صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : کنفدراسیون انجمنهای دانشجویی ایرانی1 در انگلستان

موضوع : کنفدراسیون انجمنهای دانشجویی ایرانی1 در انگلستان


متن سند:

از : انگلستان شماره : 585 /315 این کنفدراسیون شعبه ای از کنفدراسیون بین المللی که مرکز آن در آلمان باختری است، می باشد و در شرایط فعلی این کنفدراسیون به صورت یک سازمان فعال وجود خارجی ندارد ولی تا آنجا که اطلاع حاصل شده است کمونیستهای ایرانی اخیرا کوششهایی به عمل آورده اند که آن را احیاء نمایند.
این کنفدراسیون در گذشته شاهد مبارزات سیاسی بین عناصر چپ و راست بوده است.
در پرونده فعالیت حزب توده در انگلستان بایگانی شود.

توضیحات سند:

1ـ از جمله اولین سازمانهای دانشجویی که در اروپا بوجود آمدند سازمانهای پاریس و لندن می باشند.
پس از مدتی در شهرهای مونیخ و هایدلبرگ هم سازمان دانشجویی بوجود آمد، البته سازمانهای دانشجویی در آمریکا سابقه دارتر از سازمانهای اروپایی می باشند.
سازمانهای اروپایی و آمریکایی هر کدام به طور مستقل برای خود فعالیت می کردند و افراد سابقه دار که در وقایع دوران مصدق در ایران در احزاب جوانان شرکت داشتند در راس فعالیتها قرار گرفتند.
پس از مدتی در اروپا در اثر روابط مداوم میان سازمانهای فوق و تشکیل سازمانهای دیگری در کشورهای آلمان ـ سوئیس ـ فرانسه و انگلستان در سالهای 1958 و 1959 در شهر هایدلبرگ برخوردی میان نمایندگان سازمانهای متشکله بوجود آمد و صحبت از تشکیل یک سازمان واحد به نام کنفدراسیون شد.
از همان اول فعالیتها، گروههای متشکله دو دسته بودند طرفداران جبهه ملی و طرفداران حزب توده، یعنی همان اختلافی که در حقیقت در ایران میان گروههای فوق وجود داشت در خارج از کشور هم بروز کرده بود تا اینکه در سال 1960 در لندن یک کنگره اروپایی تشکیل شد تا درباره بوجود آمدن کنفدراسیون و امکانات و اشکالات آن صحبت شده و نتایج را به سازمانهای موجود اعلام نمایند.
مسئله مهمی که در کار بود اولاً خنثی کردن اختلافات عقیده ای بر سر مسائل گذشته ایران و دیگری در مورد چگونگی برخورد با سازمان آمریکا بود زیرا به علت بعد مسافت امکان تماس مداوم وجود نداشت و هدف اصلی تشکیل یک کنفدراسیون واحد جهانی بود.
بنابراین میبایستی به هر صورت سازمانهای آمریکا نیر در آن شرکت میکردند.
نظریه اعضای توده ای را افراد جبهه ملی قبول نمیکردند، آنها در وهله اول تشکیل کنفدراسیون اروپایی را پیشنهاد میکردند ولی از آنجایی که جبهه ملی تحقیقات خود را در مورد سازمانهای اروپایی به عمل آورده بود و میدانست که اعضای فعال چپی در اکثریت هستند و این موضوع در امریکا درست برعکس و افراد جبهه در اکثریت هستند بنابراین قبول نمیکردند که کنفدراسیون اروپایی بوجود اید .
حال به فرض آنکه سازمانهای دانشجویی آمریکا عضو کنفدراسیون میشدند در کنگره آن نمیتوانستند به نسبت تعداد اعضاء و تعداد سازمانها نماینده اعرام نمایند و مسئله مهم برای ُسازمانهای جبهه ملی ُآوردن رای اکثریت درباره مصوبات کنگره بود.
به همین جهت رای فدراسیونی مورد قبول واقع گردید یعنی فدراسیون های مختلف در کشورهای اروپایی و آمریکا تشکیل و از هر شهری به نسبت تعداد سازمانهای ُآن شهر نماینده به کنگره اعزام گردد.
حال در کشورهایی که فدراسیون به وجود امده باید سازمانهای شهری در آن فدراسیون عضو بوده و سپس نماینده به کنگره کنفدراسیون اعزام گردد.
علاوه بر آن هر فدراسیونی در هر مرحله رای گیری کنگره میتواند درخواست رای فدراسیون بنماید، یعنی نمایندگان آن فدراسیون که در کنگره حاضر هستند جلسه خصوصی برقرار کرده و بر مسئله بخصوصی که باید رای بدهند تصمیم گیرند.
اگر همه اتفاق قول داشتند که اشکال نیست وگرنه در بین خود رای گیری می کنند و نظریه اکثریت نظریه فدراسیون خواهد بود و به ازای هر 50 نفر عضوی که آن فدراسیون دارد یک رای به آن تعلق گیرد.
مثلاً اگر فدراسیون آمریکا در موردی خواست رای فدراسیونی بگیرد و سه هزار دانشجو عضو آن فدراسیون می باشند 60 رای به او تعلق دارد و بهمین ترتیب فدراسیونهای دیگر: بعد از توافق بر سر رأی فدراسیون اولین کنگره کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی در خارج از کشور در اوائل سال 1962 در پاریس برگزار شد و در این کنگره اعضاء چپی نسبت به افراد جبهه ملی در اکثریت بودند بنابراین خطر آن می رفت که رهبری کنفدراسیون بدست اعضاء توده ای بیفتد.
جبهه ملی در کنگره به تلاش افتاد و با نقص چند ماده از اساسنامه چند بار رای گیری معمولی را تکرار کرد تا توسط رای فدراسیونی آنچه را که خود مایل است به تصویب رساند.
نمایندگان حزبی این مسئله را متوجه شده و تصمیم گرفتند که چون در اکثریت هستند کنگره را ترک کرده و از صلاحیت ساقط نمایند.
بنابراین قطعنامه ای را به عنوان اعتراض قرائت کرده و کنگره را ترک نمودند، بلافاصله فدراسیون آمریکا به خاطر این که کنگره بتواند به کار خود ادامه دهد درخواست رأی فدراسیونی نمود و بنابراین کنگره کنفدراسیون با حضور افراد جبهه به کار خود ادامه داده و دبیران خود را انتخاب کرد.
دبیران از آمریکا انتخاب شدند و برای سازمانهای اروپایی نیز یک دفتر اروپایی افتتاح گردید.
کار دفتر اروپایی فقط رابطه با دبیران کنفدراسیون در آمریکا بود.
بعد از این جریان افراد توده ای متوجه اشتباه خود شده و فهمیدند که اشتباه آنها جبران ناپذیر بوده زیرا کنفدراسیون تماما در اختیار جبهه ملی قرار گرفته و تمام سازمانها موظفند دستورهای رسیده را عملی نمایند.
از آن طرف جبهه ملی نیز به تبلیغ ضد توده ای پرداخته و نمایندگانی را که کنگره را ترک کرده بودند ابن الوقت نامیدند.
بعد از یک سال در ژانویه 1963 در لوزان دومین کنگره کنفدراسیون تشکیل شد.
در این کنگره نمایندگان چپی در اقلیت کامل بودند.
پرویز نیکخواه که از انگلستان شرکت کرده بود و می توان گفت لیدر افراد توده ای در کنگره لوزان بود.
وی همه نمایندگان چپی را به اتحاد با جبهه دعوت کرد و گفت تنها با کار مداوم و خستگی ناپذیر می توان در میان توده ها راه باز کرد و نمایندگان کنگره های آینده را از افراد توده ای فرستاد.
این بود که در کنگره لوزان اعضاء چپی هیچ عکس العملی از خود نشان ندادند و حتی به دبیران کنفدراسیون که همگی جبهه ای بودند رای مثبت دادند.
این کنگره را به اصطلاح کنگره توافق نامیدند و شعار اتحاد ـ مبارزه ـ پیروزی به تصویب رسید و افراد چپی شروع به فعالیت نمودند.
در کنگره سوم که اوائل 1964 در لندن برقرار شد تعداد آنها نسبتا زیاد شده ولی همواره در اقلیت بودند در این کنگره مسئله عضویت در کوسک و یا اتحادیه بین المللی که در همان سالها از هم جدا شده بودند باعث اختلاف نمایندگان چپ و نمایندگان جبهه شد.
اعضاء چپی می خواستند که کنفدراسیون عضو اتحادیه بین المللی گردد در صورتی که نمایندگان جبهه عضویت در کوسک را ترجیح می دادند.
اعضای جبهه نمایندگان چپ را چکمه پوشان سرخ نامیدند و کنگره به عضویت در کوسک رای مثبت داده کنگره چهارم در کلن برگزار شد در این کنگره نیز افراد چپی گرچه رشد کرده بودند.
ولی باز هم نسبت به نمایندگان جبهه در اقلیت بودند تصادم بین اعضاء چپ و افراد جبهه بوضوح مشخص شده بود آنچه که در این کنگره مطرح شده بود این بود که دیگر کلیه دبیران کنفدراسیون نباید از جبهه ملی باشند بلکه باید از اعضاء چپ هم به دبیری کنفدراسیون انتخاب گردند و این مسئله تنها با ائتلاف بین دو نیرو بوجود می آمد و به همین جهت از افراد چپ یک نفر وارد هیئت دبیران گردید.
این شخص پرویز نعمان بود.
نامبرده بعد از این انتخاب و طی البته یک سال فعالیت خود نتوانست کارهای مهمی را که در کنگره به عهده او گذاشته شده بود انجام دهد.
البته بیشتر از این جهت بود که بقیه دبیران با وی همکاری نداشتند.
در کنگره پنجم ژانویه 1966 در اشتوتگارت نیروهای چپی رشد کافی کرده بودند و افراد جبهه نیز خود متوجه شده بودند که اندک اندک از نمایندگان آنها کاسته می گردد.
در این کنگره نیز از افراد چپی رحمت خسروی ـ جمشید انور وارد هیئت دبیران شدند و مسئولیت های فرهنگی و نشریات به عهده این دو نفر گذارده شد.
تا آن زمان دبیر فرهنگی فقط دارای اسم و آدرس بود و فعالیت چندانی نداشت ولی دبیر جدید فرهنگی در دوران فعالیت خود در کنفدراسیون انقلابی نو بوجود آورد.
سمینارهای مشترک، اردوی تابستانی و مسافرت به سازمانها و تماس با اتحادیه بین المللی ـ مسافرت به شوروی از جمله فعالیتهایی بود.
که دبیر فرهنگی به راه انداخته بود و تقریبا از لحاظ فعالیت در درجه اول قرار گرفت بود.
اتفاق مهمی که در آن زمان رخ داد جدا شدن فروتن و یارانش از کمیته مرکزی و بوجود آمدن نیروی گروه انقلابی بود.
این مسئله به افکار دانشجویان سرایت نموده بود و اندک اندک در جناح چپ شکاف بوجود می آمد.
عده ای طرفدار حزب توده و عده ای طرفدار گروه انقلابی یا به اصطلاح طرفداران مائوتسه دون شده بودند.
جبهه ملی تصمیم گرفت که از این اختلاف استفاده کرده و به حزب توده ضربه وارد آورد.
شعار اتحاد، مبارزه، پیروزی را با گروه انقلابی در میان گذارد و آنها نیز اتحاد را پذیرفتند.
در کنگره هفتم در ژانویه 67 در فرانکفورت گروه حزب توده یا به اصطلاح رویزیونیستها در اقلیت بودند.
آنها اتحاد گروه مائوتسه دون را با جبهه ملی اتحاد نا مقدس شمردند ولی به هر صورت در بسیاری از موارد در هنگام رای دادن هر دو گروه چپ دارای یک موضع بودند.
مثلاً در مورد خروج از کوسک و پیوستن به اتحادیه بین المللی.
در این کنگره نیز از چپی های انقلابی دو نفر وارد هیئت دبیران شدند.
رحمت خسروی و فری اعلم (گویا فریدون اعلم) به سمت دبیر فرهنگی و دبیر مالی.
در همین سال اختلاف بین گروه انقلابی و کمیته ای اوج گرفت و آن هم در اثر تشدید اختلافات مسکو و پکن بود.
دبیران فرهنگی و تشکیلات به کشورهای سوسیالیستی مسافرت کردند تا امکانات عضو شدن سازمانهای دانشجویی ایرانی آن کشورها را ارزیابی نمایند.
دبیر فرهنگی ضمنا به آمریکا هم مسافرت نمود و در کنگره آنها به اتفاق شخصی به نام زربخش شرکت کرد.
عده ای از افراد گروه انقلابی سعی داشتند که اتحاد با جبهه همچنان ادامه یابد ولی عده ای دیگر از این مسئله سرباز زدند.
تا در کنگره هفتم این مسئله مطرح شد.
افراد جبهه با خبر شدند که عده ای با ورود اعضاء جبهه به هیئت دبیران مخالف می باشند.
البته این اختلافات دامن کشید و کنگره هفتم با وجودی که به اتفاق آراء به اتحادیه بین المللی پیوسته بود نتوانست به انتخاب هیئت دبیران نائل آید و با یک هیئت رئیسه موقت کنگره هفتم کنگره فوق العاده را تصویب کرد.
بعد از سه ماه در کنگره هشتم (یا کنگره فوق العاده) گروهی که اتحاد با جبهه را پیشنهاد داده بود توانست با جبهه یک هیئت دبیران مشترک به تصویب رساند.
ولی در هر صورت دیده می شد که این جریان یعنی کاهش نمایندگان جبهه ادامه دارد و بزودی آنها در اقلیت مطلق قرار خواهند گرفت.
در کنگره نهم این مسئله حیاتی شد اعضاء چپی انقلابی به علت این که دبیران متعلق به جبهه در سال قبل تمام تزهای خود را مطرح کرده بسختی از آنها رنجیده بودند و توانستند در کنگره مزبور که از 2 تا 10 ژانویه در کلن تشکیل گردید کلیه هیئت دبیران را بدست گیرند در این کنگره از افراد کمیته ای حتی یک نفر هم در صف نمایندگان قرار نداشت و این نشان آن است که کمیته مرکزی کلیه جریانهای خود را با کنفدراسیون قطع کرده است و اعضاء جبهه نیز بسیار ناراحت شدند.
آنها مسلما به علت این که در صف دبیران هیچکس را ندارند در سازمانها به اغتشاش و پلتیک دست خواهند زد و حتی می توان پیش بینی نمود که آنها در کارها خرابکاری نیز خواهند کرد.
آنچه مسلم است تشکیلات کنفدراسیون یا باید کاملاً با افراد چپی کار کند یا اینکه دیگر ظرفیت این محتوی را ندارد.
به احتمال قوی تا سال آینده تشکیلات کنفدراسیون به کلی عوض خواهد شد.
هیئت دبیران و غیره منحل می شود و در هر شهری یک نماینده انتخاب می شود که در کلیه ها کارها با نمایندگان دیگری در تماس خواهد بود.
البته خصوصیات کامل تشکیلات جدید روشن نیست.
ضمنا نمایندگانی که از ایتالیاـ رم در کنگره های متوالی شرکت داشته اند عبارتند از رضا مولازاده در کنگره اول ـ کامبیز دولت شاهی کنگره دوم ـ سهراب مبرهن کنگره سوم ـ پرویز واعظ زاده کنگره چهارم ـ رحمت خسروی و تقی کاتبی کنگره پنجم ـ جبل عاملی و کاتبی کنگره ششم ـ رضا همدانی کنگره هفتم ـ علی رضایی کنگره هشتم ـ رضا همدانی کنگره نهم.
در کنگره نهم که هوشنگ امیرپور از فلورانس ـ محمود بزرگمهر از پاریس ـ جداری از لندن ـ زربخش از کارلسروحه و رفیع از برلین به عنوان هیئت دبیران کنفدراسیون انتخاب شدند بیش از 500 دانشجو حضور داشته و این موضوع در تاریخ کنفدراسیون بی سابقه بوده است خاصه آن که اکثریت این افراد طرفداران چپی انقلابی هستند.
(ضمیمه شماره 27)

منبع:

کتاب چپ در ایران - حزب توده در خارج از کشور به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 320

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.