تاریخ سند: 15 تیر 1342
موضوع: جلسه منزل علما ـ سیدمحمد صالح و بهبهانی
متن سند:
شماره: 373
روز پنجشنبه در منزل میلانی پسرهای آیت الله شیخ عبدالکریم زنجانی به نام
آقای مرتضی و آقا مهدی و آقای سیدفخرالدین جزایری و آقای سیدمحمد باقر
شهیدی و آقای صدوق یزدی و آقایان دیگر بودند در جلسه خصوصی آقای مهدی و
آقا مرتضی خطاب به میلانی گفته اند آقا شما برای آب و هوا و بازدید آمده اید یا برای
کاری اگر برای کاری آمده اید چرا ساکت نشسته اید ما لباس زندان را تهیه کرده ایم و
آماده به کشته شدن هستیم ایشان در جواب می گویند چند روزی صبر کنید با یک
برنامه خواهیم اقدام کرد جزایری و شهیدی و صدوق یزدی تصدیق می کنند و بعد
شریعتمداری می آید.
سید محمد صالح بهبهانی که در خیابان شاه کوچه رم خانه
شخصی دارد و دارای پرونده هم می باشد به خانه آیت الله سیدمحمدرضا بهبهانی
می رود و می گوید پسر عمو من فامیل هستم دلم به حال شما می سوزد بیا برگرد به
طرف علما چون که می دانم شاه رفتنی است و علما پیش می برند برای شما خیلی بد
خواهد شد و من هم راجع به شما صحبت کرده ام حاضرند زندگی تو را اداره کنند و
در وحله اول پولی هم بدهند چون نمی خواهند شکافی بین علما باشد همگی باهم
هم صدا باشند آقایی در جواب می گویند بنده از این کارها بلد نیستم از اول عمر پیش
شاه سابق می رفتم و از اول سلطنت این شاه هم بودم و سلام هم می رفتم الان برای من
قبیح است که بگویم شاه نباشد هر چه خدا بخواهد همان خواهد شد.
این شخص
یکی از دلالهای علمای مخالف است.
بهره برداری شد بایگانی شود.
22 /4 /42
منبع:
کتاب
قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک - جلد 8 صفحه 288