تاریخ سند: 12 اردیبهشت 1341
گزارش
متن سند:
تاریخ:12 /2 /1341
گزارش
ساعت 5 /11 روز 12 /2 /41 از آیتالله کفائی دیدن نموده و درباره تشنجات مدرسه میرزا جعفر و مدرسه خیرات خان که بین طلاب ایجاد گردیده بود مذاکراتی شد. سپس از آیتالله نظریه برای اصلاح این وضع سؤال گردید ایشان گفتند بنده با هر نظری که اداره اوقاف و فرهنگ و سایر دستگاهها جهت ایجاد ترتیب منطقی داشته باشند که طلاب از این [وضعیت] بیرویه و بینظمی خارج شوند موافقم کما اینکه یک بخشنامه 13 مادهای از طرف اوقاف صادر شد که قرار است به مرحله عمل درآید. البته بنده رئیس اوقاف را خواستهام که بیاید و با هم مذاکره نمائیم تا با وضع آرامی اقدام شود و سر و صدائی بلند نشود و چون موافق بودم برای امتحان طلاب هم ممتحن معرفی کردم. اظهارات آیتالله کفائی بر مبنای اصلاح وضع طلاب و موافقت با اقدامات لازم در اینباره مشهود بود.
در ساعت 8 صبح روز 14 /2 /41 از آیتالله سبزواری ملاقات شد و از ایشان برای جلوگیری از بی ترتیبی ورود و خروج و وضع نامطلوب طلاب نظریه خواسته شد. ایشان گفتند اداره اوقاف بایستی بهآرامی و با در نظر گرفتن شروطات موقوفات با دست خود طلاب چنانچه نظر اصلاحی داشته باشد عمل کند. این دستور 13 مادهای که اولش امتحان طلاب است دومش ماندن طلاب در مدارس از ده سال تجاوز نکند و مانند آن؛ رویه تند بوده و عاقلانه نمیباشد زیرا طلبهای که با گدائی سد جوع میکند هیچوقت حاضر نیست امتحان بدهد یا پس از چند سال خارج شود. عدهی قلیلی [در] بین دو هزار طلبه وجود دارد که اشخاص فاسدی هستند آنها هم باید بهمرور و بیسروصدا وسیله مسئولین مدارس خارج گردند و از لباس بیرون بیایند. بنده با آیتالله کفائی ملاقات میکنم و در اینباره صحبت خواهم کرد. اضافه نمودند جلوی این طلاب را هیچکس قادر نیست بگیرد، نه دولت بلکه روس و انگلیس هم نمیتوانند. من معتقد هستم که فعلاً اداره اوقاف خراسان چند ماده از 13 ماده [را] که بیشتر طلاب هم موافق آناند انجام و اقدام نمایند مثلاً خارج نمودن طلابی که درس خارج و دانشکده میخوانند و طلابی که در شهر منزل و خانه دارند از اتاقهای مدارس بیرون شوند و مانند اینکه واقعاً در موقوفات هم مؤثر است و سایر اقدام[ها] که موجب رفاه حال طلاب است. من روزانه هزار تومان پول نان میدهم و باز اغلب آنها گرسنهاند، دیروز دو نفر مأمور اوقاف به مدرسه بالاسر رفتهاند که صورت اسامی آنها را بنویسند، طلاب گفتهاند بروید بیرون؛ این دفعه با احترام، ولی اگر دوباره بیایید با بیاحترامی شما را بیرون میکنیم. اینها اینگونه افرادی هستند بایستی چنانچه از اداره سازمان امنیت امکان داشته باشد به اداره اوقاف بنویسند که رویه عاقلانه برای رفع نواقص مدارس حوزه علمیه بگیرند چه آنکه خدای نخواسته ممکن است قضایای بهلول1 و غیره پیشآمد نماید. اظهارات ایشان تقریباً با عدم موافقت اصلاح [امور] ناپسند طلاب، مشهود بود و شاید جملات تهدیدآمیز داشت. به ایشان اظهار گردید پس شما موافق با اصلاح این بینظمیها که در حال حاضر در مدارس ملاحظه میفرمایید نیستید و این گروه بایستی خودسر و هر عمل نامشروعی را که انجام میدهند بر آنها ایراد نباشد. اظهار داشتند خیر در بین طلاب حوزه علمیه مشهد عدهی انگشتشماری هست که گفتم آنها را بایستی ریششان را تراشید و از این لباس خارج نمود نه چوب کشید و از دم همه آن را خورد کرد. شما به وقفنامهها ملاحظه کنید و طبق آنها با آنها رفتار نمائید. مدت 45 دقیقه با ایشان مذاکره شد. ک آستانه 14 /2 /41
[پینویس مدیرکل ساواک خراسان:] بهوسیله آقای کشمیری به آقایان علما پیغام دادم. به رئیس اوقاف گفتم رونوشت دستور مرکز را به ساواک بفرستند و با مشورت جناب آقای استاندار از اجرای این دستور فعلاً منصرف شوند تا با مرکز گفتگو شود. 15 /2
توضیحات سند:
1. حجتالاسلام محمدتقی بهلول گنابادی فرزند شیخ نظامالدین در سال 1288ش. در شهرستان گناباد متولد شد. در سال 1314 در جریان اعتراض به کشف حجاب رضا خانی و ماجرای مسجد گوهرشاد در مشهد، داراى نقش مستقیم بود و پسازآن متوارى گردید و به افغانستان رفت که به علت روابط تهران و کابل، در آنجا دستگیر و مدت 12 سال در زندانهای افغانستان، محبوس شد و پسازآن براى مدت 5 سال به شهر مزار شریف تبعید گشت و چون بر اعتقادات خود پاى مىفشرد، مجدداً به زندان افتاد و مدت 14 سال در جلالآباد محبوس بود تا اینکه پس از 33 سال اسارت در افغانستان، آزاد و به مصر رفت و به مدت یک سال و نیم در اداره رادیوى مصر مشغول به کار شد. ازآنجا به عراق (کربلا) رفت و درنهایت در سال 1349 به همراه معاودین عراقى به ایران بازگشت و دستگیر شد و پس از بازجوئىهاى زیاد به علت کهولت سن و زجرهاى زندانهاى افغانستان مورد عفو قرار گرفت. شیخ بهلول شاعر و مسلط به ادبیات عرب بود و اشعار بسیارى به عربى و فارسى در زمینههاى مختلف دارد. حجتالاسلام بهلول، پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز بارها به جبهه رفت که با سخنان دلنشین خود، موجب تقویت روحیه رزمندگان اسلام میشد. ایشان سرانجام در سال 1384 دار فانی را وداع گفت. خاطرات آن مرحوم از جنایات رضاخان در مسجد گوهرشاد و قتل عام مردم یکی از منابع مهم قیام گوهرشاد به شمار میرود. (اسناد ساواک - پرونده انفرادى)
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 01 صفحه 75