تاریخ سند: 1 دی 1342
موضوع : مندرجات روزنامه بامشاد گزارش
متن سند:
گیرنده : مقامات ساواک بترتیب سلسله مراتب
فرستنده : 325
روزنامه بامشاد مورخه 20 /9 /42 مقاله ای تحت عنوان (جنگ با مسعودی
جهاد در راه آزادی است...) درج نموده مبنی بر اینکه دیروز عده ای از دوستان
بمنظور دلسوزی بمن نصیحت کردند که مواظب خودت باش.
تو از هرکس بهتر
میدانی که مسعودی هر وقت
احساس خطر نماید بریشه
مخالفش میزند.
من او را خوب میشناسم
بیست و دو سال است
تماشاچی و ناظر اعمال و
افعال او بوده و میدانم چه
اعجوبه ای است ولی بهر
قیمتی شده باید با او مبارزه
نمود زیرا مسعودی سد راه
مطبوعات است و در هم
شکستن این مانع برای
کسانی که عضو خانواده
مطبوعات هستند به منزله
جهاد مقدس است.
برای
مسعودی همه چیز با وزنه
منافع (اطلاعات) سبک و سنگین میشود.
دولت خوب از نظر مسعودی آنست که
رعایت اغراض او و صندوق روزنامه او را بکند.
نویسنده خوب آنست که چشم و
گوش بفرمان وی باشد.
سفارت خوب از نظر مسعودی آنست که وقتی سردبیر
یکی از روزنامه های مهم آن کشور بطور ترانزیت از ایران عبور مینماید با تلفن
فقط به مسعودی اطلاع بدهد.
خلاصه همه چیز باید در ترازوی غرض بی انتها و
طمع سیر ناشدنی اطلاعات سنجیده شود.
و در غیر اینصورت مسعودی با تمام
قوا برعلیه آن به مبارزه برمی خیزد.
همانطور که با رقیبش دکتر مصباح زاده در
افتاد که دکتر مصباح زاده هیچ راهی ندید جز اینکه دستش را بالا کند و تسلیم
شود.
مسعودی با همین نیرنگها در انجمن مطبوعات را نیز بست برای اینکه
انجمن مطبوعات وقتی مناسب و مساعد بود که یک باشگاه اطلاعات بشمار
میرفت ولی وقتی دید که ترکیب روزنامه ها با کودتای تفضلی به صورتی در آمده
که احتمال دارد روزنامه های باقیمانده به ساز او نرقصند در عرض بیست و چهار
ساعت بساط انجمن مطبوعات را برچید و آنوقت با گردنی کج.
با نهایت تأسف
اعلام کرد که به بدبختانه بعلت مضیقه مالی انجمن تعطیل شد.
مسعودی با سازمان
توزیع جراید با همین روش
حیله گرانه رفتار نمود ابتدا
چند نفر از مدیران و مجلات
را گول زد و سپس شرکت
پخش مطبوعات را در مقابل
سازمان توزیع علم کرد و من
همانوقت در اجتماع
روزنامه فروشها گفتم اگر
گربه ها حاضر باشند از منافع
موشها دفاع نمایند آقای
مسعودی حاضر میشود از
منافع روزنامه و مجلات
حمایت نمایند.
با اینهمه
شش ماه وقت لازم بود تا
دسایس مسعودی روی
دایره بیافتد و روزنامه ها با
کمرهای خرد شده یکایک بجای اولشان برگردند.
بالاخره فریاد و فغانی مسعودی بر سر سندیکای نویسندگان راه انداخت بعنوان
اینکه موجودیت مملکت بوسیله سندیکای نویسندگان به خطر افتاده برای اینکه
عده ای از نویسندگان که چند نفر آنها عضو روزنامه اطلاعات بودند سندیکائی
تشکیل دادند تا بتوانند از حقوق خود دفاع نمایند ولی این حرف در مسعودی از
یک نیشتر دردآورتر بود از نظر دید داوری او چه حقوقی.
حقوق یک خبرنگار
همان 250 تومان است که من باو میدهم حقوق یک نویسنده همان هزار تومانی
است که من جلویش میاندازم.
اول هر چه کرد نتوانست آن را برهم زند بالاخره به
فکر افتاد که کارمندان خود را با تهدید از سندیکا بیرون بکشد در آنجا هم تبرش
[تیرش] آن طور که می خواست به هدف نرسید.
بعد دکانی بنام خانه مطبوعات
جلوی دکان سندیکا ساخت اما توی این بازی هم وسط کار ماند.
حالا شب و
روز نقشه میکشد که دیگر چه حقه ای سوار کند دیشب علی الحساب به یک مرده
چوب زده بود به نفیسی.
شهرداری که تا دیروز بابت هر مطلبی سطری 16 تومان
از او و دستگاه شهرداری پول می گرفت و خدا میداند که در عرض این یکسال
اخیر چند ملیون پول
شهرداری توی جیب آقای
مسعودی رفته است.
آن
وقت این آقا در سرمقاله
دیشب خود فرصتی پیدا
کرده برای اینکه انتقام جوئی
بکند.
انتقام اینکه چرا نفیسی
در آخرین روزهای
ریاستش در جشن
سندیکای نویسندگان
حضور یافته و نطق کرده
است و به نویسندگان تبریک
گفته.
در خاتمه اضافه نموده بلی
آقای مسعودی یک چنین
آدمی است.
از تمام خطراتی
که ممکن است از جانب او متوجه من شود آگاهم ولی این مبارزه را باید دنبال کنم
زیرا برای مطبوعات ایران صحبت مرگ و حیات در پیش است و در چنین
پیکاری هیچ مرد غیرتمندی حق ندارد از مبارزه سرباز بزند گواینکه در این راه
بمیرد.
خلاصه مبارزه آنها در بولتن مطبوعاتی درج شود و بطورکلی اینگونه اخبار در هر بولتن
که مناسب است درج شود تا به نحوی از انحاء مقامات از آن باخبر شود.
آقای حسینی
1 /10 /42 بایگانی شود.
11 /10 /42 محترما در صورت تصویب بدفتر ویژه اطلاعات
صادر گردد دادرس 24 /9 /42 ارسال شد.
ثابتی 24 /9 /42
منبع:
کتاب
مطبوعات عصر پهلوی - مجله بامشاد به روایت اسناد ساواک صفحه 147