صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

مکالمات سوژه در روز شنبه 4/9/57

تاریخ سند: 4 آذر 1357


مکالمات سوژه در روز شنبه 4/9/57


متن سند:

مکالمات سوژه در روز شنبه 4 /9 /57
دکتر پاک نژاد تماس گرفت و گفت: اگر ممکن است شما ماشین در اختیار آقای دهقان بگذارید که بروند انار و کرمان، که پرونده [عباس] متین اینها آمده است دادگاه نظامی کرمان؛ دهقان گفته است که باید بروم کرمان تا آنها را خلاص کنم که عده آنها 19 نفر است و انار هم چند زن و بچه هستن. 4 /9 /57
مناقب: اصلاً صلاح است که من مستقیم با این آقای دهقان تماس حاصل کنم؟
دکتر: بله، ایشان یکی از ارادتمندان است.
مناقب: در ضمن 5 تا طلبه هم که یزدی بوده‌اند، گرفته‌اند.
دکتر: بله، فرشاد را هم گرفته‌اند. می‌خواهید اسامی آنان را بخوانم: 1. عبدالخالق حمیدیان 2. محمدعلی فرشاد 3. علی اصغر گل وردی 4. محمدحسین مطهری 5. حسین حایری 6. سید حسین طباطبایی.
[ابوالقاسم] مناقب: در جریان نبودم، ولی من خیلی از آقای دهقان تشکر کردم. جنابعالی هر جور صلاح می‌دانید.
دکتر: خوب است کرایه ماشین را بدهیم، خودش اتومبیلی کرایه کند و برود.
مناقب: بله، بهتر است که اصلاً ربطی به ما نداشته باشد و پولش هر چقدر شد من می‌دهم. در ضمن امروز من با حاجی آقا در تهران صحبت کردم و ایشان ساعت 5 گویا وارد شده‌اند؛ منزل اعتمادیان بودند و تا دو سه روز دیگر می‌آیند. سپس خداحافظی کردند.
*****
شخصی به نام سمیعی تماس گرفت و گفت: عده‌ای از همکاران اینجا نشسته‌اند و عده‌ای از مادرها هم مراجعه کرده‌اند که این بچه‌های ما تکلیفشان چیست؟
مناقب: از چه نظر؟
سمیعی: از نظر اینکه مدرسه‌ها تعطیل است و بچه‌ها امسال رد می‌شوند و عقب می‌افتند.
مناقب: حالا یک سال دیرتر نیوتن شوند، یک سال دیرتر انیشتین شوند.
سمیعی: موضوع این نیست، اینها می‌گویند تکلیف ما چیست؟
مناقب: بهتر نیست وقتی باز باشد کامیون پلیس برود در انستیتو و آنها را تحریک کند و بچه‌ها سنگی بیندازند و بعد آنها را ببندند به مسلسل بهتر است؟ فردا که تعطیل عمومی است و گویا تمام فرهنگیان سراسر کشور تعطیل است و اینکه رادیو می‌گوید دروغ است، مثل خبر نفت است که می‌گوید دو میلیون بشکه صادر می‌شود. سپس خداحافظی کردند.
[توضیح:] سمیعی سرگرد سمیعی نبوده است، شخص دیگری بوده است.
*****
شخصی به نام حسینی تماس گرفت و گفت: صحت دارد که در حظیره اعلامیه پخش شده که برق یزد فردا قطع می‌شود؟
مناقب: گویا خودشان اعتصابی می‌خواهند بکنند.
حسینی: با شما هم مشورت کرده‌اند؟
مناقب: بله و من گفته‌ام که نباید برق شهر قطع شود و آنها هم قولی داده‌اند، حالا نمی‌دانم.
حسینی: اطلاع دارید که آقای دکتر [ولی]شاهی و حاجی آقا دستمالچی هم امروز آمدند یزد؛ من دیدمشان و حالشان خوب بوده است.
سپس گوشی را داد به مهندس [رضا] عدل و مهندس عدل گفت: دیروز در پرسه، قبل از اینکه این آقایان از اصفهان و تهران بیایند یزد، یک اعلامیه‌ای قاچاقی چاپ کرده بودند و زده بودند بغل آن اعلامیه قبلی و خواسته‌هایی که 3 تا بود، کرده بودند شش تا، به نام کارگران برق ایران و می‌خواهند برق را شنبه قطع کنند و در نتیجه اگر برق قطع شود، آب هم قطع خواهد شد. می‌خواهم ببینم شما اطلاعی دارید؟
مناقب: خیر، جز آن اعلامیه‌ای که قبلاً شما آورده بودید.
عدل: در حظیره پخش کرده‌اند و زده‌اند به دیوار؛ شما امر بفرمایید که این اعلامیه‌های قاچاقی را نگذارند، پخش کنند.
مناقب: با من که صحبت شد، من گفته‌ام آقایان برق شهر نباید قطع شود؛ مخصوصاً در شب.
عدل: این کار را نکرده‌ایم و به طرح خودش عمل کرده‌ایم؛ منتها دیروز یک اعلامیه‌ای که نمی‌دانم از کدام دسته‌ای است، برای ناراحت کردن مردم زده‌اند در حظیره. خواستم شما در روی منبر بگویید که به این اعلامیه‌های بی‌خودی توجه نکنند.
مناقب: ما یک عده افرادی داریم که حرف به گوششان نمی‌رود و فکر می‌کنند هر حرکتی مفید است. الان یک نامه‌ای چهار صفحه‌ای برای من نوشته‌اند و از من انتقاد کرده‌اند که چرا می‌گویی برای دو تا شعار نباید آدم کشته شود؛ ایرادی ندارد که حتی انسان برای دو تا شعار هم کشته شود. حالا که برق قطع نشود، خود مردم می‌فهمند که اعلامیه دروغ بوده است و لازم به گفتن روی منبر نیست.
سپس حسینی گفت: اگر برق قطع شود، آب هم قطع می‌شود.
مناقب: حالا آقای مهندس قول داده‌اند که قطع نشود.1
حسینی: فردا تعطیل است؟
مناقب: بله، عزای عمومی است و کلیه آقایان در این مورد اعلامیه داده‌اند. سپس خداحافظی کردند.
*****
نجفی از بانک تلفن کرد و گفت: من با حاجی‌ آقا در تهران صحبت کردم. ایشان گفته‌اند که به آقای مناقب یادآور شوید که برای تعطیلی فردا تذکرات لازم داده شود.
رجبعلی: شما از بانک تلفن می‌کنید؟
نجفی: بله.
رجبعلی: شما هم فردا بانک را تعطیل می‌کنید؟
نجفی: بله.
*****
دکتر پاک نژاد گفت: الان حاجی آقا تهران منزل کی هست؟2
رجبعلی: منزل احمد آقا نجفی
دکتر: شماره تلفن احمد آقا نجفی چند است؟
رجبعلی: 792324

توضیحات سند:

1. شهربانی یزد در این مورد به استاندار یزد نوشت: « به استحضار می‌رساند: از ساعت 2030 الی 2145 شب هنگام 7 /9 /1357 برق شهر یزد به علت اعتصاب کارکنان توانیر قطع گردیده و گفته می‌شود قطع برق در شب‌های بعد بیشتر خواهد بود.» انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک . استان یزد . ج 5. سند شماره: 13 /1- 24 /5- 5 - 8 /9 /1357
2. ساواک یزد در تلگرافی که در این روز برای اداره کل سوم ارسال نمود، درباره بازگشت آیت‌الله صدوقی از فرانسه نوشت: «طبق اطلاع، ساعت 0300 روز جاری شیخ محمد صدوقی و همراهان به تهران وارد و در حال حاضر در منزل به شماره تلفن 942461 به سر می‌برد. ضمناً شیخ محمدعلی صدوقی پسر نامبرده در پاریس اقامت نموده است.» همان . ج 5. سند شماره: 4715 /26 ﻫ - 4 /9 /57
***

منبع:

کتاب گفت و شنود، جلد دوم - شنود مکالمات شهید آیت‌الله محمد صدوقی صفحه 177
صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.