تاریخ سند: 20 تیر 1352
موضوع: شیخ عبدالرسول قائمی دیزیچه
متن سند:
از: 6 ﻫ1 تاریخ:20 /4 /1352
به: 312 شماره: 35729/ﻫ 1
موضوع: شیخ عبدالرسول قائمی دیزیچه
از ساعت 1000 الی 1200 روز 17 /4 /52 شیخ عبدالرسول قائمی و شیخ غلامعلی روحیان فرزند حسین و شیخ حسن نجفی روحانی و چند نفر دیگر در اطاق اختصاصی قائمی در مدرسه علمیه آبادان دور هم جمع بودهاند. ابتدا شیخ غلامعلی روحیان از قائمی سئوال کرد که وضع عراق چطور است. قائمی جواب داد که بیست نفر را که اخیراً بر علیه حسن البکر قیام کرده بودند و وزیر کشور نیز جزء این افراد کشته شدهاند. وزیر دفاع عراق با رئیس سازمان امنیت مخالفت کرده و این کودتا انجام گرفته است و گویا رئیس سازمان امنیت عراق گرداننده این کودتا بوده و میخواستند حسن البکر را از رئیس جمهوری برکنار و سفیر عراق در شوروی را به جای وی رئیسجمهور نمایند که کودتا به خوبی انجام نگرفت و سفیر عراق در شوروی هم دیگر به عراق مراجعت نمیکند. تا صدام هست عراق به همین وضع باقی میماند و گفته میشود کردها هم از آن طرف با ارتش عراق میجنگند. شیخ نجفی ضمن تائید اظهارات قائمی در مورد زد و خورد کردها با ارتش عراق اضافه کرد ارتش عراق شش روز با کردها جنگ کرده و چند نفر از افراد ارتش کشته شدهاند. سپس قائمی اظهار نمود از روزی که عراق بوجود آمده همین طور کشت و کشتار بوده است و هیچ حکومتی تا بحال به این اندازه برای مردم عراق ناراحتی ایجاد نکرده است که پیرمرد نود 90 ساله و زن حامله را اسیر کنند و مزاحمت برایشان فراهم کند و سید احمد که از عراق رانده شده و فعلاً در قم ساکن است کتابی در مورد پیدایش عراق و چه افرادی تا بحال در آن حکومت کرده و میکنند و چه جنایتهائی انجام دادهاند نوشته اگر این کتاب چاپ و منتشر شود خیلی خوب است. شیخ روحیان سئوال کرد مطالب این کتاب را از کجا و از چه کتابهائی جمعآوری کرده است آیا از کتابهای تاریخی؟ قائمی جواب داد بله و شیخ نجفی و روحیان اظهارات قائمی را تأیید کردند. بعد قائمی داشت روزنامه کیهان روز 16 /4 /1352 که اظهارات قذافی رئیس جمهوری لیبی1در آن درج شده بود و در مورد اینکه زن حق ندارد در مجالس شرکت کند مطالعه میکرد، در این حین شیخ غلامعلی روحیان گفت بلی در ایران زنها رئیس و ولیعهد میشوند، در مجلس شورای ملی شرکت میکنند و در همه جا زنها مقدم هستند و چند سال پیش زنی در مجلس اظهار داشته بین ما و مردان هیچگونه فرقی نیست و همچنین قدری از سیاست و رفتار و کردار قذافی تعریف کرد و سپس از قائمی سئوال کرد در کجای فقه نوشته شده که استخدام و یا مباشر شدن شخص روحانی در سازمان اوقاف اشکالی دارد و قائمی پاسخی در این مورد به وی نداد و گفت مباشر سازمان اوقاف شدن و آن هم روحانی اشکال دارد و یا استخدام که کارمند شود و شیخ روحیان گفت خیلی از اشخاص و روحانی هستند که در سازمان اوقاف استخدام شوند و همچنین قائمی گفت شیخ محمود سنابادی که اخیراً به تهران و قم رفته بوده در مورد همین موضوع استخدام یا مباشر شدن در سازمان اوقاف از آیتاله شریعتمداری کسب تکلیف کرده و ایشان هم صلاح ندیده و گفته این کار اشکال دارد(یعنی استخدام و یا مباشر شدن در سازمان اوقاف) و سنابادی به آیتاله شریعتمداری گفته است پس اگر من در سازمان اوقاف استخدام و یا مباشر نشوم خرج منزل من از کجا تأمین شود. آیتالله شریعتمداری گفته است من تأمین میکنم وگویا امسال هم همان افراد پارسالی( سید محمد برهانی. سنابادی. سید حسین مکی. سید عبداله حریرالموسوی) که مباشر (حملهدار حج بودند هستند و شیخ روحیان گفت اخیراً یک نفر به من گفت امسال حملهدار میشوی گفتم هر سال تحت نظر سازمان اوقاف نبود من حملهدار حج نمیشدم امسال که با سازمان مزبور است اصلاً شرکت نمیکنم و در این بین قائمی اظهار داشت آقایان مراجع هم مخالفت میکنند که روحانیون مباشر و یا به استخدام سازمان اوقاف درآیند و ظاهراً یکی از مراجع که آن هم آیتاله خمینی است اخیراً فتوائیهای داده و در آن مباشر شدن و یا استخدام روحانیون را در سازمان اوقاف تحریم کرده است البته تا بحال این فتوائیه را ندیدهام فقط شنیدهام.2
نظریه یکشنبه: به صحت خبر میتوان اطمینان نمود کماکان از اعمال و رفتار قائمی و سایر روحانیون آبادان که با قائمی تماس و ارتباط دارند و از طرفداران خمینی میباشند مراقبت به عمل میآید. حقانی
نظریه چهارشنبه: نظریه یکشنبه مورد تائید است. توصیفی
محترماً در صورت تصویب ارسال شود.
توضیحات سند:
1. معمر محمد ابومنیار معروف به سرهنگ مُعَمَّر محمد قَذّافی: فرزند محمد عبدالسلام ابومنار، در سال 1942 به دنیا آمد. وی فارغالتحصیل دانشگاه بنغازى لیبى بوده و از سال 1965 در ارتش آن کشور به خدمت پرداخت.
قذافى با کودتاى سپتامبر 1969، رژیم سلطنتى ملک ادریس را واژگون کرد و خود زمام کشور را به دست گرفت. از ابتداى در دست گرفتن قدرت به طرح مواضع جنجالى و بىسابقه در عرصه داخلى و بینالمللى مىپرداخت و در خاورمیانه به عنوان یک رهبر مترقى با ایدههاى تندروانه و غیرقابلپیشبینى شناخته مىشد. در ابتداى اردیبهشت ماه سال 1352 وى فرمان یک نهضت فرهنگى را در داخل لیبى اعلام کرد و در آن دوران به دلیل شدّت و غلظت داعیههاى اسلامى وى، توسط رسانهها یک چهره اسلامگرا توصیف مىگشت.
حکومتِ طولانیمدتِ سرهنگ قذافی از کودتای ۱۹۶۹ میلادی تا سرنگونی در نتیجه جنگ داخلی در سال ۲۰۱۱، یکی از طولانیترین دورههای زمامداری در طولِ تاریخ بود. در طی دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ میلادی، لیبی تحت رهبری قذافی، از سوی غربیها، یک کشور حاشیهای به حساب میآمد، که ستم ناشی از اختلافات داخلی، تروریسم، قتل و غارت توسط رهبران را نشان میداد، که در این اثنا قذافی مبادرت به اندوختن چندین میلیارد دلار ثروت برای خودش و خانوادهاش کرد. پس از بمباران لیبی در سال ۱۹۸۶ میلادی و تحریمهای اقتصادی بر ضدّ این کشور از سوی سازمان ملل، تغییراتی در رفتار لیبی صورت گرفت. این تغییرات عبارتند از: برقراری روابط اقتصادی و همکاریهای امنیتی نزدیک با غرب، همکاری و شرکت در بررسی پرونده حمایت لیبی از تروریسم، پرداخت غرامت به بازماندگان حوادث تروریستی منتسب لیبی و کنارنهادن برنامه دستیابی به سلاح هستهای. مجموعه این تغییر رفتارها منجر به برداشته شدن تحریمهای سازمان ملل متحد علیه لیبی در سال ۲۰۰۳ میلادی شد. معمر قذافی در فوریه 2009 میلادی به عنوان رئیس دورهای اتحادیه آفریقا انتخاب شد.
در فوریه ۲۰۱۱ میلادی به دنبال بیداری اسلامی در منطقه، مردم بر ضد دولت قذافی در لیبی به پا خواستند و مخالفان در شهر بنغازی شورای انتقالی را تأسیس کردند. این امر لیبی را به ورطه جنگ شهری مابین نیروهای دولت و نیروهای مخالف با همکاری ناتو کشاند. سازمان ملل با تصویب قطعنامه شماره ۱۹۷۳ با هدف حمایت از غیرنظامیان، خواستار ایجاد منطقه پرواز ممنوع بر فراز لیبی شد. داراییهای قذافی و خانوادهاش بسته شد و دادگاه جنایات جنگی حکم بازداشت او و پسرش سیفالاسلام به همراه برادرخواندهاش عبدالله السنوسی را صادر نمود و از طریق اینترپل آنان را تحت تعقیب قرار داد. در ۱۶ سپتامبر ۲۰۱۱ شورای انتقالی کرسی لیبی در سازمان ملل را تصاحب کرد. در روز ۲۸ مهر ۱۳۹۰، قذافی در حالی که از ناحیه دو پا زخمی شده بود و در لوله فاضلابی پنهان شده بود، دستگیر و در حال انتقال به زندان به طور مرموزی کشته شد. شورای انتقالی میگوید او پس از دستگیری در تبادل آتش کشته شده است در حالی که برخی این نظریه را مطرح میکنند که برای افشا نشدن روابط او با سران غرب کشته شده است.
2. در اسفند 1351، امامخمینى در نجف اشرف در خصوص نقشههاى هیئت حاکمه براى محو اسلام و قرآن و در مورد فعالیتهاى سازمان اوقاف مىفرماید:
«بر علماء و خطباى اسلام است که در مساجد و محافل، نقشههاى پشتپرده دستگاه را به ملت برسانند و در این مصیبت بزرگ، که براى اسلام و مسلمین و خصوص علماى اعلام و خطباى محترم پیش آمده است از هیچگونه اقدامى فروگذار نکنند. مراجع عظام نظر مبارک خود را با طبع و نشر اعلام نمایند و کسانى را که در این امر کمرشکن با دستگاه همکارى و روابط حسنه دارند و یا به نقشهها و فعالیتهاى سازمان اوقاف و دیگر سازمانهاى فاسد صحه مىگذارند و به پیشرفت آن کمک مىنمایند و یا جیرهخوار سازمان اوقاف و دستگاه جبار قرار گرفتهاند، طرد و مفتضح سازند و به ملت معرفى نماید و بر ملت اسلام است که با این نوع افراد که از طرف سازمانهاى فاسد براى منبر و محراب تعیین و نصب شدهاند. معامله عدالت نکنند و در جماعت آنها حاضر نشوند و پاى منبر آنها ننشینند و آنها را به یکدیگر نشان داده و از جامعه اسلامى طرد نمایند و به مساجد و محافل که تحت نظر سازمان اوقاف بوده و به دست آن اداره مىشود، نروند.»
ر.ک: صحیفه امام خمینی، ج 2، صص 485 ـ 486.
منبع:
کتاب
آیتالله عبدالرسول قائمی به روایت اسناد ساواک صفحه 298