تاریخ سند: 7 مهر 1347
ستاد بزرگ ارتشتاران
اداره دادرسی ارتش
صورت جلسه رسمی دادگاه
متن سند:
تاریخ: 7 /7 /1347
ستاد بزرگ ارتشتاران
اداره دادرسی ارتش
صورت جلسه رسمی دادگاه
دادگاه تجدید نظر شماره 2 اداره دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی به ریاست سرتیپ مجید نقدی و کارمندی افسران مشروحه زیر: 1. سرهنگ ستاد مسعود انصاری 2. سرهنگ پیاده محمدرضا متقیان 3. سرهنگ سررشتهداری عیسی عیاشی 4. سرهنگ 2 پیاده سیروس مظفری با حضور دادستان دادگاه سروان محیالدین در تاریخ 7 /7 /47 برای دادرسی و رسیدگی به پرونده اتهامی حسن حسینزاده موحد که به اتهام اقدام بر ضد امنیت داخلی کشور تحت پیگرد میباشد تشکیل، متهم در معیت وکیل مدافع خود سروان بازنشسته نیابتی در دادگاه حاضر و رسمیت جلسه از طرف ریاست دادگاه اعلام دادرسی آغاز میگردد.
خطاب ریاست دادگاه به متهم خود را معرفی نمائید.
اسم حسن پدر محمدمهدی شهرت حسین زاده موحد سن 18 سال سواد دارم شغل – عیال و اولاد ندارم تبعه ایران محل اقامت تهران پیشینه کیفری سه ماه
خطاب ریاست دادگاه به متهم و وکیل مدافع در اجرای مادتین 194 و 195 قانون دادرسی و کیفر ارتش به متهم تذکر داده میشود که در جریان دادرسی مواظب اظهارات خود بوده و آنچه را برای دفاع از خود مفید میداند به موقع اظهار دارید. وکیل مدافع نباید برخلاف وجدان و قوانین اظهاراتی بنماید و مدافعات خود را با نزاکت بیان نموده چنانچه به صلاحیت دادگاه یا حصول مرور زمان و یا نقص پرونده ایرادی قبل از شروع به دادرسی بیان نمائید.
وکیل مدافع متهم. ایرادی نداریم.
خطاب به منشی. به ترتیب کیفرخواست رأی دادگاه بدوی و نظر دادستان ارتش را قرائت کنید. قرائت شد.
خطاب به متهم. رأی دادگاه عادی برای شما قرائت شد شما متهم به اقدام علیه امنیت داخلی مملکت هستید آیا به گناه خود اعتراف دارید؟
ج . خیر اعتراف ندارم.
سئوال . برابر محتویات پرونده و اعترافات صریح خودت در محضر بازپرس برابر برگهای 42 و 43 پرونده مبنی بر تهیه و تکثیر تراکتها و پخش آن در مسابقات جام آسیایی فوتبال در میدان امجدیه و تحریص مردم به آشوب برابر برگهای 5 الی 31 پرونده چگونه منکر اتهام انتسابی به خود هستید؟ چنانچه دلایل بر رد آن دارید در محضر دادگاه بیان نمایید.
ج . اعمالی که من کردم روی یک هدف مقدس و پاک بود که آن انجام وظیفه اسلامی بود و این وظیفه را بر خود واجب میدانستم چنانچه سازمان ملل متحد و تمام جوامع بشری برای یک انسان آزادی قائل شدند حق آزادی بیان و عقیده را به اشخاص دادهاند طبق قانون اساسی مملکت اینجا مملکت جعفری است و مذهب رسمی اسلام و اصول حقه جعفریه اعلام شده است و مطابق همان قانون قوانین موضوعه نباید با قوانین دین مبین [مخالفت]داشته باشد و باز طبق همان قانون این مخالفت با قوانین شرع جز با نظر علمای عالیقدر ممکن نیست اعمالی که من کردهام تراکتی بر علیه دولت متجاوز اسرائیل بوده. هر مسلمان وظیفهاش این است که با این دولت مبارزه کند. تجاوز اسرائیل چیزی نیست که من بگویم دولت میگوید شخص اول مملکت میگوید. در یکی از سخنان شخص اول مملکت سیاست تغییرناپذیر کشور ما احترام به سازمان ملل متحد است و همین سازمان اسرائیل را محکوم کرد. تمام شخصیتهای مملکت عقیده خود را راجع به اعمال تجاوزکارانه اسرائیل بیان داشتهاند و مخالفند. آیا اینجا مستعمره اسرائیل است که مخالفت با اسرائیل قدغن است. اسلام ما مخالفت خودش را با اسرائیل و یهود فرموده است قرآن میفرماید دشمنترین مردم برای مسلمین یهودند چطور.1
سئوال 2. در مورد مطالبی که در تقویمهای بغلی نوشته چه بوده است.
ج . باید اول وضع مرا در اجتماع دید و آیا اجتماعی به من اجازه میدهد خاموش باشم یا احساساتی بشوم. مرا میگیرند میبرند زندان و میگویند چون گفتهای اسلام باید عملی بشود باید کتک بخوری. آیا حقوق بشر در مورد ما باید اجرا شود. اعلامیه حقوق بشر به ما حق آزادی عقیده داده است. وقتی ببینیم به عقیده ما توهین میشود مسلماً ناراحت میشویم و مطالبی میگوییم.
خطاب به دادستان . موارد اعتراض دادستان ارتش را بیان نمایید.
با نهایت احترام. با عنایت به دلایل مندرج در کیفرخواست که مورد تأیید دادگاه بدوی نیز قرار گرفته و اقرار و اعتراف صریح متهم در محضر دادگاه بزه انتسابی محرز بوده به تبعیت از نظر تیمسار دادستان ارتش به رأی دادگاه بدوی به علت قلت کیفر معترض بوده و تقاضای فسخ رأی دادگاه بدوی و صدور رأی عادلانه را دارم.
خطاب به وکیل مدافع . با رعایت موازین قانونی از موکل خود دفاع کنید.
ماده استنادی در کیفرخواست با توجه به عناصر متشکله این ماده که تحریص به مسلح شدن است بر ضد حکومت ملی همانطور که دادگاه محترم بدوی وارد ندانسته موجه نیست. ماده استنادی در دادگاه محترم بدوی دارای عناصری است که باید دید تحریص به وسیله نطق یا اوراق چاپی یا خطی آن هم برای ارتکاب جنحه یا جنایت معینی باشد و نتیجه آن بر ضد امنیت داخلی یا خارجی مملکت تلقی گردد. به فرض اینکه تراکت بر ضد کشور دیگری در مملکت ما پخش شده باشد عنوانی از لحاظ جنحه یا جنایت طبق قانون جزایی ما پیدا نمیکند در این مورد تنها ماده 67 و 67 مکرر را داریم که ناظر به این موضوع نیست و چون عناصر متشکله این ماده در عمل موکل نیست در مورد او تطبیق ندارد. در مورد ماده 24 در موقعی که موکل محکومیت پیدا کرده به این جوانی نبود و به دستور ماده 38 قانون جزا حبس در دارالتأدیب از جهت تکرار قابل انتساب نیست و به فرض اینکه دادگاه محترم از جهت طرح دعوی فعلی خدای ناکرده موکل را مقصر بشناسند این مقررات تکرار جرم به دستور ماده 38 درباره ایشان منع قانونی دارد. اینک به عرائضم خاتمه میدهم و استدعا دارم با التفات به جوانی و پراحساس بودن موکل و این اصل کلی که زندانی که در آن سیستم تعلیماتی برقرار نیست اثر کامل ندارد. هر گونه اظهار نظری منوط به تصمیم دادگاه محترم است.
خطاب به دادستان. مطالبی دارید بفرمایید
ج . در قبال فرمایشات وکیل مدافع که ماده استنادی را قبول ندارند به عرض میرسانم منظور از ماده که میگوید مردم را به مسلح شدن تحریص کند این نیست داد بزند و مردم را به مسلح شدن
تحریص کند در آن روز مسابقه مسلماً پخش این تراکت ها مسلماً باعث تحریک جوانها خواهد شد و بر علیه قوای انتظامی قیام خواهند کرد و ماده استنادی صادق است با توجه به اینکه متهم از تقویم خودش تمثال اعلیحضرت همایون شاهنشاه را درآورده و عکسهای دیگری زده است. بنابراین تقاضای صدور رأی قانونی را دارم.
خطاب به متهم. به نام آخرین دفاع آنچه را به حال خود مفید میدانید بیان کنید.
ج . به عرض میرسانم متهمی که اکنون در مقابل شماست کمتر از یکسال پیش در همین دادگاه به همین جرم محکوم شده است. محیطی که او در آن زندگی میکند چه محیطی بوده که به قول خودش وظیفه دانست که این اعمال را انجام دهد فقط تقاضای توجه دارم. من رأی به تبرئه یا از اول نمیخواهم فقط توجه و بعد رأی. قبلاً مطالبی گفتم از قانون اساسی و اعلامیه حقوق بشر. اول مطالبی به نام وظیفه عرض میکنم.
پخش تراکتی به نفع حضرت آیتالله خمینی که مرجع تقلید من است. من کار به دولت ندارم من قبل از هر چیز مسلمان هستم و طبق قانون مملکت مقلد ایشان هستم. قانون اساسی این حق را به من میدهد که من عقیدهام را بیان کنم. این حکومت دموکراسی است. گفتار شخص اعلیحضرت همایونی که به ما درس میدهند میگویند ما از انقلاب2 دو هدف داشتیم یکی احترام فردی و یکی اجتماع و اعمال هیئت حاکمه ثابت میکند که به این عمل نمیکنند. مرا در زندان قزل قلعه با شلاق و فحش بازجویی میکنند. یک روز مرا بردند به بازجویی بعد از اینکه خیلی مودبانه با من رفتار شد بعد از اینکه از من سؤال کردند چه میخواهی گفتم اجرای قانون قرآن. بعدازظهر بازپرس مرا چک زد و گفت باید بگویی عقیده ندارم. در چنین شرایطی من خفقان میگیرم شاه میگویند ما نمیخواستیم از این انقلاب خفقان ایجاد شود. پس چرا مأمورین دولت بر عکس آن عمل میکنند. تراکتی که من پخش کردم مبتنی بر این بوده است که من مقلد ایشان بودهام و میلیونها نفر مقلد ایشانند و این جرم نیست. تراکت دیگری که در مورد اسرائیل است با توجه به اینکه من شیعه هستم و اینجا مملکت شیعه است شخص اول مملکت میگویند اسرائیل متجاوز است من هم همین را گفتم. تراکت دیگری راجع به شهدای فیضیه است سه سال پیش در این روز مجلس ختمی بود یک عدهای حمله
کردند بدون هیچ مدرکی اینها را کشتند و زدند و این عمل خلاف شئون اسلامی است و هیچ فعالیتی نمیکردند این عمل ظلم بود و این در نظر[من] ظلم بوده و این جرم است.
ختم دادرسی اعلام و دادگاه در غیاب اصحاب دعوی به شور میپردازند.
توضیحات سند:
1. مشخص است که در اینجا، رئیس دادگاه اجازه ادامه دفاع به شهید حاج حسن حسینزاده نداده و حرف وی را قطع نموده است.
2. اصلاحات ارضی یکی از عمده ترین اصول سیاست استعماری جدید بود که در تمام کشورهای تحت سلطۀ استعمار از آمریکای لاتین تا آسیا و افریقا به وسیله حکومت این کشورها به صورتی تقریباً مشابه به اجرا درآمد. شاه ایران در سال 1341ش از یک سو به منظور جلب اعتماد سرمایه داری امریکا و نشان دادن موافقت و همکاری خود با استراتژی جدید و گشودن بازاری تازه برای اقتصاد غرب و از سوی دیگر برای کاهش وخامت اوضاع داخلی و جلوگیری از گسترش نارضایتی مردم، که خطر انفجارات اجتماعی را در پی داشت، برنامه اصلاحات ارضی را به عنوان اولین اصل از اصول ششگانه « انقلاب شاه و مردم »!! در کشور آغاز کرد و اقتصاد ایران را به ورشکستگی کشانید. اصلاحات ارضی در ایران که با سرمایه گذاری خارجی و عمدتاً امریکایی در بخشهای تجارت و صنایع وابسته همراه بود، آسیب شدیدی بر کشاورزان ایران وارد آورد؛ به طوری که کشور در طی چند سال از مقام صادرکنندۀ گندم به یک کشور واردکنندۀ عمده تبدیل شد. از سوی دیگر بر اثر مهاجرت روستائیان به شهرها و جذب آنان به عنون نیروی کار ارزان توسط صنایع و سرویسهای خدماتی وابسته، طی 11 سال( 1345 – 1356) 20000 روستای ایران خالی از سکنه شد. کوثر، ج 2، ص 37
منبع:
کتاب
شهید حاج حسن حسینزاده موحد به روایت اسناد ساواک صفحه 193