تاریخ سند: 17 آبان 1343
موضوع: عقاید و نظریات طبقات مختلف مردم جنوب شرق تهران در مورد تبعید خمینی
متن سند:
شماره: 1669ش /3 تاریخ: 17 /8 /1343
فرستنده: ساواک جنوب شرق
گیرنده: ریاست ساواک استان مرکزی
موضوع: عقاید و نظریات طبقات مختلف مردم جنوب شرق تهران در مورد تبعید خمینی1
محترماً ضمن تماس[ی] که با عدۀ از اهالی جنوب شرق و کسبه و تجار بازار تهران گرفته شد نظریات و عقاید آنها در مورد تبعید خمینی به قرار زیر میباشد:
الف- روحانیون. عدهای از روحانیون و وعاظ ساکن این منطقه در مورد تبعید خمینی در باطن خوشبین هستند ولی به ظاهر در مقابل طبقات مختلف مردم و روحانیون خود را متأثر نشان میدهند ولی اکثریت آنها که از این موضوع ناراحت هستند و میگویند تبعید خمینی برای اسلام گران تمام خواهد شد به دو دسته تقسیم شدهاند:
1- دسته میانهرو- روحانیون و وعاظ این دسته ضمن ابراز تأسف از تبعید خمینی عقیده دارند که چنانچه عکسالعملی از طرف مردم در این مورد نشان داده شود مانند 15 خرداد سال 42 منجر به کشته شدن عدهای بیگناه خواهد شد روی این اصل باید فعلاً سکوت نمود و منتظر نتیجه بود.
2- دسته حاد- روحانیون و وعاظ این دسته که اکثراً از طرفداران سرسخت خمینی میباشند سخت در فعالیت هستند و خود را خیلی ناراحت و عصبانی جلوه میدهند و معتقدند که باید با شدت هرچه تمامتر درباره تبعید خمینی مبارزه کرد در حال حاضر از امامان جماعت سید محمد صادق لواسانی. سبط پیشنماز یک قسمت از مسجد جامع سید مرتضی خلخالی امام جماعت مسجد صدرالاشراف. سید علینقی امام جماعت مسجد مولوی (چهار راه مولوی ابتدای کوچه ارامنه). شیخ جعفر خندق آبادی پیشنماز مسجد خندق آباد. حاج سید کمال الدین مرتضوی پیشنماز مسجد خیابان ناصری و به خصوص شیخ جواد فومنی2 پیشنماز مسجد نو و از وعاظ حسین اشرف کاشانی معروف به حاج اشرف کاشی - شیخ جواد مناقبی. شیخ فضلاله مهدیزاده محلاتی3 سید قاسم سید شجاع4 معروف به سید ابوالقاسم شجاعی. شیخ جعفر جوادی شجونی.5 سیدعبدالرضا حجازی6 آقا مصطفی قمی7 بیش از سایرین فعالیت مینمایند که تبعید خمینی را بزرگ جلوه دهند و در این مورد نیز تعصب شدیدی از خود نشان میدهند و نظرشان بر این است که با فریب عدۀ[ای] افراد سادهلوح سرو صدائی به راه بیاندازند.
ب- بازاریان- در بین کسبه و تجار بازاری به جز عده معدودی که خود را مقلد خمینی میدانند بقیه از این موضوع در باطن خوشبین هستند ولی عده[ای] از آنها در این مورد اظهار نظر نمیکنند و تقریباً بیطرفی را انتخاب کردهاند تعداد زیادی هم علناً از تبعید خمینی اظهار خوشوقتی مینمایند8و معتقدند با این شدت عملی که دولت از خود نشان داده میتوان در محیط آرامتر و مساعدتری به کسب ادامه داد آن عده قلیل از بازاریان متعصب و طرفدار خمینی ضمن اظهار عدم رضایت از تبعید وی میگویند به هر ترتیبی هست باید خمینی به ایران برگردد چون معتقدند که اقدامات نامبرده برای بهبود وضع اقتصادی بازار بسیار مؤثر و به جا بوده است کما اینکه اخیراً اظهار داشته بود در صورتی که وضع اقتصادی مردم و بازاریان خراب است دلیلی ندارد که مقادیر زیادی پول برای تقویت نیروهای مسلح شاهنشاهی وام بگیرند و نیز همیشه در بین صحبتهایش میگفت: دولت دین اسلام را از بین برده و با کشورهای غیر مسلمان همپیمان شده است. ولی بازاریان مزبور با وجود این عدم رضایت میگویند فعلاً نباید هیچگونه اقدامی به عمل آورد چون دولت و دستگاههای انتظامی و سازمان امنیت با بیداری کامل مراقب هستند و با شدت هرچه تمامتر جلو فعالیتهای مردم را خواهند گرفت.
ج- طبقات مختلف مردم- ضمن تماس [ی] که با بعضی از مردم جنوب شهر و کسبه مختلف گرفته شد در این مورد اظهار رضایت مینمایند و عقیده دارند که خمینی مایل به خونریزی و ایجاد بلوا بود و برای آنکه برای خود وجههای کسب نماید مردم را تحریک مینمود و حتی آنها را به کشتن میداد. روی هم رفته اکثریت طبقات مختلف ساکن در منطقه جنوب شهر تهران به جز بازاریان و بارفروشان عمده میدان و عده قلیل سرمایه دار و کارخانه دار که از افراد طبقه سوم پایتخت هستند در این مورد نظر خاصی ندارند و به غیر از کار و کسب مختصر خود به چیز دیگری نمیاندیشند.
با مقایسه حوادث و جریاناتی که در سالهای اخیر و بعد از تصویب لوایح ششگانه پیشنهادی شاهنشاه معظم به وقوع پیوست و علما و روحانیون در اکثر آن حوداث پیشقدم بودهاند و تا اندازۀ هم موفق میشدند که مردم را نسبت به مسائل روز و ترقیات روز افزون مملکت بدبین نمایند آرامش و سکون نسبی اخیر و به خصوص بعد از تبعید خمینی قابل توجه میباشد و این موضوع میرساند که مردم بیدار و هوشیار شده و تا اندازۀ دانستهاند که نباید فریب عدۀ روحانینما را خورد مسلماً کاردانی و فعالیتهای مداوم ریاست محترم ساواک تهران عامل اصلی این بیداری طبقات مختلف مردم میباشد که به خصوص در منطقه استحفاظی این ساواک به خوبی مشهود است .
روی هم رفته اکثر بازاریان و طبقات مختلف ساکن این منطقه با تبعید خمینی موافق هستند و معتقدند که باید مقامات انتظامی و دستگاههای اطلاعاتی مراقبت بیشتری بنمایند تا اخلالگران مجال و فرصت اخلال و ایجاد بینظمی را به دست نیاورند.
ساواک جنوب شرق تهران- پهلوان
به عرض میرساند از ساواکهای دیگر هم فوری نظریه خواسته شود.18 /8 /43
17 /8 /43
توضیحات سند:
1. پس از سخنرانی تاریخی حضرت امام خمینی(ره) در تاریخ 4 آبان 43 علیه تصویب قانون کاپیتولاسیون(مصونیت قضائی اتباع آمریکایی در ایران) در مجلس شورای ملی و صدور اعلامیه امام(ره) در این مورد، موج جدیدی از نهضت در سراسر کشور آغاز گشت که این بار رژیم شاه را با عنوان یک رژیم وابسته و مزدور امپریالیسم امریکا آماج خشم و اعتراض مردمی قرار میداد. شب 13 آبان 1343 با یورش دهها کماندوی مسلح به منزل حضرت امام(ره)، ایشان دستگیر و پس از انتقال به تهران در بامداد روز بعد با هواپیما به ترکیه تبعید میشدند. صبح 13 آبان شهید مصطفی خمینی نیز در منزل مرحوم آیتالله مرعشی نجفی توسط مأمورین شهربانی قم بازداشت و تحویل ساواک قم شد.
2. آیتالله جواد فومنی حایری، فرزند محمد جعفر در سال 1294 ﻫ ش در کربلا به دنیا آمد. وی از علمای مبارز و مجاهدی بود که بی پروا در منابر و مساجد علیه برنامههای رژیم پهلوی به تبلیغ میپرداخت. در پی کودتای 28 مرداد 1332 که خفقان شدیدی همه جا را فرا گرفته بود، این عالم بزرگوار در مسجد نو واقع در خیابان خراسان تهران به سخنرانی افشاگرانه علیه رژیم شاه اقدام میکرد، به طوری که کلیه کوچهها و خیابانهای اطراف مسجد مملو از جمعیت میشد.
وی با تأسیس مدرسهای مخصوص دختران مسلمان در سال 1326 نشان داد که مخالفت روحانیت با برنامههای رژیم شاه نه بر پایه ارتجاع، بلکه به خاطر آن است که فرهنگ بی دین رژیم را ضد آزادی واقعی زن و موجب جلوگیری از رشد و تعالی این قشر عظیم میدانند. وی در مدرسه خود توانست با حفظ عفاف، دختران متدینی را تربیت کند.
آیتاله فومنی عالمی دانشمند، مجاهدی وارسته و دارای تفکرات عالی اجتماعی بود. سخنرانیهای وی عموماً حول مسایل اجتماعی دور میزد و به همین دلیل نیز بارها از سوی ساواک مورد تعرض قرار گرفت. وی در بهمن سال 1343 درگذشت.
ر.ک: آیتالله حاج شیخ جواد فومنی حائری به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1377
3. شهید حجتالاسلام فضلالله مهدیزاده محلاتى، فرزند غلامحسین در سال 1309 ﻫ ش در خانوادهاى متدین و مذهبى در شهرستان محلات متولد شد. در سال 1324 تحصیلات حوزوى خود را در حوزه علمیه قم آغاز و در طول مدت تحصیل از محضر اساتید بزرگوارى چون آیات عظام بروجردی، حاج سید محمدتقى خوانسارى، حضرت امام خمینى (ره)، علامه طباطبایى(ره) و مشکینى کسب فیض کرد. از سال 1326 به دنبال آشنایى با فدائیان اسلام و مرحوم آیتالله کاشانى، مبارزه خود را علیه رژیم آغاز کرد. در رمضان سال 1332 به واسطه سخنرانى علیه کنسرسیوم نفت و کودتاى 28 مرداد، در بجنورد دستگیر و به مشهد تبعید شد. در جریان قیام 15 خرداد رابط بین علماى قم بود و با تنظیم اعلامیه و طومار، توانست امضاى 120 تن از علماى تهران را بگیرد که در آن زمان چنین اقدامى بىسابقه بود. شهید محلاتی در طول دوران مبارزه بارها دستگیر، زندانی و شکنجه شد. وی یکى از فعال ترین اعضاى کمیته استقبال از امام (ره) بود و در حمله به مرکز رادیو شرکت جست و صداى انقلاب اسلامى به وسیله او از رادیو پخش شد.
پس از پیروزى انقلاب اسلامى، فعالیتش را به عنوان معاون کمیته مرکزى انقلاب اسلامى شروع کرد. او نخستین دبیر جامعه روحانیت مبارز بود و در سال 1359 به نمایندگى در مجلس شوراى اسلامى انتخاب شد و در همان اوایل به عنوان نماینده حضرت امام (ره) در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى منصوب گردید. رهبر معظم انقلاب، حضرت آیتالله خامنهاى درباره او فرمودهاند: «همه کارهایى که احتیاج به یک پیگیرى مداوم و خستگىناپذیر داشت، از دست شهید محلاتى بر مىآمد. اعتماد و ارادت ایشان به امام به نظر من یکى از عوامل خستگىناپذیرى ایشان بود. این را من احساس مىکردم که حضرت امام (قدس سره) یک اعتمادى به او داشتند و نظراتش را گوش مىکردند.» سرانجام شهید محلاتى در اول اسفند ماه سال 1364، هنگامى که به همراه جمعى از نمایندگان مجلس و مسئولان قضایى کشور با یک فروند هواپیما عازم جبهههاى نبرد بودند، به وسیله هواپیماهاى جنگى رژیم بعثى عراق، در حوالى اهواز مورد هدف قرار گرفتند و به همراه 40 تن دیگر از همراهان به فیض شهادت نائل آمدند. و ایشان در جوار حضرت فاطمه معصومه(س) آرمید.
ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید حجتالاسلام فضلالله مهدیزاده محلاتی، 2 جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1382
4. سید ابوالقاسم سیدشجاع، معروف به شجاعی، فرزند سید حسن در سال 1312 ﻫ ش در تهران متولد شد. تحصیلات خود را تا متوسطه تکمیل کرد و بخشى از دروس حوزوى را در مدرسه حاج ابوالفتح تهران نزد مرحوم آیتالله حاج سید مرتضى لنگرودى و شیخ جعفر خندق آبادى گذراند. حجتالاسلام شجاعى از وعاظ نامى و گویندگان مشهور معاصر است که به سبب نطقهاى روشنگرانه و کوبنده بارها توسط ساواک احضار و به وى تذکر داده شد. وى در سال 1343 توسط ساواک دستگیر و به شش ماه زندان محکوم شد.
ر.ک : گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازى، انتشارات اسلامیه، سال 1353، ج 2، ص 378
(اسناد ساواک - پرونده انفرادى)
5. حجتالاسلام شیخ جعفر جوادى شجونى، فرزند شیخ محمد واعظ در 5 اردیبهشت 1311 ﻫ ش در فومن متولد شد. پس از خواندن دروس مقدماتى، در سال 1327 به قم رفت و به تحصیل پرداخت و از محضر اساتیدى چون نورى، ستوده، بهجت و موسوى اردبیلى بهره برد و از درسهاى آیتاللهالعظمی بروجردى و امام خمینی (ره) نیز بهره گرفت. در سال 1330 با شهید نواب صفوى آشنا شد که در پى این آشنایى و ترور نافرجام حسین علاء در سال 1334 زندانى و پس از مدتى آزاد شد. در نهضت امام خمینى (ره) همراه دیگر روحانیون و مردم به فعالیت پرداخت و بارها دستگیر و زندانى شد. از جمله مشاغل وى پس از پیروزى انقلاب، نمایندگى امام(ره) در رسیدگى به اموال خاندان پهلوى در کرج و ریاست کمیته کرج بود و در اولین دوره مجلس شوراى اسلامى به عنوان نماینده از حوزه انتخابیه کرج به مجلس رفت. ایشان در 16 آبان 1395 روی در نقاب خاک کشید و در صحن امامزاده صالح (ع) به خاک سپرده شد.
6. سیدعبدالرضا حجازى، فرزند سید محمد طاهرى در سال 1313 ﻫ ش در شهرضا متولد شد. پس از اتمام دروس ابتدائى و متوسطه وارد شهر اصفهان شد و به مدت 2 سال در حوزه اصفهان از محضر آیتالله شیرازى استفاده کرد، سپس در سال 1329 براى ادامه تحصیل به شهر قم سفر کرده و پس از تکمیل سطوح از محضر آیتالهالعظمی بروجردى و آیتاللهالعظمی مجاهدى موسوى و تفسیر از علامه طباطبائى در سال 1340 به تهران آمد و به تبلیغ دین پرداخت. وی در دانشگاه الهیات دانشگاه تهران در رشته فلسفه موفق به اخذ لیسانس شد و سپس دکتراى خود را در شهر آنکارا دریافت کرد. پرونده موجود در ساواک نشان مىدهد که سید عبدالرضا حجازى از روحانیون ثابت قدم میدان مبارزه نبود، و با اینکه در چندین نوبت از سوى ساواک به علت مبارزه و فعالیتهاى سیاسى دستگیر و ممنوعالمنبر شد، ولى هر بار با درخواست مساعدت و اظهار تمایل به همکارى با ساواک و تقاضاى عفو به فعالیتهاى خود ادامه میداد. ساواک او را به تزلزل فکرى مىشناخت و از او بهره مىبرد. وى پس از پیروزى انقلاب اسلامى در حدود سال 1361 همراه با صادق قطبزاده و همکارانش به اتهام اقدام علیه امنیت کشور و توطئه علیه نظام در دادگاه انقلاب محاکمه شد. وى داراى تألیفاتى همچون کتاب سیستم اقتصادى اسلام و کتاب رسالت قرآن نیز مىباشد.
7. حجتالاسلام والمسلمین سید مصطفی طباطبایی قمی، فرزند سید جواد در سال 1288 ﻫ ش در قم به دنیا آمد و پس از خواندن مقدمات راهی مشهد شد و 15 سال از محضر اساتیدی چون ادیب نیشابوری، ادیب ثانی، محقق نوغانی آیتالله العظمی قمی و والدش استفاده کرد و در سال 1316 به کربلا مشرف شد و 6 سال از محضر آیتالله العظمی قمی و آیات دیگر استفاده برد و در 1323 به قم بازگشت و پس از 6 سال تدریس به تهران رفته و در مسجد امیر المومنین مهرآباد اقامه جماعت کرد.
8. این گزارش به صورتی کاملاً غیرواقعی تهیه شده است، به نظر میرسد که تهیهکنندگان آن به دنبال کسب رضایت خاطر مقامات بالاتر بودهاند. اینکه بسیاری از بازاریها و تودههای مردم از تبعید امام (ره) خوشحال بودند، با واقعیتهای تاریخی همخوانی ندارد. در حقیقت از مهمترین حامیان روحانیت و امام (ره) باید به بازاریها و تودههای مردم اشاره کرد که در جریان 15 خرداد 1342 لرزه بر اندام رژیم پهلوی انداخته بودند.
منبع:
کتاب
آیتالله حاج سید محمد صادق لواسانی به روایت اسناد ساواک صفحه 23