صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

صورت‌جلسه

تاریخ سند: 5 مهر 1350


صورت‌جلسه


متن سند:

صورت‌جلسه

ساعت 10:00 روز 5 /7 /50 جلسه فوق‌العاده شورای هماهنگی بنابه پیشنهاد شهربانی گنبد کاوس در مرزبانی تشکیل و از نظر اهمیت جشن‌های دوهزارو پانصد ساله بنیانگذاری شاهنشاهی ایران تصمیمات زیر اتخاذ گردید:
1ـ باتوجه به این‌که کمیته امنیتی مورخه 1 /6 /50 متشکله در ساواک گنبد و تصمیمات متخذه در آن پیش‌بینی‌های لازم ضروری به‌نحو مؤثر و اطمینان بخشی را اخذ نموده مع‌الوصف در اجرای دستورات صادره مجدداً مسائل مربوطه در شورای هماهنگی مطرح گردید.
2ـ با درنظر گرفتن مفاد تصمیمات متخذه در کمیته امنیتی نقاط حیاتی و حساس و مهم واقع در حوزه استحفاظی هریک از اعضا کمیته تحت مراقبت مطمئن قرار گیرد و از وقوع هرگونه بی‌نظمی و اخلال در آن‌ها جلوگیری شود.
3ـ مراقبت به‌منظور کشف و جلوگیری از هرگونه عملیات خرابکارانه در زمینه ازکارانداختن تأسیسات با ایجاد آتش‌سوزی و تخریب به‌منظور به‌وجود آوردن رعب و وحشت و ایجاد وقفه در امر جشن‌های مزبور.
4ـ مراقبت از عناصر ناصالح و اماکن فروش اسلحه و مواد محترقه و باروت.
5 ـ کنترل و مراقبت و تحت نظر قراردادن مظنونین و افراد شرور و اشخاص بدسابقه و بستگان فروشندگان موادمخدر که به اعدام محکوم شده‌اند.
6 ـ تنظیم وبررسی خط سیر و محل اقامت مهمانانی که امکان دارد در صورت تمایل به‌طور غیررسمی از این شهرستان بازدید نمایند و تامین حفاظت جهت آنان.
7 ـ جلوگیری از عکاسی و فیلم‌برداری مخبرین و عکاسان خارجی از نقاط عقب‌افتاده به‌طور غیرمحسوس.1
8 ـ چون اخیرا یک شبکه برانداز وابسته به جمعیت به‌اصطلاح نهضت آزادی ایران2 که تحت‌عنوان سازمان آزادیبخش ایران فعالیت می‌نمود ازنظر ایدئولوژیک معتقد به آمیخته‌ای از سوسیالیزم و مذهب اسلامی بود که اعضای آن قصد خرابکاری در جشن‌های مذکور داشته‌اند کشف گردیده‌است3 از‌آنجائی که احتمال می‌رود اعضای متواری و سایر افراد وابسته به گروه‌های کنفدراسیون دانشجویان4 و دسته‌جات براندازی دست به اقدامات خرابکارانه بزنند پیش‌بینی‌های لازم به‌منظور دستگیری و شناسائی و تحت کنترل قراردادن افراد مذکور به‌عمل‌آید.
9ـ بدیهی است حداکثر استفاده از پشتیبانی اطلاعاتی عوامل ساواک به‌عمل‌خواهدآمد.
رئیس شورای هماهنگی و مرزبان درجه 1 اترک ـ سرهنگ تابان
رئیس ساواک گنبد سروان اردکانی
رئیس شهربانی گنبدکاوس ـ سرگرد رضائی‌امیری
فرمانده گروهان ژاندارمری گنبد کاوس سروان کشاورز
فرمانده گردان ژاندارمری گنبدکاووس

توضیحات سند:

1. این دستور به روشنی بیانگر اوضاع نابسامان اقتصادی و رفاهی مردم در بیشتر نقاط کشور است. این در حالی است که رژیم در همین زمان میلیون ها دلار را صرف جشن‌های 2500 ساله شاهنشاهی کرده و شاه ادعای رسیدن به دروازه های تمدن را داشت.
2. نهضت آزادی: جمعی از نیروهای مذهبی جبهه‌ی ملی در اردیبهشت سال 1340 فعالیت تشکّلی را رسماً اعلام کردند و عنوان نهضت آزادی را بر آن نهادند. این تشکل که با هماهنگی و اذن دکتر محمد مصدق شکل گرفت، خود را وفادار به قانون اساسی مشروطیت و پیرو راه مصدق معرفی کرد. با اوجگیری نهضت روحانیت به رهبری حضرت امام خمینی(ره)، نهضت آزادی با حفظ مواضع خود به آن پیوست. در بازگشت تاریخی امام(ره) در بهمن 57 مهندس بازرگان از مؤسسین این نهضت بر اساس قولی که در فرانسه مبنی بر پذیرش اصول انقلاب داده بود، به فرمان امام(ره) به نخستوزیری دولت موقت منصوب شد، اما دولت موقت مهندس بازرگان به دلیل گرایش‌های سیاسیاش از اهداف رهبری انقلاب به مرور فاصله گرفت و اختلاف مبانی فکری خود را با اصول انقلاب آشکار ساخت و زمینه را برای بازگشت مجدد آمریکایی‌ها مهیا می‌کرد. بروز این گرایش منجر به اشغال لانه‌ی جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام شد که دولت موقت را مجبور به استعفا کرد. از آن پس نهضت آزادی نیز به صف مخالفین انقلاب پیوست و به یک اهرم فشار علیه ایران در دوران هشت سال دفاع مقدس تبدیل شد. این حزب، با القای روحیه ترس از آمریکا و با تبلیغ عدم فایده‌ی جنگ عملاً به خدمت دشمنان استقلال ملّت درآمد.
3. اشاره‌ای است به اقدام ناموفق سازمان مجاهدین خلق برای انجام چند عملیات تخریبی در زمان برگزاری جشن‌های 2500 ساله. سازمان مجاهدین خلق (منافقین) یکی از گروههای چریکی و مسلحانه است کـه در دهه 1340 و 1350 به فـعالیت پرداخت، محمد حنیف‌نژاد، سعید محسن و علی‌اصغر بـدیع‌زادگان بنیانگذاران ایـن گـروه بودند که از دوران دانشجویی در فـعالیت‌های نهضت آزادی شرکت داشـتند. نـامبردگان در سال 1344 ابتدا گروهی به نـام جنبش رهـایی‌بـخش ایـران بر اساس الگوی سـازمان الفـتح پی‌ریزی کردند و در اواخر سال 1347 پس از سه سال کـار در زمینه ساختار تشکـیلاتی، مطالعه و بـررسی انـقلاب‌ها و شناخت نسبی از جامعه ایران و نیز تدوین برنامه‌های آموزشی برای ترویج عملیات مسلحانه به تنظیم و تدوین استراتژی خـود پرداخته و به سازمان مجاهدین خلق تغییر نام دادند. اعضای این سازمان در صدد بـودند تـا همزمان با برگزاری جشنهای دو هزار و پانصد سـاله شـاهنشاهی در سال 1350 عملیات مسلحانه گسترده ای در سـطح کشور صورت داده و برخی از مناطق و اماکن حساس را منفجر نـمایند، لیکن واسطه تهیه اسلحه به نـام شاهمراد دلفانی که از عناصر ساواک بـود در درون سـازمان نفوذ کرد و اطلاعات قابل توجهی از سازمان و عناصر و برنامه‌های عملیات نظامی آنان را در اختیار ساواک گـذاشت کـه مـنجر بـه دستگیری سران سـازمان و اکثریت اعضای آن گردید. افراد باقیمانده سازمان موفق شدند با مخفی شدن در خانه‌های امن و مسلح شدن، شـروع بـه تـجدید سازمان و فـعالیت نـمایند و در سال‌های 51 و 52 و 53 عملیات مسلحانه خود را تشدید کردند و در جریان این فعالیتها عده‌ای از آنها دستگیر و یا کشته شدند و در اوایل سـال 1354 بـاقیمانده اعضای سازمان اختلاف ایـدئولوژیک پیدا کـردند و ساواک نیز با استفاده از فـرصت برای ضربه زدن بیشتر به سازمان بیانیه اعلام موضع ایدئولوژیک را در بیرون از سـازمان انـتشار داد و در این مرحله بـخش قـابل توجهی از نیروهای سازمان بـه مارکسیسم روی آوردند و فـقط عده کمی از جناح مسلمان تـغییر روش ندادند و به رغم فشارها و مشکلات فراوان با عناوین جدید همچون گروه مهدیون در اصفهان گروه شیعیان راستین در همدان و گروه فریاد خلق خاموش در تبریز و ... به فعالیت خود ادامه دادند. به هر حال دستگیر و کشته شـدن عده‌ای از اعضای سازمان اجازه فعالیت بیشتر را از این سـازمان گرفت و تنها با اوج‌گیری انقلاب در اواخـر سـال 1356 و 1357 توانستند بـه فـعالیت مـجدد رو بـیاورند ولی در بـه حـرکت درآوردن ملت مسـلمان ایـران و اجتماعات عظیم مـردمی و اعتصاباتی که رژیم را از پای درآورد نقش چشمگیری نداشتند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی با اتخاذ روش‌های متضاد و حرکات منافقانه نهایتاً به رویـارویی بـا انقلاب پـرداخـتند و در سـال 1360 دست بـه اقدامات مسلحانه زدنـد کـه بـا مقابله قـهرمانانه نـهادهای انـقلابی و مردم نهایتا به غرب پناهنده شده و بعدها ننگ همراهی و همدستی با صدام را گردن نهادند. (ر.ک: ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، تقی نجاری‌راد، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ تروریسم ضدمردمی، دفتر سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)
4. کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در اروپا: در فروردین ماه 1339 عدهای از نمایندگان انجمنها و سازمانهای دانشجویان ایرانی در اروپا در شهر هایدلبرگ (آلمان غربی) گرد آمده و کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در اروپا را بنیان گذاردند. در دی ماه همانسال کنگره دیگری در لندن برگزار شد و در دی ماه 1340 با شرکت نمایندگان دانشجویان ایرانی کشورهای آلمان غربی، اطریش، انگلیس، ایتالیا، سوئیس و آمریکا ، اولین کنگره کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی در خارج از کشور در پاریسبرگزار و طی آن درباره اهداف، سازماندهی و فعالیتهای کنفدراسیون تصمیماتی اتخاذ شد.
تشکیلات کنفدراسیون شامل هیئت دبیران (دبیر امور بینالمللی، دبیر امور تبلیغات و انتشارات، دبیر امور تشکیلاتی و مالی، دبیر امور فرهنگی و تعاون و دبیر امور دفاعی) و شورای عالی کنفدراسیون (به عنوان بالاترین مرجع تصمیمگیری) بود.
در ابتدای فعالیت کنفدراسیون، هواداران حزب توده، حزب پان ایرانیسم، جبهه ملی و افراد مسلمان بصورت انفرادی در آن شرکت داشتند لکن عناصر چپ (عمدتاً جامعه سوسیالیستها) در آن از قدرت بیشتری برخوردار بودند. در اوایل دهه 40 جبهه ملی دارای نفوذ بیشتری شد. ولی پس از 15 خرداد 1342 با محدودیت و افول فعالیتهای سیاسی در داخل کشور موقعیت جبهه ملی و حزب توده به ضعف گرائید و با گسترش مبارزات چریکی در اوایل دهه 1960 در نقاط مختلف جهان، گروههای رادیکال مارکسیستی (سازمان انقلابی حزب توده و توفان) کنفدراسیون را قبضه کردند در همین سالها برخی از اعضای کنفدراسیون جهت گذراندن دورههای چریکی به کشورهای چین و کوبا و آلبانی عزیمت نمودند. در اواسط دهه 1340 افراد مذهبی از کنفدراسیون کنارهگیری نمودند و پس از آن، انجمنهای اسلامی دانشجویان اروپا و آمریکا شکل گرفت.
کنفدراسیون در طول حیات سیاسی خود به عنوان یکی از مهمترین سازمانهای سیاسی اپوزیسیون در خارج از کشور با برپایی تظاهرات و تحصن و بعضاً اشغال سفارتخانههای ایران، در حمایت و دفاع از زندانیان سیاسی و مطرح کردن رعایت نشدن حقوق بشر درایران، به افشای ماهیت رژیم شاه در صحنه بینالمللی پرداخت. دادستان نظامی ارتش با استناد به مصوبه مجلس شورای ملی در سال 1310 مبنی بر مغایرت مرام اشتراکی با امنیت و استقلال کشور، فعالیت در کنفدراسیون را ممنوع اعلام کرد و عضویت در آن از 3 تا 10 سال زندانی داشت.(اسفند 1349)
این سازمان از آغاز به علت اختلاف نظرهای سیاسی و مرامی دانشجویان از هدفهای اساسی خود بسوی فعالیت صرف سیاسی گرائیده بود و از صورت سندیکایی و دانشجویی متعهد، که میتوانست همه دانشجویان ایرانی را در برگیرد، خارج شده، گرایش و کار کرد حزبی پیدا کرد و پس از سال 50، با رشد مبارزات چریکی در داخل کشور، بحث موافقت و مخالفت با مشی چریکی نیز یکی از عوامل عمده اختلافات در کنفدراسیون شد. سرانجام کنفدراسیون که صحنه کشمکشهای مرامی و حزبی شده بود، با اوجگیری مبارزات درونی بین جناحهای مختلف، که بیشک ساواک به وسیله افراد نفوذی خود در هدایت و تشدید آن نقش مؤثری داشت، پس از کنگره شانزدهم (سال1353) دچار انشعاب شد و هرگروه و گرایشی (هشت سازمان) تحت نام کنفدراسیون به فعالیت پرداخت. پس از آن هر چند هر گروهی سعی نمود در انجام فعالیتهای سیاسی از رقیب خود پیشی بگیرد و در مجموع به فعالیتهای دانشجویان افزوده شد، لکن در واقع اهمیت و قدرت کنفدراسیون، که در سایه یگانگی و وحدت آن به مثابه سازمان واحد جنبش دانشجویی ایرانی در خارج از کشور بود، از دست رفت.
کنفدراسیون در طول فعالیت خود نشریات متعددی منتشر ساخت، از جمله می‌توان به نامه پارسی، 16 آذر، پیمان، ایران، ریپورتر، پژواک دانشجو، روشنفکر، اول بهمن اشاره کرد.
(ر. ک: کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی (اتحادیه ملی) چاپ دوم، نشر گردون، تابستان 1377، حمید شوکت)


منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گلستان- کتاب1 صفحه 287

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.