تاریخ سند: 1 آذر 1343
موضوع: شرکت سهامی چاپ انتشار
متن سند:
تاریخ:1 /9 /1343
موضوع: شرکت سهامی چاپ انتشار
عدهای از افراد کانون نشر حقایق اسلامی روز جمعه ساعت 8 بعدازظهر در کانون نشر حقایق اسلامی، بین آقای طاهر احمدزاده و محسن محسنیان و دکتر علیاکبر سرجمعی و ابوالفضل احمدپناه دانشجوی پزشکی، و چند نفر دیگر از اعضای کانون بحثی در بین بود که پیغام نیز برای دکتر محمود دلآسایی و دکتر مهدی فضلینژاد و دکتر محمود عبادزاده و فرهودی و صابر همیشگی دانشجویان پزشکی، فرستادند که در نظر داریم در آیندهای نزدیک یک شرکت سهامی چاپ به نام شرکت انتشار تشکیل دهند. بحث شد که آیا شعبه انتشار تهران است یا خیر؟ آقای محسنیان گفته است خیر، ولی نظیر همان شرکت فعالیت چاپ کتابهای مفید، روشن خواهند کرد.
در ضمن گفتند بایستی قبلاً اجازه تشکیل این شرکت را هم از سازمان امنیت و یا شعبه آن یعنی آقای امیر مجاهدی رئیس انتشارات، بگیریم و چون قانونی است، خواهیم گرفت.
آقای احمدپناه گفتند اولاً خودم سهم خواهم خرید، در ثانی، کتابی نیز خواهم نوشت و چاپ خواهم نمود. در روز جمعه 29 /8 /43 در کانون آقای محمدتقی شریعتی تفسیر قرآن نمودند. البته بسیار مطالب تازه و مفید گفتند که شاید با تمام تفاسیر دیگر و قدرت، چون طبق اسناد دانشمندان فیزیولوژیست اروپایی و مسیحی و انطباق با آیات قرآنی مطالب را بیان میداشت.
در ضمن اسمی از سید جمالالدین اسدآبادی1 نیز برد و از مطلب نسبتاً فکاهی بیان داشت. در کانون جمعاً حدود دویست نفر شنونده بودند. البته سخنان او تمام ضبط میشد.
در پایان مجلس محسنیان به دوستان خود میگفت دین را هیچوقت فراموش نکنید (وظیفه اجتماعی آن را).
توضیحات سند:
1. در اصل: جلالالدین. سیدجمالالدین اسدآبادی فرزند سید صفدر، روحانی و فیلسوف مبارز، سیاستمدار انقلابی و منادی وحدت مسلمین جهان، در آبانماه 1217ش. در اسدآباد همدان دیده به جهان گشود. او تحصیلات ابتدایی را نزد پدرش آموخت و سپس از محضر بزرگانی همچون علاّمه سید صادق سنگلجی و شیخ اعظم مرتضی انصاری، و پس از آن به درس عارف واصل و معلم اخلاق، ملا حسینعلی همدانی حاضر و بهره برد. پس از پایان تحصیلاتش در همدان، به کشورهای مختلف اسلامی سفر کرد و بر علوم اسلامی، تاریخ و ادبیات عرب تسلط کامل یافت. او همچنین زبانهای فارسی، عربی، انگلیسی، ترکی و فرانسه را خوب میدانست. با دیدن وضع مسلمانان، آرزوی تشکیل یک حکومت اسلامی مقتدر اندک اندک در اندیشهاش پدیدار گشت و در هرجا که قدم میگذاشت، انقلابی فکری پدید میآورد. در سال 1249ش. فعالیتهای سیاسی او به قیام ارتش مصر علیه «اسماعیل پاشا» منجر شد. سپس از مصر تبعید و به هند رفت و اولین رساله خود را در ردّ طبیعیون منتشر کرد. پس از آن به پاریس رفت و مبارزه را در آنجا ادامه داد و با همکاری شیخ محمد عبده، روزنامه «عروۀالوثقی» را منتشر کرد. او مدتی بعد به لندن رفت و در سال 1265 پس از بازگشت به ایران، چند ماهی زندانی شد. سید چندین بار با ناصرالدین شاه دیدار نموده و درباره ضرورت قانون با او سخن گفته بود که به مذاق شاه خوش نیامده بود. این بود که او را از ایران اخراج کردند. بعد از آزادی، عازم بصره شد و در رهبری حوادث سیاسی آن منطقه دخالت داشت. در سال 1271 به استانبول رفت و مهمان سلطان عثمانی شد و در 19 اسفند 1275 در همانجا درگذشت. عدهای معتقدند که سلطان او را مسموم کرد. سید جمالالدین اسدآبادی سراسر عمر خود را صرف مبارزه با استعمار بریتانیا، روسیه تزاری و ستم و تبهکاریهای دربار قاجار کرد و در بیداری مردم منطقه و ایران و وقوع انقلاب مشروطیت سهم مؤثری داشت. میرزا رضای کرمانی که ناصرالدین شاه را به قتل رساند از مریدان سیدجمال بود. سید برای اینکه در سرزمینهای اسلامی بتواند به راحتی به تبلیغ و بیداری مردم بپردازد، خود را سنی و افغانی معرفی میکرد؛ بهایندلیل به جمالالدین افغانی مشهور شد. پس از مرگش به تقاضای دولت افغانستان، جنازه او ـ که در استانبول دفن شده بود ـ به افغانستان منتقل و در دانشگاه کابل به خاک سپرده شد.
برخی از آثار به جای مانده از او عبارتند از: تتمه البیان فی تاریخالافغان، القضاء و القدر، اسلام و علم، نیچریه یا ناتورالیسم، الوحده الاسلامیه، الواردات فی سرّالتجلیات و مقدار زیادی مقاله و نامه و متن سخنرانی و مذاکرات.
رجوع کنید به «مجموعه آثار سید جمال و تحقیقات پیرامون وی»، 15 جلد، ترجمه، تألیف و تدوین حجتالاسلام سید هادی خسروشاهی، قم، انتشارات سروش.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 04 صفحه 412