تاریخ سند: 26 آبان 1353
مصاحبه با عباسعلی صادق بختیاری فرزند مرحوم محمدجان
متن سند:
س ـ لطفا مشخصات کامل خود را بنویسید.
ج ـ عباسعلی فرزند محمدجان شهرت صادق بختیاری شماره شناسنامه 1793 صادره از زابل
متولد 1322 زابل شغل نویسنده گاراژ اتو تاج زاهدان تلفن 2647 گاراژ ساکن زاهدان خیابان
سپه پشت باغ استانداری پلاک 212 تلفن منزل 4383
س ـ شما با سرکار استوار شهدادی چه رابطه ای دارید مشروحا بنویسید.
ج ـ بنده با استوار شهدادی قوم و خویش نیستم در چند سال قبل زمینی خریدم پهلوی هم و خانه
ساختیم به همین علت با هم آشنا شدیم در حدود همان هفت سال پیش ایشان در نیروی سرزمینی
ارتش قسمت ساختمانها در زاهدان خدمت می کرد حدود چهار سال باهم همسایه دیوار به دیوار
بودیم و رفت و آمد خانوادگی داشتیم و چون کار من نویسندگی دفتر گاراژ است و می بایستی
صبح از ساعت 5 الی 5 /11 و از ساعت 5 /1 بعدازظهر تا ساعت 7 دفتر گاراژ باشم لذا کمتر ایشان
را می دیدم بجز بعضی از روزهای تعطیلی عمومی که به طور خانوادگی به دیدوبازدید هم
می پرداختیم بعد از حدود چهار سال همسایگی ایشان منتقل کرمان شدند و رعایت دوستی اجاره
دادن منزلش را به من واگذار نمود که بنده منزل مدتی ماهی 2000 ریال هم اکنون 2500 ریال
اجاره می گیرم در قبال این طلب ایشان که نزد بنده می ماند چون من تعهد ایشان را در بانک
صادرات نموده ام که پنجاه هزار ریال بدهیش را بپردازیم سرمایه کرایه دریافتی منزل را در قبال
اخذ سفته های موجود به امضاء آقای محمدعلی شهدادی به بانک صادرات شعبه 16 متری
بپردازم و از موقعی که منزلش
را اجاره داده ام تاکنون چند فقره پول نقد وسیله خودش و یا دوستانش که از کرمان نوشته است
بابت طلبش به او داده ام که تمام این صورتها در دفتر اینجانب ثبت شده است عملاً در حدود 6
ماه قبل وسیله استوار مشروطی که از کرمان آمده بود مبلغ پانزده هزار ریال برایش فرستادم و
خودش نیز چند ماه قبل که مأموریت خاش داشت و به اینجا آمده بود حدود ده هزار ریال گرفته و
همچنین وسیله استوار کریمی در کرمان ده هزار ریال برایش فرستادم و در مدتی که ایشان به
مأموریت خاش آمده بود دو دفعه منزل بنده میهمان بوده و شب نمانده است.
[امضاء]
س ـ استوار شهدادی در زاهدان با چه کسانی رفت و آمد دارد.
ج ـ تا آنجا که من اطلاع دارم شوهر خواهرش استوار شهربانی است به نام استوار خردمند و دیگر
با آقای سید عبداله حسینی که روضه خوان می باشد دوست است رفت و آمد دارد.
[امضاء] از
کسانی دیگری که به منزل شان رفت و آمد دارد برادرزاده خودش در پارچه فروشی حسن زاده
واقع در خیابان پهلوی جنب داروخانه دکتر فائق می باشد.
من خودم با خانواده های طباطبایی اصلاً رفت و آمد ندارم و در مورد دوستی و رفت آمد استوار
شهدادی با خانواده های مذکور هیچگونه اطلاعی ندارم.
[امضاء]
س ـ شما چند بار به کرمان و شهرهای اطراف آنجا رفته اید و چند دفعه به منزل
استوار شهدادی میهمان بوده اید.
ج ـ حدود دو سال جلوتر برای اینکه گاراژ کرمان ماشین کم می فرستاد به کرمان رفتم چون روز
تعطیلی بود و ایشان میدان باغ قدم می زدند بنده هم حدود ساعت 10 صبح که همانجا بودم با
ایشان برخورد کردم و چون تابستان بود استوار شهدادی مقداری میوه خرید و به اتفاق به یک
مغازه بستنی فروشی رفتیم و پس از صرف میوه خداحافظی نمودیم و من به منزل دایی خانم
خودم به نام استوار دری رفتم نامبرده در بی سیم ارتش کرمان کار می کند.
[امضاء]
س ـ شما با استوار شهدادی مکاتبه هم دارید لطفا آدرس او را بنویسید.
ج ـ بنده با ایشان کاری ندارم که مکاتبه کنم ولی بدهی ایشان برای اینکه به کار منزل و بدهی ایشان رسیدگی نمایم مرتبا نامه
می نویسید و آدرس خود را در کرمان شماره 71128 روی پاکتها می نویسد.
[امضاء]
س ـ اگر شما کارهای ایشان را انجام می دهید آیا مدرکی هم می توانید در این مورد ارائه دهید.
ج ـ بلی عین نامه اخیر نامبرده دست من است که تقدیم می گردد.
[امضاء]
س ـ آیا سوگند یاد می کنید که آنچه را که نوشته اید حقیقت دارد.
ج ـ قسم می خورم که آنچه را که نوشته ام اتفاق افتاده و حقیقت دارد و چنانچه خلاف آن ثابت شود خود را مستحق توبیخ و
مجازات می دانم.
[امضاء]
س ـ نوشته های خود را چگونه گواهی می کنید.
ج ـ با امضاء نوشته های خود را گواهی می نمایم.
[امضاء]
منبع:
کتاب
شهید حجتالاسلام سید محمدتقی حسینی طباطبایی صفحه 263