تاریخ سند: 31 فروردین 1350
[موضوع:] جلسه روضه خوانی متشکل در مسجد هدایت
متن سند:
[شماره:] 15461 /20 ه 3
جلسه موصوف، بعداز ظهر روز 28 /1 /50 در مسجد هدایت تشکیل شد.
در
این جلسه پس از ادای نماز جماعت به وسیله سید محمود طالقانی و قرائت قرآن
به توسط سید ابراهیم موسوی حسینی در ساعت 1930 صالحی نجف آبادی
واعظ به منبر رفت و چنین اظهار داشت : آتش را نباید با آتش جواب داد اگر
دوستی مرتکب گناهی شد
نباید او را طرد کرد روایت
است که در زمان امام سجاد
یکی از مأمورین خوش ذات
[بد ذات] که در همه وقت
هستند به خلیفه وقت خبر
داد که امام قصد دارد بر علیه
شما کودتا بکند لذا خلیفه به
حاکم کوفه دستور داد که او
را دست بسته نزد وی
بیاورند حاکم بد ذات و
شرور هم مأمورین خود را
شبانه به منزل امام گسیل
داشت و او را دست بسته و با
اهانت نزد خلیفه بردند در
آن اثنا شخصی به نام ابن
شباب زهری که از جیره خواران حکومت بود، حرف خوبی زد چون اینها بعضی
اوقات حرفی می زنند که به نفع طرف تمام می شود زهری گفت من فکر می کنم
امام را باید آزاد کرد چون او این کار را نکرده و گزارش خلاف به شما داده اند البته
همین شخص «زهری» یکی از شاگردان امام بود و از او انتقادهای زیادی کرده
بود خلیفه که مترصد دریافت این پیشنهاد بود دستور آزادی امام را صادر کرد و
از آنجائی که چرخ زمان همیشه به یک پاشنه نمی چرخد پس از مرگ خلیفه و
روی کار آمدن پسرش خلیفه جدید که با حاکم خرده حساب هائی داشت او را از
حکومت معزول کرد و به دستور وی حاکم را سر چهار راه آوردند تا هر کس از او
کینه داشت انتقام بگیرد البته بعضی ها آمدند انتقام خودشان را گرفتند وقتی که
نوبت به امام سجاد رسید آن حضرت فرمود من از حق خود می گذرم و حالا بگو
چه قدر مقروضی تا آن را بپردازم بعد از این جریان ابن شهاب یکی از یاران
وفادار امام شد.
سخنرانی صالحی در ساعت 2030 به اتمام رسید و مجلس ختم
شد تعداد شرکت کنندگان حدود 60 نفر و اشخاص شناخته شده عبارت بودند از
آقایان : علی اکبر پوراستاد.
مهندس بازرگان.
شعبانی.
درستکار.
محمدعلی
رجائی.
توضیح شنبه : صالحی
نجف آبادی همان کسی است
که رساله او مورد انتقاد
شدید روحانیون مقیم قم
قرار گرفته.
1 نامبرده به
دعوت سید محمود طالقانی
و به هزینه محمدعلی
یزدان پناه قرار است از تاریخ
27 /1 /50 به مدت ده شب
در مسجد هدایت سخنرانی
نماید.
نظریه یکشنبه : یکشنبه
نظری ندارد.
آمال
نظریه چهارشنبه : نظری ندارد.
توضیحات سند:
1ـ در آستانه ماه محرم سال
1391 ه ق برابر با شهریور ماه
سال 1349 کتاب شهید جاوید
تألیف حجه الاسلام نعمت اللّه
صالحی نجف آبادی، انتشار
یافت.
وی دارای گرایشات
خاص ضدعلوی بود.
نخستین
بخش های کتاب وی در سال
1347 در سالنامه معارف
جعفری به چاپ رسیده بود.
به
دلایلی که به مقدار زیادی جنبه
سیاسی داشت برخی از فضلای
حوزه از جمله آیات مشکینی و
منتظری بر آن تقریظ نوشته، آن
را تأیید کردند.
این در حالی بود
که بسیاری از نویسندگان سنتی
حوزه، و نیز مراجعی مانند
آیت الله گلپایگانی و آیت الله
مرعشی نجفی با آن از در
مخالفت درآمده و آثار متعددی
در ردّ بر آن نوشتند.
موضع گیری برابر شهید جاوید
به دو نگره موجود در این اثر
بازمی گشت.
در مبحث هدف
امام حسین (ع) از قیام عاشورا
به تقویت این نظریه پرداخته بود
که امام حسین (ع) در پی تشکیل
حکومت بوده است.
طرح این
مسئله برای انقلابیون بسیار
جذاب بود و به همین دلیل بود که
صرف نظر از برخی نکات دیگر،
آنان به دفاع از این کتاب
پرداختند.
موضوع دیگر مبحث
علم امام بود.
مؤلف از این
نظریه حمایت کرده بود که امام
حسین (ع) گرچه به طورکلی خبر
از شهادت خود داشته است اما
این که شهادت در این سفر
خواهد بود یا نه، از آن آگاهی
نداشته است.
ساواک از اختلاف
پیش آمده سوءاستفاده نمود و
تلاش می کرد از شهید جاوید
به عنوان وسیله ای برای از
میدان بدر کردن امام و
روحانیون انقلابی استفاده کند و
مهمتر آن که آن دو گروه را به
جان هم بیندازد.
چاپ کتاب با
نقدهای آن از سوی ساواک و
توزیع آنها، وسیله ای برای
رسیدن به همین هدف بود.
زمانی که ساواک درصدد
نهایت بهره برداری از این کتاب
بود و بسیاری آلوده به آن شده
بودند، سکوت امام خمینی (ره)
یک سیاست اصولی و حساب
شده به نظر می آمد.
امام خمینی
(ره) در یکی از سخنرانی های
خود پیرامون این قضیه
فرمودند: یک قصه؛ یک وقت
می بینید درست شد در «شهید
جاوید».
آقا، این منبری، آن
منبری، آن منبری، آن محراب،
آن محراب، آن محراب، در سطح
کشور، همه حرفها شهید جاوید
بود.
شهید جاوید چی بود که این
قدر داد بکنید؟ برای چی؟
نزدیک محرم می شد؛ می دیدند
که اگر این قوه ها با هم باشند، و
یک وقت نکند که توجه بکنند به
گرفتاری های خودشان، توجه
بکنند به آن که گرفتارشان کرده،
شهید جاوید را پیش آوردند.
ما
هم غفلت از مسائل روز و از
مسائل سیاسی، همه به جان هم
می افتادیم (صحیفه امام، ج 8،
ص 533) سند حاضر نشانگر
دقت نظر حضرت امام (ره) است.
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مسجد هدایت به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 244