۱. صبح روز جاری در دیر تظاهراتی شده که مأمورین ژاندارمری درگیر و تیراندازی نموده و ۱۲ نفر از تظاهرکنندگان مجروح شدهاند..۱
متن سند:
به: ۳۱۲ شماره: ۸۷۱۵/۱ ه
از: بوشهر تاریخ: ۱۳/۹/۵۷
درباره:
۱. صبح روز جاری در دیر تظاهراتی شده که مأمورین ژاندارمری درگیر و تیراندازی نموده و ۱۲ نفر از تظاهرکنندگان مجروح شدهاند..۱
۲- در خورموج نیز در اثر درگیری مأمورین و تیراندازی ۳ نفر از تظاهر کنندگان با گلوله مجروح شدهاند.
۳- در برازجان ۲ براثر درگیری سه نفر بضرب گلوله مجروح شدهاند.
۴- در بوشهر ساعت ۱۴۴۰ روز ج آری سر پاسبان سید اصغر هاشمی به اتفاق دو نفر مأمور دیگر برای دستگیری شیخ ابوتراب مأموریت داشتند به وسیله دو نفر خرابکار که ظاهراً ملبس به لباس نظامی بودند هدف گلوله قرار گرفته که سرپاسبان مزبور شهید شده مأمورین به تیراندازی پاسخ داده که در نتیجه شیخ ابوتراب عاشوری به قتل میرسد.۳ بدیعی
گیرنده. فریدونی
مخاطب. آقای تفرشی
ساعت مکالمه. ۲۰ ۱۷ روز ۱۳/۹/۵۷
توضیحات سند:
۱- دو نفر از مجروحین تظاهرات ۱۳/۹/۵۷ در دیر همان روز به شهادت رسیدند که عبارتند از: ۱) شهیده سمنبر عالی پور فرزند غلام متولد ۱۳۳۶ (۲۱ ساله ساکن روستای سرمستان دیر. ۲) شهید احمد حیدری فرزند عباس متولد ۱۳۳۹ (۱۸ ساله دانش آموز دبیرستان و ساکن دیر)
۲- برازجان مرکز شهرستان دشتستان و دومین شهر استان بوشهر است. پیشینه تاریخی برازجان به قبل از دوره هخامنشی میرسد اما اعتبار اصلی آن مربوط به دوره هخامنشی است. کشف کاخ زمستانی کوروش در سال ۱۳۴۸ در محل "تل مر" در جنوب غربی برازجان این ادعا را ثابت میکند.
برازجان در ۷۰ کیلومتری بوشهر قرار دارد. دژ معروف آن در عصر قاجار ساخته شده است و زمانی مرکز حکومت محلی و مدتی نیز شهربانی و زندان و محبس زندانیان سیاسی کشور بوده است. دشتستان نیز مانند سایر مناطق استان در مبارزه برضد بیگانگان سهیم بوده است و از نظر فرهنگی، شاعران و نویسندگان فراوانی در این منطقه پرورش یافتهاند.
۳ - این سند اولین گزارش ساواک استان بوشهر در مورد شهادت شهید عاشوری، به مرکز میباشد که در آن وانمود شده نامبرده در یک درگیری خیابانی کشته شده است. در حالی که در اسناد بعدی از جمله متن بازجویی پاسبان شیخی تصریح شده است که مأمورین که برای دستگیری شیخ ابوتراب به آنجا رفته بودند به منزل هجوم برده و او را در حال وضو گرفتن به شهادت رساندهاند.
منبع:
کتاب
شهید حجتالاسلام شیخ ابوتراب عاشوری صفحه 234
