علی امینی
تاریخ سند: 1 دی 1347
علی امینی
متن سند:
به: ۳۱۲ شماره: 36403 /20 ﻫ 4از: 20 ﻫ 4 تاریخ: گزارش: 1 /10 /47
علی امینی
از ساعت ۷:۳۰ صبح روز چهارشنبه 27 /9 /47 علی امینی ضمن صحبت به یکی از دوستان خود گفت پریشب چند نفر از دوستان را به افطار دعوت کردم شما را هم هر چه کوشش کردم خبر کنم تلفن محل کار شما خراب بود. دکتر ناظرزاده کرمانی - آیت‌اله کمره‌ای - رضوی از چاپخانه مجلس به دکتر مهاجرانی مالک و جمعی دیگر حضور داشتند. خود من نظم مجلس را به عهده گرفتم گفتم امشب خانه من خانقاه1 است و نباید جز اشعار مذهبی چیزی گفته شود آیت‌اله کمره‌ای دید نمی‌تواند سخنرانی کند و فضل بفروشد پس از افطار رفت ولی سایرین تا ساعت (در سند ساعت موردنظر خوانا نیست) شب مشغول خواندن اشعار مذهبی بودند در واقع مجلس باحالی داشتیم بعد ضمن صحبت با تلفن به منزل (خوانا نیست) شریف‌العلما - امینی گفت به آقا بفرمائید امروز شوفر من مرخصی رفته شما به وسیله دیگری بیایید کاری با شما دارم بعد محل دیگری تلفن کرد و گفت منزل سردار افخم یا سردار مفخم هست گفته شد بله دکتر امینی گفت لیلی خانم شمائید گفته شد بله افزود شب با آقا تشریف بیاورید سور امشب به پای من است. سپس شخصی از کارمندان گمرک همراه برادرزاده امینی وارد اطاق شد برادرزاده دکتر گفت ایشان یکی از کارمندان گمرک است و برادر زنی دارد به نام فیروز نصیری که اکنون در گمرک آبادان است ولی انتقالی پیدا کرده به بندر دیلم می‌خواهد نرود به آن محل امینی گفت من یک روز رئیس گمرک بودم ولی امروز کسی را نمی‌شناسم آن شخص گفت با تیمسار آزموده دوست نیستند امینی گفت خیر برادرش را چند ساعتی زندانی کردم با من مانند کارد و پنیر است بعد امینی سئوال کرد آقای خلیلی در گمرک است گفته شد بله سپس قصد داشت با تلفن با خلیلی صحبت کند ولی موفق نشد و به آن شخص گفت چشم اگر کسی را پیدا کردم با من آشنا باشد سفارش می‌کنم آن دو نفر خارج شدند. امینی ضمن صحبت عقیده داشت وضع پولی دولت بسیار بد است دولت صادرات ندارد تمام ارز کشور در مقابل واردات می‌رود. از دکتر سئوال شد این کشت خشخاش دردی از دل دولت بر نمی‌دارد. امینی گفت خیر ما تمام بازارهای فروش تریاک سابق را از دست دادیم دیگر اینکه مردم با استعمال هروئین آشنا شده‌اند و کسی دیگر حاضر نمی‌شود آن کثافت کاری منقل و وافور را تحمل کند بنابراین نتیجه‌ای گرفته نخواهد شد. بعد دکتر امینی از گرانی مایحتاج مردم صحبت کرد گفت همه چیز نایاب و گران است گوشت و سیب زمینی و پیاز خبر وحشت‌زای روز شده است هیچ مقامی در فکر و چاره نیست. سپس اضافه کرد چون امشب میهمانی دارم از غیبت دوستان استفاده می‌کنم و می‌روم تدارک امشب را ببینم و در ساعت ۹:۰۰ از اطاق خارج شدند . نظریه رهبر عملیات: مطالب فوق بیان گردیده است .