گزارش
تاریخ سند: 1 شهریور 1342
گزارش
متن سند:
[تاریخ: 1 /6 /1342]گزارش
محترماً به فرموده، روز 1 /6 /42 در ساعت 30 /18 در بازارچه خیابان کهنه در مسجد حاجی محمد قلی1 حاضر [شدم] که آقای انزابی بالای منبر بود. به عرض می‌رساند، پس از ادای خطبه، رشته سخن را به انتخابات، کشانیده [و] اظهار نمود: «آقایان حاضرین! رأی دادن به این انتخابات، بنا به فرمایشات عموم مجتهدین، حرام است؛ این حرام، مانند شراب و زنا و جنایت، حرام نیست، حرمت این قابل عنوان نیست و تمام بدعت‌ها[یی که] تا روز قیامت در این مجلس یا در مجلس-های آینده، به عمل آید، شما شریک هستید. اینها مدتی بود که می خواستند قرآن را از بین ببرند. ممکن نمی شد، اکنون این وسیله را پیدا کرده اند، می خواهند قرآن و دین را از بین ببرند. دیگر نمی دانند قرآن و دین ما مانند آفتاب است.
بعضاً قطعه ابری، جلو آن را می گیرد و پس از رفع شدن ابر نیز آفتاب، با نور خود، مجدداً عالم را منور می نماید و آن ابر، محو ونابود می شود.» همه با صدای بلند می گفتند
ان شاءالله و بعد علاوه نمود: «در این قرن بیستم، تمام تبلیغات به وسیله رادیو و تلویزیون و جراید، در همه ممالک، آزاد است.اما تبلیغات دین قدغن است هر کس تبلیغات دینی نماید، آن را گرفته به اتهام اخلال نظم، زندانی می نمایند، اخلال نظم کن، نیستم، تا حال به کسی یک سیلی زده ایم؟ همیشه اهالی را به آرامش دعوت نموده ایم.» و علاوه نمود: «دو سه روز است خانمها [و]پرده-نشینان را جبراً از خانه ها بیرون می کشند، در خیابان برای دادن رأی، رژه می برند.
قسم به خدا این خانمهای پرده نشین، با این که ظاهراً رژه می روند اما در باطن، خون گریه می-کنند. خانم خیلی دوست دارد در توی چهار دیوار برای خانه داری؛ نمی بینی آن خانم در نطق خود می گوید، اگر ما به مجلس می رویم نیز از خانه داری دست نخواهیم کشید. این کارمندان دولت، برادران ما و شما هستند. اگر به شما می گویند خانم های خود را بیاورید، رأی بیاندازد ابداً قبول نکنید، باشد که شما را از کار برکنار نمایند. و اضافه نمود : «اینها در نطق خودشان، بعضاً اسم خدا را به زبان می آورند. اینها و عمل اینها از خدا بی خبرند و تمام هر چه می گویند، دروغ می گویند. چطور که یزید، به اسرای شام، نام خارجی، گذاشتند [گذاشت] اینها [نیز] به مؤمنین، نام اخلال نظم نهاده اند.» و بعد با ذکر مصائب، مجلس را خاتمه داد. مراتب استحضاراً معروض گردید. امضاء. تاریخ 1 /6 /42
و در خاتمه [برابر] تحقیقاتی که به عمل آمد قبل از ایشان، آقایان ناصرزاده و اسنقی، در همان مسجد به همین نحو، وعظ نموده و رفته اند. تاریخ 1 /6 /42 امضاء
رونوشت برابر اصل است.