شماری گرد خود
آورد.
طرفداران این حزب در
لبنان از ابتدای دهه 1950 تا سال
1959 به طور سری فعالیت
داشتند.
در سال 1959 دکتر علی
جابر و دکتر عبدالمجید رافعی
رسمیت حزب بعث را اعلام
کردند.
برنامه اصلی حزب بعث را
می توان به این صورت خلاصه
کرد:
1 ـ غیرمذهبی کردن دولت در
لبنان.
2 ـ سوسیالیستی کردن اقتصاد.
3 ـ وحدت عربی را به صورت
یک ایده مشخص کلیه اعراب در
آوردن.
پس از تسلط بعث در عراق و به
دست گرفتن رژیم این کشور و
بروز اختلاف با سوریه حزب بعث
لبنان نیز به دو شعبه تقسیم شده
است.
که رهبری حزب بعث
طرفدار عراق را دکتر عبدالمجید
رافعی به عهده دارد و عاصم
قانصوه رئیس حزب بعث طرفدار
سوریه است.
(همان، ص 128)
6 ـ حزب کمونیست:
حزب کمونیست لبنان در سال
1930 که هنوز این کشور قسمتی
از سوریه به شمار می رفت و هر
دو کشور تحت استعمار فرانسه
بودند تشکیل شد.
همزمان با آن
در سوریه نیز حزب کمونیستی
تشکیل که با حزب کمونیست
لبنان متحد بود.
دوباره متحد
شدند ولی پس از اعلام اتحاد
مصر و سوریه این دو حزب
کمونیست نیز از هم جدا شدند.
چند سال بعد دوباره متحد شدند،
ولی پس از اعلام اتحاد مصر و
سوریه این دو حزب به طور کلی
از هم جدا شدند.
از بنیانگذاران
این حزب نیکولاشاوی است که
شاوی معتقد است که در لبنان
نمی توان یک رژیم کمونیستی
روی کار آورد.
حزب کمونیست
همچنین با اتحاد کشورهای عربی
و یا اتحاد لبنان با هر یک از
کشورهای عربی مخالف است و
می کوشد نفوذ غرب و ریشه های
اقتصادی آن را کاملاً از لبنان قطع
کند.
حزب کمونیست لبنان
حزبی است ضعیف با تعداد
اعضای کم ولی دو سال اخیر با
استفاده از بحرانها و اغتشاشات،
خود را توسعه داد و در بحران
1975 ـ 1976 ضمن تشکیل
یک نیروی مسلح، عملاً در کنار
سایر چپ گرایان در جنگ
داخلی لبنان علیه مسیحیان
دست راستی شرکت نموده است.
حزب کمونیست یک اردوگاه
آموزش نظامی برای اعضای
خود در نبطیه در جنوب لبنان
دارد.
این اردوگاه تنها هیجده
کیلومتر با مرز اسرائیل فاصله
دارد.
اکثر کسانی که در این
اردوگاه تعلیمات نظامی
می بینند رشته حیاتی اقتصاد
لبنان را در دست دارند؛ یعنی
کارکنان دخانیات لبنان، شرکت
ماهی گیری، پالایشگاه نفت و یا
دهقانانی که در اراضی
ثروتمندان لبنان مشغول کار
هستند.
لباس افراد گروه مسلح
حزب مانند فالانژیستها خاکی
رنگ است و به جای کلاه
سربازی دستمال مخصوص
چریک های فلسطینی را به سر
می بندند.
(همان، ص 129)
منبع:
کتاب
امام موسی صدر به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 143