تاریخ سند: 17 بهمن 1356
ساعت18:30روز7/11/2536مجلس روضهخوانی[خوانی] در مسجد قائمیه این شهرستان با حضور قریب 60 نفر از طبقات مختلف مردم برگزار گردید
متن سند:
شماره: 5 ـ12ـ522 تاریخ: 17 /11 /2536[1356]
از: شهربانی گنبدکاووس
به: ریاست اداره اطلاعات
ریاست سازمان اطلاعات و امنیت گنبد کاووس
ساعت18:30روز7 /11 /2536مجلس روضهخوانی[خوانی] در مسجد قائمیه این شهرستان با حضور قریب 60 نفر از طبقات مختلف مردم برگزار گردید. در این مجلس آقای شیخ محمد صادق صدیقی به منبر رفته و ضمن صحبت اظهار داشت در مملکت ما دختر مسلمان در شب عروسی با لباسهای بدننما در جشن شرکت مینماید و در برابر یک عکاس جوان مجرد و نامحرم قرار میگیرد تا او عکس بگیرد آنقدر این را میگویند تمدن. ناطق سپس افزود اکنون در تهران کسی هست که آنقدر وسایلش مدرن و مرتب است که با فشار تکمهای به هر کجا بخواهد میرود و یا پرواز مینماید و حتی پیراهن خواب او از فرانسه است1 و برای اصلاح موهایش به فرانسه میرود و مخارج هنگفتی را خرج جشنها میکند و به سلامتی یکدیگر لیوانهایی پر از شراب را بالا میکشند2 وقتی به خدا و قرآن پشت پا زده شد نتیجه آن بیعفتی بیعدالتی ناامنی فقر و بدبختی و امراض گوناگون است که دامنگیر مردم خواهد شد.
ناطق آنگاه اظهار داشت: چرا نباید آزادی فکری داشته باشیم که جوانها آزادانه بیایند عقاید و تمایلات خود را بگویند در زمان پیغمبر یکی از مسلمانها خود را به خطر انداخت و به مقر حکومت پادشاه یهودیان رفت و پس از اینکه جلسه سیاسی شاه تمام شد و اطرافیان متفرق شدند خود را به اطاق خواب شاه رسانده و شکم او را با شمشیر پاره نمود و با افتخار پیش پیغمبر برگشت و مژده داد که دشمن دین تو را کشتم ولی مسلمانهای فعلی یک عده افراد بیاراده و پیر و فرسوده هستند ای مسلمانها بیدار شوید و در این مسجد جلسات آزاد تشکیل دهید و آزادانه حرف بزنید چه مارکسیست باشید یا خیر ولی بدانید اسلام همیشه پیروز است.
این مجلس ساعت 19:45 پس از ذکر مصیبت خاتمه یافت.
توضیحات سند:
1. اشاره است به هزینههای دربار پهلوی و ریخت و پاشهای صورت گرفته به وسیله این خانواده. در اینجا به نظر میرسد منظور گوینده فرح پهلوی بوده است. در این مورد نک: زنان دربار به روایت اسناد ساواک: 3 جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
2. اشاره است به میگساری شاه و جیمی کارتر در 10 دی 1356 در کاخ نیاوران.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گلستان- کتاب2 صفحه 250
