صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

برگ بازجویی و صورت جلسه از سید محمدرضا سعیدی در جلسه اول

برگ بازجویی و صورت جلسه از سید محمدرضا سعیدی در جلسه اول


متن سند:

تاریخ‌‌:۸/۵/۴۵
وزارت کشور
شهربانی کل کشور
برگ بازجویی و صورت جلسه از سید محمدرضا سعیدی در جلسه اول

س - هویت خود را بیان کنید.
ج - اسم، سید محمدرضا، فرزند سید احمد، شهرت، سعیدی، دارای شناسنامه شماره ۳۱۵۵۴، صادره از مشهد، متولد ۱۳۰۸، متأهل، مسلمان، تبعه ایران، شغل پیشنماز مسجد امام موسی بن جعفر علیه السلام واقع در انتهای خیابان غیاثی، ساکن خیابان جهان پناه مقابل باغ رئیسی پلاک ۱۷۰. (سید محمدرضا سعیدی)
س - شما تا کنون بوسیله مقامات صلاحیتدار و پلیس بازداشت شده‌اید؟
ج - خیر ابدا. (سید محمدرضا سعیدی)
س- شما تاکنون در کدام یک از احزاب و دستجات سیاسی شرکت داشته و عضو بوده‌اید؟
ج - در هیچ کدام. (سید محمدرضا سعیدی)
س - آیا شما به منبر می‌روید؟
ج - خیر فقط گاهی نشسته و یا روی صندلی مسئله و حدیث و تفسیر قرآن می‌کنم. (سید محمدرضا سعیدی)
س - آیا شما در موقع تفسیر قرآن و یا حدیث در مورد آقای خمینی هم بحثی می‌کنید.
ج - بحث مستقیمی نمی‌کنم مگر اینکه گاهی به مناسبتی صحبتی از ایشان پیش بیاید. (سید محمدرضا سعیدی)
س - آیا شما روز ۳۱/۴/۴۵ ساعت ۲۰:۳۰ در مسجد موسی بن جعفر سخنرانی نموده‌‌‌اید و در صورت مثبت، مذاکرات آن روز خود را ذکر کنید.
ج - آنچه در تاریخ مزبور بوده بحث تفسیری بوده که حقیر ذیل آیاتی که راجع به یهود است صحبت کردم. (سید محمدرضا سعیدی)
س - طبق گزارش رسیده شما روز ۳۱/۴/۴۵ در مسجد مزبور قبل از موضوع بحث چند دقیقه درباره آقای خمینی و کتک زدن طلبه‌‌ها در قم صحبت کرده‌‌‌اید که مردم با شنیدن اسم آقای خمینی شروع به فرستادن صلوات نموده‌اند و شما از آنها خواهش کرده‌‌‌اید صلوات نفرستند و با فرستادن صلوات که نتیجه مثبتی ندارد مجلس را شلوغ نکنند آیا این گزارش را قبول دارید؟
ج - گزارش به این صورت صحیح نیست. نام ‌‌‌آیت‌الله العظمی الخمینی اتفاقا برده شد و درباره ایشان مستقلا بحثی نشده و همچنین راجع به کتک خوردن طلبه‌‌ها چنین نبوده که درباره آن بحث شود بلکه بحث در تاریخ مزبور مربوط به تفسیر آیات راجع به یهود بوده. سید محمدرضا سعیدی)
س - چطور می‌گویید گزارش صحیح نیست. مأمورین که با شما دشمنی ندارند، عین گفته شما را گزارش نموده‌اند و برای ما هم این گزارش قابل قبول است، لازم است خوب فکر کنید و آنچه که در آن روز راجع به آقای خمینی و کتک خوردن طلاب در قم صحبت کرده‌‌‌اید شرح دهید؟
ج - اینکه گفتم صحیح نیست برای اینکه مأمورین گزارش داده‌اند که فلانی درباره کتک خوردن طلبه‌‌ها صحبت کرده و من به یاد قضیه مدرسه فیضیه افتادم و چون از این قسمت صحبتی نکرده بودم آن را تکذیب کردم لکن وقتی تشریح کردند که راجع به باتون زدن به پسر یک طلبه‌‌‌ای صحبت کردی یادم آمد و آنچه گفتم این است که ضمن صحبت و جلوگیری از شعار صلوات برای ‌‌‌آیت‌الله العظمی الخمینی مردم را نصیحت کردم که او شعار ندهید و مجلس را شلوغ نکنید و ثانیاً ممکن است در بین مأمورین باشند و اینها اگرچه بنا ندارند بی خودی گزارشی را بدهند لکن ممکن است در بین مردم یک مأمور کم سواد کم توجهی باشد که گزارش به غلط بدهد و دردسر ایجاد کند. آن وقت برای مثال نقل کردم که یک اشتباهی یک از مأمورین در قم کرد و آن چنین بود که شبی در مسجد امام فاتحه بود پس از خاتمه مجلس مردم بیرون آمدند و اهل علم هم در ضمن بیرون آمدن شعار صلوات دادند در خیابان مأمورین به آنها حمله کرده و کتک زدند تا ساکت شوند. این قسمت چون مربوط به مأموریت بوده اشتباه نبوده لکن یکی از اهل علم که با فرزندش از حرم مطهر بر می‌گشت در کناری ایستاده و تماشا می‌کردند ناگهان یکی از مأمورین متوجه او شده با باطون به سرش زد که زخم شد بعد از پسرش سئوال کرد که تو فرزند این شیخی گفت بلی او را هم یک باتون زد. البته اشتباهی بوده از مأمور چون حتی چنین مأموریتی نداشته و این حرف غیر از این است که بنده راجع به کتک خوردن طلبه‌‌ها بحث کرده باشم حکایتی بوده به مناسبت ذکر شده با رعایت همه جهات. سید محمدرضا سعیدی)
س - طبق گزارش واصله شما ضمن مذاکرات خود در مورد دشمن شناسی، نعلبکی چینی که عکسهای برهنه داشته و ورود زنان خارجی بی حجاب و برداشتن حجاب نیز مذاکراتی نموده‌اید، در این مورد آنچه ذکر کرده‌‌‌اید بیان کنید.
ج - همان طور که قبلاً تذکر دادم بحث راجع به آیاتی که مربوط به یهود است بوده، ضمناً گفتم که یکی از وظایف ما مسلمانها دشمن شناسی است چون همان طور که پول دشمن دارد، ایمان، مملکت، روحانیت، امنیت و غیره دشمن دارد، پس بایستی دشمنان خود را بشناسیم و سپس وظیفه خود را درباره آنان بشناسیم تا مملکت و ایمان و امنیت و روحانیت و غیره را بتوانیم حفظ کنیم و دشمن اینها را از ما نگیرد، اما راجع به بی حجابی گفتم مثلاً چون ما دشمن را نشناختیم لذا نفهمیدیم از کجا وارد شد، چه در موضوع بی حجابی و چه راجع به سایر مفاسد، مثلاً راجع به همین بی حجابی، ناگهان که، زنها بی حجاب نشدند بلکه تدریج بوسیله نشان دادن نعلبکی‌هایی که عکسهای زنها در آنها بوده، سپس بوسیله روزنامه‌‌ها و مجلاتی که عکسهای زنهای لخت در آنها بود و یاسینماها و امثال آن، زنها را آشنا کردند به بی حجابی و کم کم خود زنها میل پیدا کرده بی حجاب شدند. (سید محمدرضا سعیدی)
س - طبق گزارش رسیده شما ضمن مذاکرات خود درباره یهودیان و بهائیها بیان داشته‌‌‌اید اینها تشکیلات دارند و به قول خودشان حق خودشان را گرفتند ما هم باید برای مبارزه کردن تشکیلات داشته باشیم و درس مبارزه و دفاع از کشور و دین و علماء دین و مراجع تقلید را یاد بگیریم. اگر تشکیلات داشته باشیم می‌توانیم هدفها را معلوم کنیم و در مقابل دشمن خود مقاومت کنیم آن وقت می‌توانیم با دولتی که علماء ما را زندانی و تبعید می‌کند مبارزه نماییم، من راهی را که امام حسین رفت انتخاب کرده‌ام (راهی) که ‌‌‌آیت‌الله خمینی رهبر عالیقدر دین اسلام انتخاب نمود و تا پای جان ایستادگی کرد و حرف خود را می‌گویم و مبارزه را ناتمام نمی‌گذارم. در این مورد چه می‌گویید. لازم است گفته‌های آن روز خود را مجدداً ذکر کنید.
ج - گزارش به اینطور صحیح نیست و صحیحش این است که گفتم ما این روشی را که داشتیم صحیح نبود مشت و درفش که نمی‌شود، ما که هیچ قدرتی در دست نداریم. معنی ندارد با دولت مبارزه کنیم بلکه روش صحیح این است که تشکیلاتی را که درخور استعداد ما است تهیه کنیم و آن عبارت است از باسواد شدن و حقایق دین را فهمیدن و امر به معروف و نهی از منکر کردن همان راهی را که امام حسین علیه السلام داشت و راه علما و ‌‌‌آیت‌الله العظمی الخمینی هم همان است البته در این راه بایستی ایستادگی کرد والا اینطور که ما هستیم نمی‌توانیم دنیا و آخرت خود را اصلاح کنیم چون هیچ نداریم حتی به قدری که یهودیان و بهائیان تشکیلات دارند مانداریم و جمعیتی که اینطورند صحیح نیست مبارزه کنند و یا آن که هیاهو کنند و شعار بدهند بلکه راه صحیح راه امام حسین علیه السلام و راه علما و ‌‌‌آیت‌الله العظمی الخمینی است و آنها در راه خود ایستادگی کردند هرچند تبعید شده یا زندان رفتند، دست از حرف خود برنداشتند. (سید محمدرضا سعیدی)
س - این اظهاراتی که خود شما معترف به گفتن آن در حضور عده[ای] در حدود یکهزار و دویست نفر هستید بجز تحریک مردم به اخلال نظم و تحریک آنها به بلوا، چیز دیگری نیست. لازم است بیان کنید به دستور چه کسی این صحبتها را نمودید و منظور شما از گفتن این مطالب چه بوده؟
ج - خیر این مطالب موجب تحریک نیست و بلکه امنیت و سعادت مردم و کشور در زیر سایه دین است و تمام این مطالب از دین است وهیچکس به من دستوری نداده و منظوری نداشته‌ام جز ترویج دین اسلام. (سید محمدرضا سعیدی)
س - آیا شرح وقایع گذشته مدرسه فیضیه ترویج دین اسلام است یا تحریک مردم؟ آیا صحبت در مورد تبعید آقای خمینی ترویج دین اسلام است یا تحریک مردم؟ لازم است صراحت بیان کنید چرا شما که بیان می‌دارید بحث دینی و تفسیر قرآن می‌کنید این مطالب را برای مردم عنوان کرده و صحبت نمودید؟
ج - جریان را همان طوری که شرح داده‌ام روی غرض دینی بوده و قضیه کتک خوردن آن طلبه یا تبعید ‌‌‌آیت‌الله خمینی در ضمن صحبت آمده و هیچ موجبی نداشته و بدون جهت گفته شده است. (سید محمدرضا سعیدی)
س - چه مدت است در تهران بسر می‌برید و قبل از آن کجا بودید؟
ج- تقریباً مدت ۷ ماه است و قبل از آن قم بوده‌ام. (سید محمدرضا سعیدی)
س - در قم بچه شغلی اشتغال داشتید؟
ج - به تحصیل علوم دینی مشغول بودم. (سید محمدرضا سعیدی)
س - مخارج روزانه شما از کجا تأمین می‌شود؟ ج - از سهم امام علیه السلام و سهم سادات تأمین می‌شود. (سید محمدرضا سعیدی)
س - بچه علت شب گذشته از سخنرانی در مسجد خودداری نمودید؟
ج - برای آن که آقای رئیس کلانتری ۱۴ گفتند از مقامات بالا به من دستور دادند که به شما ابلاغ کنم که منبر نروید، گفتم منبر نیست بلکه درس تفسیر است گفتند همان را هم نگویید. (سید محمدرضا سعیدی)
س - اظهارات خود را بچه نحو گواهی می‌کنید.
ج - اظهار اظهارات به خط اینجانب است و امضاء می‌کنم. (سید محمدرضا سعیدی)

منبع:

کتاب شهید آیت‌الله سیدمحمدرضا سعیدی به روایت اسناد ساواک صفحه 15






صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.