تاریخ سند: 18 خرداد 1313
وزارت داخله
متحدالمال
وزارت جلیله داخله
متن سند:
اداره_
دایره-
به تاریخ18 /3 /1313
وزارت داخله
متحدالمال
وزارت جلیله داخله
بر حسب امر مطاع ملوکانه دامت سلطنته مقرر است که کلیه کارگران مملکت که در آفتاب کار میکنند و ناچارند ساعت کار خود را تماما در هوای آزاد و گرمای آفتاب بگذرانند برای حفاظت از گزند و آسیب گرما کلاهی که اطراف آن لبه داشته باشد به کار برند1، لهذا برای اجرای امر همایونی اقدامات لازمه فرموده نتیجه را اعلام نمایید.
محل امضا، ریاست وزرا2
1762-20 /3 /1313
سواد متحد المال ریاست وزرا برای اطلاع و اقدام حکومت جلیله بنادر ارسال میشود.
دفتر
به حکام جنوب و به نظمیه بوشهر و بلدیه بوشهر ابلاغ شود.
بوشهر
6 /4 /13
نمره 1912-6 /4 /13
توضیحات سند:
1-در این مرحله نیز مانند مرحله تغییر لباس ملی به لباس و کلاه پهلوی، رژیم رضاخان شروع به آماده سازی افکار عمومی در جهت تغییر کلاه پهلوی به کلاه تمام (شاپو) مینماید. سند حاضر که متن آنحاکی از دلسوزی نخست وزیر برای کارگران در زیر آفتاب مانده است، به آنها دستور داده میشود که امر همایونی! را برای حفظ جان و بهداشت خود اجرا بنمایند، و همه این دلسوزیها در اصل برای جا انداختن و عادت دادن عموم به دیدن، بر سر گذاشتن و خرید این کلاههای اروپایی است و در نهایت برای عمومی کردن آن، ضرب و شتم و قتل و کشتار براه میاندازند تا ملت را به وادی تمدن رسانده، آنها را از جهل و خرافه! نجات بخشند. به قول امام خمینی (ره) عقل و هوش اینها در اختیار اجانب قرار گرفته و در همه چیز مقلد و دنباله رو آنها هستند در نتیجه با کلاه گذاشتن آنها بر سر مردم، اجانب کلاه را از سر آنها برداشتند: «آنهایی که این قدر قوه تمیز ندارند که کلاه لگنی را که پس مانده درندگان اروپاست ترقی کشور میدانند با آنها حرفی نداریم، و توقع آن را هم نداریم که آنها بپذیرند، عقل و هوش و حس آنها را اجانب دزدیدهاند کسانی که این قدر حس و شعور خود را در مقابل اجانب از دست دادهاند که در وقت هم تقلید از آنها میکنند ما با آنها چه بگوییم، همه میدانند که ظهر تهران به تقلید اروپا بیست دقیقه قبل از نصف النهار خودش به رسمیت شناخته شده [برای اطلاع از کم و کیف تغییر ساعت به تاریخ بیست ساله، حسین مکی مراجعه کنید] و یکی تاکنون نگفته این چه کابوسی است که اهل این مملکت به آن دچار شدند. آن روز که کلاه پهلوی سر آنها گذاشتند همه میگفتند مملکت باید شعار ملی داشته باشد، استقلال در پوشش دلیل استقلال مملکت و حافظ آن است. چند روز بعد کلاه لگنی گذاشتند سر آنها ؛ یک دفعه حرفها عوض شد، گفتند ما با اجانب مراوده داریم باید همه هم شکل باشیم تا در جهان با عظمت باشیم، مملکتی که با کلاه عظمت برای خود درست میکند یا برایش درست میکنند هر روزی کلاهش را ربودند، عظمتش را هم میبرند. در همه این مراحل اجانب که نقشههای خود را میخواستند عملی کند و با کلاه گذاشتن سر شما میخواستند کلاه را از سر شما بردارند از دور با چشم استهزاء به شماها نگاه میکردند و به کارهای کودکانه شما میخندیدند، شما با یک کلاه لگنی دور خیابانها قدم میزدید و با دخترهای برهنه سرگرم بودید و به این وضع افتخار میکردید غافل از آن که در سرتاسر کشور افتخارات تاریخی شما را بردند و در سرتاسر کشور منابع ثروت شما رفت و از دریا تا دریای شمال را زیر پا درآوردند و با یک خط سرتاسری [اشاره به خط راه آهن جنوب و شمال کشور] شما را به این روز نشاندند.» (کشف الاسرار، امام خمینی (ره) صفحات ۲۲۳ و ۲۲۴)
به این ترتیب دولت وقت به فرمان رضاخان شروع به اقداماتی در جهت تشویق، الزام و اجبار برای بر سر گذاشتن کلاه تمام لبه مردان به عمل آورد که برای آشنایی بیشتر با سیر و روند آن مطالبی از نظرتان در ذیل میگذرد:
«تا تاریخ خرداد ۱۳۱۴ کلاه یک لبه که به نام کلاه پهلوی نامیده میشد با فشار دولت متداول گردیده بود، ناگهان موقوف و به کلاه تمام لبه (شاپو) تبدیل گردید. میگویند این تبدیل کلاه هم از سوغاتهایی بوده که رضاشاه از مسافرت ترکیه آورده بود، زیرا ترکها هم پس از تغییر رژیم [و به قدرت رسیدن مصطفی کمال آتاترک] کلاه فینه را تبدیل به شاپو کرده بودند. اطلاعات در یک ربع قرن درباره کلاه شاپو چنین نوشته است: «تا تاریخ ۱۳۱۴ کلاه یک لبه که نام کلاه پهلوی نامیده میشد و در تمام کشور متداول گردید. فرقی که کلاه مزبور با کلاه قدیم ایران داشت این بود که جلو آن برای جلوگیری از آفتاب لبهای داشت. این کلاه را در مجالس و محافل رسمی سر میگذاشتند... بعد از آنکه شاه از مسافرت ترکیه بازگشت فکر تغییر کلاه لبه دار در او قوت گرفت و این تغییر را تشویق مینمود و معتقد بود که اختلاف ظاهری ایرانیها با اروپاییها برداشته شود... چیزی نگذشت که ابتدا آقای رئیسالوزراء و وزرا و بعد معاونین وزرا و وکلا مجلس و رؤسای ادارات کلاه جدید (شاپو) را بر سر گذاشتند و کم کم بین سایر طبقات رایج گردید (شهربانی مردم را مجبور میکرد که کلاه شاپو بر سر بگذارند و برای این کار مجالس جشن و سخنرانی نیز تشکیل میشد عدهای زود استقبال نمودند و عدهای دیرتر و بالاخره الزام و اجبار هم وجود داشت». (تاریخ بیست ساله ایران، حسین مکی، جلد ۶، صفحات ۲۱۰ و ۲۰۲)
تغییرکلاه
دو روز است برای تغییر کلاه فعلی یک لبه به کلاه تمام لبه جنب و جوش قابل توجهی بین طبقات مختلف تهران دیده میشود خیابانهایی که مغازههای کلاه فروشی در آنها دایر است این دو روزه منظره جالب توجهی را به خود گرفته بود زیرا عدهای به مغازههای مزبور هجوم آورده و شروع به خریداری کلاه تمام لبه (شاپو) نمودهاند. عده زیادی از طبقات مردم اعم از رؤسا و اعضا ادارات و طبقات دیگر از دیروز کلاه خود را تبدیل به کلاه جدید تمام لبه که از لحاظ صحی خیلی مناسب تر میباشد نمودهاند - امروز آقای رئیس الوزرا [محمد علی فروغی] آقایان وزرا و... با کلاههای جدید تمام لبه در وزراتخانهها و ادارات حضور پیدا کرده... امروز وکلای مجلس نیز به کلاه جدید تمام لبه حاضر شده بودند... میتوان گفت مغازههای کلاه فروشی خیابانها از کلاه خوب تمام لبه خالی شده است. به همین جهت امروز از طرف بعضی از تجار تلگرافی سفارش ورود کلاه با عجله از اروپا شده و به اداره کل تجارت برای اخذ جواز ورود مراجعه کردهاند... (روزنامه اطلاعات شماره ۲۵۰۳ -17 /3 /1314ص ۳) و در همین روزنامهها روزها و ماهها با چاپ عکسهایی از مقامات دولتی و مردم که کلاه تمام لبه بر سر گذاشتهاند و اختصاص دادن صفحه اول به آن، سعی در بازار گرمی کلاه بین المللی! که منظورشان همان اروپا و غرب است دارند. و در کنار عکسهای چاپ شده مقالات، و خبرهای مربوطه را به چاپ میرسانند و ستونی از صفحات دیگر روزنامه نیز خبرهای جشن و تبدیل کلاه پهلوی به کلاه تمام لبه را در شهرستانها در بر دارد. (ر.ک: روزنامه اطلاعات از مورخه 15/۳ /1314 به بعد) و بالاخره بعد از آماده کردن افکار عمومی رئیس الوزرا سر سپرده به استعمار، محمد علی فروغی وارد عمل شده و همانند جریان اجباری کردن کلاه پهلوی طی بخشنامهای مأمورین و کارکنان دولت را ملزم به استعمال کلاه بینالمللی میکند. «۸ تیر ۱۳۱۴ - در تعقیب متحدالمال نمره ۱۶۵۹۱ - ۱۲۸۶ اشعار میشود که استعمال کلاه بینالمللی برای مأمورین دولتی اجباری است و باید هر چه زودتر کلیه مأمورین کلاه خود را تغییر دهند. و هر یک از مأمورین و مستخدمین تعلیل یا استنکاف نمایند فورا منتظر خدمت خواهند شد. اگر چنانچه در محل به قدر کفایت کلاه یافت نشود اطلاع دهند از تهران فرستاده شود. استعمال کلاه فرم معروف به کپی [در پاورقی سند شماره 17 راجع به آن توضیح خواهد آمد] هم در موقع خدمت مجاز است. وصول این متحد المال را اطلاع دهید.
رئیس الوزرا۔ محمد علی فروغی (ذکاء الملک)
( قیام گوهر شاد، سینا واحد، صفحه ۴۲ و تاریخ بیست ساله ایران، حسین مکی جلد ۶، صفحه ۲۵۰)
ممکن است برخی این سؤال را مطرح کنند که علما برای چه در مقابل این حرکت موضع گیری کردند و آیا واقعا از نظر دین مبین اسلام کلاه گذاشتن و نوع و شکل آن دستوری خاص یامنعی خاص دارد. و این حساسیت بر سر تغییر لباس و کلاه معلول چیست؟ ضمن جلب نظر سئوال کنندگان به مقدمه کتاب و همچنین اسناد و مطالبی که بعد از این میآید توجه آنان را به مطلبی دقیق و روشنگرانه که استاد شهید مرتضی مطهری در پاسخ به همین سئوال داده است جلب میکنیم:
امثال من گاهی با سئوالاتی مواجه میشویم که با لحن تحقیر و مسخره آمیزی میپرسند : آقاسواره ایستاده غذا خوردن شرعأ چه صورتی دارد؟! با قاشق و چنگال خوردن چطور؟! آیا کلاه لگنی [کلاه تمام لنگی] به سر گذاشتن حرام است؟! آیا استعمال لغت بیگانه حرام است؟!... در جواب اینها میگوییم اسلام دستور خاصی در این موارد نیاورده است. اسلام نه گفته با دست غذا بخور و نه گفته با قاشق بخور، گفته به هرحال نظافت را رعایت کن. از نظر کفش و کلاه و لباس اسلام مد مخصوصی نیاورده است. از نظر اسلام زبان انگلیسی و ژاپونی و فارسی یکی است اما... اما اسلام یک چیز دیگر گفته است. گفته شخصیت باختن حرام است. مرعوب دیگران شدن حرام است. تقلید کورکورانه حرام است. هضم شدن محو شدن در دیگران حرام است. طفیلیگری حرام است. افسون شدن در مقابل بیگانه مانند خرگوشی که در مقابل مار افسون میشود حرام است. الاغ مرده بیگانه را قاطر پنداشتن حرام است. انحرافات و بدبختیهای آنها را به نام «پدیده قرن» جذب کردن حرام است اعتقاد به اینکه ایرانی باید جسم و روحأ و ظاهر و باطنۀ فرنگی بشود حرام است. چهار صباح به پاریس رفتن و مخرج «را» را به مخرج «بین» تبدیل کردن و بجای «رفتم»، «غفتم» گفتن حرام است.» (نظام حقوق زن در اسلام، مرتضی مطهری، صفحات ۱۰۲ و ۱۰۳)
۲- رئیس الوزرا در آن تاریخ محمد علی فروغی (ذکاءالملک) بود. لیست کامل اعضای هیئت دولت در سال ۱۳۱۳ ذیلاً ذکر میگردد.
دومین کابینه دوره نهم قانون گذاری
تاریخ معرفی : ۲۶ شهریور ۱۳۹۲ شمسی برابر با ۲۶ جمادی الاول ۱۳۵۲ هجری قمری.
دومین کابینه محمد علی فروغی (در عصر مشروطیت)
رئیس الوزراء : محمد علی فروغی - فراماسونر
وزیر عدلیه - سید محسن صدر (صدرالاشراف) - فراماسونر
وزیر خارجه : باقر کاظمی - فراماسونر
وزیر داخله : محمود جم - فراماسونر وزیر مالیه: علی اکبر داور - فراماسونر
وزیر جنگ : جعفر قلی اسعد - فراماسونر (وی بعدا به دستور رضا خان بازداشت شد و سر لشگر احمد نخجوان به کفالت آن وزارتخانه انتخاب گردیده)
کفیل وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه: علی اصغر حکمت - فراماسونر
وزیر طرق وشوارع : علی منصور - فراماسونر
مدیر پست و تلگراف : محمد علی دولتشاهی
ریاست اداره کل صناعت و فلاحت : مصطفی قلی بیات – فراماسونر
ریاست اداره کل تجارت : میرزا علی اکبر بهمن - فراماسونر
دولتهای ایران در اثر مشروطیت، م. ح. زاوش، جلد اول، صفحات ۲۳۰ و ۲۳۲)
منبع:
کتاب
تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد صفحه 56