صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : سخنرانی هفتگی سیدمحمود طالقانی

تاریخ سند: 3 دی 1340


موضوع : سخنرانی هفتگی سیدمحمود طالقانی


متن سند:

شماره : 667 /311 د ـ 3 ساعت 1830 روز پنجشنبه 30 /9 /40 در مسجد هدایت واقع در خیابان اسلامبول مجلس جشنی به مناسبت تولد حضرت امیر برقرار بوده است ابتدا آقای سعیدی واعظ پس از قدردانی از آقای مهندس مهدی بازرگان درباره ولادت حضرت علی سخنرانی کرده سپس آقای سیدمحمود طالقانی بالای منبر رفته و پس از مقدمه درباره شخصیت حضرت علی و حکومت معاویه و بنی امیه سخنرانی نموده و نتیجه گیری کرد که حکومت حاضر شبیه حکومت معاویه است سپس گفت حضرت علی علیه السلام مخالف کاخ نشینی و حکومت فردی بود برای سرنگون کردن آنان فرمان جهاد داد علی سرمایه مردم را ضایع نمی کرد و برای مبارزه با فساد و بدکرداری مبارزه می کرد در ساعت 20 سخنرانی آقای طالقانی تمام شد و جمعیت متفرق گردید.
نشریه پیام دانشجو نیز در آنجا فروخته می شد و آقایان عباس رادنیا.
1 مهندس مصطفی کتیرایی از جمعیت پذیرایی می کردند.

توضیحات سند:

1ـ عبّاس رادنیا، فرزند حسن، در سال 1293 ه .
ش.
، در تهران به دنیا آمد.
تحصیلات را، در دوره متوسطه رها کرد و در جریانات سال 1332، به اتّهام هواداری از مصدّق، دستگیر و چند روزی به زندان رفت.
به علّت وجود بعضی از کتابهای مارکسیستی در منزل وی، در ابتدا ـ به تصور اینکه توده ای است ـ مورد سؤال قرار گرفت که پس از آن، چنین گزارش شد: «این شخص، از اعضای حزب توده نیست ولی به قراری که شایع است، از افراد مؤثّر نهضت مقاومت ملّی است و علیه دولت، فعّالیت می کرده.
» رادنیا، از سالهای 22 ـ 21 در قریه چهاردانگه در شش کیلومتری تهران، به شغل کشاورزی و دامداری پرداخت و در زمان دستگیری در سال 32 نیز، همین اشتغال را داشت.
مشارالیه، در تیرماه سال 1340، به همراه افراد نهضت آزادی، در ابن بابویه شهرری دستگیر شد و به عضویّت در جبهه ملّی و نهضت آزادی، اعتراف کرد و مدّت 2 ماه، در زندان به سر برد.
وی، در دیماه سال 42، در حالی که مسئول کمیته تعاون نهضت آزادی بود، مجدّدا دستگیر و در دیماه، آزاد و مجدّدا در اردیبهشت 43 دستگیر گردید و با احتساب 6 ماه بازداشت قبلی، به دو سال حبس تأدیبی محکوم گردید.
وی، در این دوره گفت : من، ارادتی بدون قید و شرط، نسبت به دکتر مصدّق دارم و مؤسّسان نهضت آزادی را، افرادی روشنفکر، متدیّن و وطن پرست می دانم.
» رادنیا در سالهای بعد، به مشاغل تجارتی روی آورد و با تاسیس شرکت «ایرانکو»، در تهیّه و توزیع ماشینهای صنعتی، راهسازی، ساختمان و کالاهای صنعتی، به فعّالیت پرداخت و پس از مدّتی، آن را به شرکت «پیش بر» تغییر نام داد و به فعّالیتهائی چون کارهای گمرکی، نمایندگی بیمه، حق العمل کاری و تهیّه بار جهت حمل از ایران به اروپا، پرداخت.
در سال 1353، با تقاضای وی، جهت مسافرت به اروپای غربی و امریکا مخالفت شد.
ولی در سال بعد که مجدّدا متقاضی سفر به آلمان و امریکا برای دیدار با فرزندانش شد ـ که در آن کشورها تحصیل می کردند ـ با تقاضای وی، موافقت به عمل آمد.
عبّاس رادنیا، مستمرا در جلسات مسجد هدایت در تهران شرکت می کرد و با افراد نهضت آزادی، ارتباط داشت و در ضمن، با بعضی از مدیران نشریّات نیز، دوستی داشت که به نظر می رسد علّت اینکه وی، اعلامیه کانون نویسندگان را امضا کرده، به همین دلیل بوده است.
(پرونده انفرادی)

منبع:

کتاب آیت‌الله سید محمود طالقانی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 155

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.