تاریخ سند: 12 خرداد 1355
محترماً به استحضار میرساند:
1ـ گزارش واصله از سازمان اطلاعات و امنیت قم حاکیست:
متن سند:
از: 312 تاریخ: 12 /3 /2535[1355] 13550312
محترماً به استحضار میرساند:
1ـ گزارش واصله از سازمان اطلاعات و امنیت قم حاکیست:
پس از انتشار خبر دستگیری قاتلین شمسآبادی و اینکه در جراید به خمینی اهانت شده بود عدهای از طلاب طرفدار خمینی فعالیت میکردند که حوزه علمیه را تعطیل نمایند ولی موفق نشدند، آیتاله شریعتمداری و اساتید حوزه جهت تدریس طلاب در کلاسها حاضر شده بودند. فقط وحید خراسانی، ستوده1 و شیخ کاظم تبریزی در درس شرکت ننموده بودند.
سازمان مذکور اضافه نموده طبق معمول هرگاه در جراید مطلبی علیه خمینی نوشته شود تشنجی در حوزه علمیه قم به وجود میآید لذا طلاب طرفدار خمینی موفق به انجام عملی که جنبه بروز تشنج داشته باشد نگردیدند.
2ـ سازمان اطلاعات و امنیت خراسان اعلام نموده که اخیراً سیدصادق شریعتمداری2 اظهار داشته دولت عراق به کلیه ایرانیان مقیم نجف و اطرافیان آیتاله خوئی دستور داده که به ایران برگردند. دولت عراق فقط 12 نفر از نزدیکان خمینی را باقی گذارده است. آیتاله خوئی از این موضوع ناراحت شده و گذرنامهاش را جهت اخذ خروجی به مقامات عراقی تحویل نموده است.
ملاحظات: سیدمحمدصادق شریعتمداری برادر آیتاله شریعتمداری است.
3ـ برابر اعلام سازمان اطلاعات و امنیت فارس:
شخصی به نام مهندس محمدعلی بهمنپور اظهار داشته که شیخ بهاءالدین محلاتی به نزدیکان خود گفته است به طوری که درباره قتل آیتاله شمسآبادی تحقیق شده چنین استنباط گردیده که قاتلین از افراد کمونیست بودهاند.
سازمان مذکور اضافه نموده که دستگیری قاتلین آیتاله شمسآبادی تأثیر مطلوبی در روحیه مردم مخصوصاً روحانیون داشته است.
4ـ سازمان اطلاعات و امنیت بوشهر اعلام نموده:
شخصی به نام هادی شقاقیان اظهار داشته که یکی از اهالی شیراز به اتفاق برادرم که در قم درس میخواند نزد پسندیده3 برادر خمینی و نماینده او در قم رفته موضوع قتل شمسآبادی را جویا میشوند. پسندیده گفته است که شمسآبادی مرد خیلی خوبی بود و امسال ده میلیون ریال در اصفهان جمعآوری و به حج عمره رفته و مبلغ مذکور را در اختیار خمینی قرار میدهد و دولت ایران از این موضوع با اطلاع شده و به مجرد اینکه از حج عمره برمیگردد دولت به طور پنهانی شمسآبادی را به قتل میرساند.
5 ـ سازمان اطلاعات و امنیت مازندران ضمن ارسال یک نسخه روزنامه "اثر" عنوان داشته که روز 28 /2 /35 حدود 25 نفر از روحانیون شهرستان ساری، بهشهر و نکاء در دفتر ویژه روزنامه اجتماع و از مدیر روزنامه میخواهند که خواستههای آنها را در جریده منعکس نمایند.در این اجتماع شیخ محمدصادق صدوقی اظهار داشته استدعا داریم ضمن انعکاس مراتب سپاس ما روحانیون به پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر در جریده، تنفر و انزجار روحانیون مازندران را از قاتلین آیتاله شمسآبادی نیز منعکس نمایید. که این موضوع در روزنامه مذکور به چاپ رسیده است.
6 ـ سازمان اطلاعات و امنیت کرمان گزارش نموده:
انتشار خبر قتل سیدابوالحسن موسوی شمسآبادی در منطقه کرمان با واکنشهای مختلفی همراه بوده و پس از انعکاس موضوع در جراید اکثراً از جریان متأثر و با ناراحتی و تأثر عمیق موضوع را مورد بررسی قرار میدادند و وعاظی به نامهای دهخدا، جعفری، عباس حقیقی، عباس فقیه و سید ابوتراب ثمره هاشمی مدعی هستند که مرگ یادشده توطئهای از طرف ساواک است.
آیتاله شیخ عباس شیخالرئیسی و حاج شیخ علیاصغر کرمانی در مساجد جامع و ملک اظهار داشتهاند توجه دولت به روحانیت دین مقدس اسلام پیوند عظیم شاه و ملت را استحکام بیشتری بخشیده است% ح
دایره عملیات ـ در اجرای امر اقدام شود ـ در مورد کرمان چه تهیه کردید ـ
توضیحات سند:
1. آیتالله محمدتقی ستوده، در سال 1300 ﻫ ش در خانوادهای اهل علم و فضیلت در اراک به دنیا آمد. پدرش، شیخ رحمتالله ستوده؛ معروف به قاضی عراقی از عالمان اراک و مادرش از نوادگان مرحوم ملااحمد و ملامهدی نراقی بود. محمدتقی تحصیلات خود را از مکتبخانه آغاز کرد. سپس برای فراگیری علوم دینی در سال 1320 ﻫ ش به مدرسه علمیه حاج محمدابراهیم خوانساری در اراک وارد شد و پس از 6 سال تحصیل برای تکمیل معارف دین و بهرهگیری از محضر بزرگانی چون آیات عظام: سیدحسین بروجردی، سید محمدمحقق داماد، سید احمد خوانساری، محمدعلی اراکی و سیدمحمدرضا گلپایگانی رهسپار حوزه علمیه قم شد. ایشان از هنگام ورود به قم، افزون بر بهرهگیری از محضر استادان بلندمرتبه حوزه به تدریس نیز پرداخت. آیتالله ستوده به تدریس و پرورش اندیشمندان شایسته برای حوزه علمیه اهمیت بسیار قایل بود. از اینرو، عمر خویش را وقف این هدف مقدس ساخت و به کار دیگری نپرداخت. رهاورد این کوشش پنجاه ساله در تدریس، پرورش شاگردان فراوانی است که اکنون در مراکز گوناگون علمی، پژوهشی به فعالیت میپردازند. گفتنی است دهها تن از این افراد به مرتبه اجتهاد رسیده و برخی از آنها به مقام مرجعیت دست یافتهاند. آیتالله ستوده پس از عمری تلاش علمی و عملی سرانجام در 23 خرداد 1378ﻫ ش برابر با 28 صفرالمظفر 1420 ﻫ ق، همزمان با سال روز رحلت پیامبراکرم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) به دیار باقی شتافت. پیکر ایشان پس از نمازگزاردن آیتالله حسین وحید خراسانی، در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س) به خاک سپرده شد.
2. سید محمد صادق شریعتمداری، فرزند سیدحسن و برادر سیدکاظم شریعتمدارى در سال 1286 ﻫ ش در تبریز متولد شد. مقدمات و ادبیات و سطوح را در تبریز خواند و آنگاه به قم مهاجرت کرد و مقدارى از درس مرحوم آیتالله حائرى و پس از ایشان از درس آیات سید محمد حجت و سیدمحمدتقى خوانسارى استفاده کرد و به نجف اشرف مشرف شد. وى در نجف از درس مرحوم آیتاللهالعظمى اصفهانى و آیات دیگر بهره جست و پس از مراجعت از نجف به قم، به تدریس فقه و اصول نهایى مبادرت کرد و چندى هم در مشهد مقدس به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت و سپس به تهران بازگشت. از آثار قلمى ایشان مىتوان حواشى بر جواهر و قسمتى از کفایه را نام برد. ایشان در کنار برادرش همواره به نفی انقلاب اسلامی و توطئه علیه یاران امام میپرداخت.
3. آیتالله سیدمرتضى پسندیده، فرزند سید مصطفى خمینى و برادر بزرگ امام خمینى(ره) در 17 شوال 1313 ق برابر با 1274 ش در شهرستان خمین متولد شد. پس از طى مقدمات عازم اصفهان شد و نزد بزرگانى چون حاج آقا رحیم ارباب، شیخ على یزدى، سید على نجف آبادى و آیتالله خاتون آبادى تلمذ نمود و پس از پایان دوره سطح و خارج فقه و اصول، به خمین مراجعت کرد و ضمن اقامه نماز جماعت، به تدریس فقه، اصول، منطق، کلام و ادبیات پرداخت که از جمله شاگردان وى حضرت امام خمینى(ره) بود. در دوران سلطنت رضاشاه به دلیل مخالفت با قانون لباس متحدالشکل مورد غضب حکومت و مأموران رژیم قرار گرفت. به هنگام اشغال ایران توسط نیروهاى متفقین در جنگ جهانى دوم، به اتهام جلوگیرى از تأمین نان و ارزاق براى نیروهاى اشغالگر، محکوم به تبعید شد. در جریان مبارزات ملى شدن نفت از این نهضت پشتیبانى کرد و با سران و رهبران نهضت ارتباط داشت. در روز قیام 15 خرداد 1342 با سخنرانى پرشورى در میدان مرکزى شهر خمین، حمایت خود را از حضرت امام و اهداف نهضت اسلامى ابراز داشت و در اعتراض به بازداشت حضرت امام، به همراه جمعى از روحانیون، به تهران سفر نمود. پس از تبعید حضرت امام، فعالیت هاى او همواره تحت کنترل مأموران ساواک قرار داشت. پس از مدتى به قم مهاجرت کرد و به عنوان وکیل تام الاختیار حضرت امام در اخذ سهم امام و پرداخت شهریه طلاب و حمایت از روحانیون مبارز مجاهدت کرد، تا سرانجام به خمین تبعید گردید، اما پس از چندى به قم بازگشت و سپس به جرم شرکت در مجالس سوگوارى در منزل امام بازداشت و مجدداً به خمین تبعید شد. با اوج گیرى انقلاب اسلامى در خرداد 1357 به سه سال تبعید در انارک یزد محکوم گردید و در پى بىاعتنایى به این حکم و بازگشت به قم، حکم تبعید وى به داران فریدن صادر شد. پس از پیروزى انقلاب اسلامى به رغم موقعیت ویژهاى که از جهت علمى و سابقه مبارزه داشت، همچون گذشته وکالت حضرت امام(ره) در امور شرعى را بر هر عنوان و سمتى ترجیح داد و سر انجام در آبان 1375 به دیار باقى شتافت.
ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیت الله سید مرتضی پسندیده، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی،1380
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان کرمان، کتاب 3 صفحه 230