تاریخ سند: 15 خرداد 1344
موضوع: سپهبد بازنشسته کیا
متن سند:
شماره: 467 /322 تاریخ: 15 /3 /1344
موضوع: سپهبد بازنشسته کیا
روز شنبه گذشته سپهبد بازنشسته کیا در یک ملاقات کاملاً خصوصی مطالبی به شرح ذیل اظهار داشته است.
نامبرده ضمن اظهار خدمات خود نسبت به شاهنشاه و کشور گفته، تا موقعی که من سر کار بودم، خوشبختانه هرگز چنین پیشامد سوء برای شاهنشاه نکرد. زیرا من شب و روز کار میکردم و مراقبت کامل داشتم؛ ولی اکنون متأسفانه بر اثر عدم توجه بعضی از مسئولین به وظایف خطیر خودشان، چنین حادثهای خطرناکی1 پیش آمده است و بزرگترین افتخار من این است که چه در سابق و چه از این پس، مادامالعمر خدمتگزار شاهنشاه بوده و خواهم بود و شاهنشاه کمال مرحمت را به من دارند (منتها مسائلی قطعاً وجود دارد که شاهنشاه مصلحت نیست اظهار مرحمت علنی نسبت به من بفرمایند، زیرا معظمله که در مقام بالا قرار گرفتهاند، دارای محظوراتی هستند که دوستان من و شاهدوستان از آن محظورات بیاطلاع هستند و دائماً انتقاد میکنند که چرا شاهنشاه به سپهبد کیا که عمری را خدمتگزار واقعی بوده، مرحمت زیادی ندارند و احیاناً چرا شغل مهمی به ایشان رجوع نمیکنند) و بهطور کلی شاهنشاه طالب اصلاحات هستند، ولی به حکم مصالح کشور نمیتوانند علیه افراد نالایق و ناصالح که در دستگاه هستند، اقدام تندی بفرمایند و بنده چندی پیش به حضور ملوکانه شرفیاب و صریحاً از پیشگاه همایونی استدعا کردم، تنها استدعایم این است که به بنده شغلی ارجاع نفرمایند تا با فراغت بیشتری بتوانم به امر تجارت بپردازم.2
راجع به این که در حال حاضر تشکیل اجتماع و سازمانی داده و یا در آتیه خواهد داد، نامبرده گفت هر تشکیلات و سازمان اجتماعی و سیاسی باید پشتیبان داشته باشد تا بتواند پیشرفت کند و چون اگر جلساتی تشکیل داده و اجتماعی تشکیل بدهم، از من حمایت نخواهد شد، بنابراین مصلحت نیست چنین کاری را بنمایم. مضافاً به اینکه اگر من در این شرایط که فقط به شغل تجارت اشتغال دارم، بخواهم تشکیلاتی بدهم، فقط به نفع مقام سلطنت و حمایت از شاهنشاه خواهد بود و قطعاً سایر شاهدوستان به من انتقاد کرده و خواهند گفت با شما که یک عمر جانبازی کردهاید چه کردهاند تا به دیگران بنمایند.
سپهبد کیا افزود من همواره توکلم به خداوند است و هر موقعی که چه در امور داخلی. سیاسی و تجارت هر مشکلی برخوردهام، خداوند به من کمک کرده است و هرکس هم که به من خیانت کرد، از طرف خداوند کیفر دیده است. در جریان محاکمهام در دادگستری دو نفر از نزدیکان بازپرس مربوطه و نماینده دادستان، که به دستور الموتی و دکتر امینی برایم پروندهسازی کردند، مردند و اخیراً هم نورالدین الموتی مرد و ارتشبد هدایت هم که به وضع من همیشه حسادت داشت، خوشبختانه خودش گرفتار شد. ضمناً سپهبد کیا از تیمسار ارتشبد حجازی سخت گلهمند بود و میگفت نامبرده هرگز شایستگی این مقام را ندارد. در مورد ارتشبد هدایت علاوه کرد، با اینکه نامبرده استحقاق کیفر را داشت، ولی به نظر من از نظر مملکت و از نظر روحیه افسران جوان، مصلحت نبود ایشان زندانی و در دادگاه محکوم شود؛ بلکه مقتضی بود شاهنشاه او را احضار و امر به خودکشی میفرمودند تا هم او به کیفر اعمال خودش رسیده بود و هم عکسالعملی در روحیه افسران جوان نداشته باشد.
در مورد سازمان کوک و نیروی مقاومت ملی سپهبد کیا عقیده داشت تا زمانی که نیروی مقاومت ملی زیر نظر اداره دوم اداره میشد، به سرعت پیش میرفت و بهترین فداکاران برای شاه و میهن تربیت میشدند؛ ولی بر اثر بخل و حسادت ارتشبد هدایت و دکتر اقبال (نخستوزیر وقت)، که دائماً مطالب دروغ و مغرضانه به شاهنشاه میگفتند، در نتیجه نیروی مقاومت ملی به ادارهسوم ستاد کل واگذار گردید و از همان تاریخ چون نتوانستند خوب اداره کنند، به صورت یک سازمان بیاثر درآمد.
نظریه:
سپهبد کیا جلسات سیاسی بخصوصی نداشته، ولی رابطهاش را با دوستان و آشنایان خود حفظ میکند و شاید منظورش آن است که در آینده بتواند از همکاری دوستان خود استفاده کند و امیدوار است که بتواند مراحم شاهانه را به طرف خود جلب نموده و شغلی به ایشان داده شود و نیز به عرض میرساند از مطالبی که با شخص دیگری عنوان میکرد، معلوم شد چند روز پیش با آقای هویدا3 نخستوزیر ملاقات کرده و شاید با ایشان نزدیک باشد و به شخص مزبور میگفت آقای هویدا منتظر شما است که با ایشان ملاقات کنید. ضمناً با سپهبد امیر عزیزی استاندار خراسان هم فوقالعاده روابطشان نزدیک و صمیمی است و چند روز پیش به دعوت سپهبد امیر عزیزی به مدت دو روز به مشهد مسافرت کرده و به قرار اطلاع، در مسافرت اخیر خودشان به خارج از کشور، به کشورهای آمریکا. ژاپن. فرانسه و چند کشور دیگر اروپایی و کشور هندوستان مسافرت نموده است.
خواهشمند است هرگونه اقدام درباره مفاد اطلاعیه با نظر بخش 322 انجام شود.
گیرندگان .
ریاست بخش 304 جهت استحضار و هرگونه اقدام مقتضی
بعرض تیمسار ریاست ساواک رسید. 15 /3
توضیحات سند:
_
1. در ساعت 9 صبح روز 21 فروردین ماه سال 1344ش، در محوطهی کاخ مرمر، شهید رضا شمسآبادی، محمدرضا پهلوی را مورد هدف قرار داد و به سوی او تیراندازی نمود. در این حادثه، دو نفر از محافظین شاه کشته شدند، ولی به خودِ او آسیبی جدی نرسید و شمسآبادی نیز توسط مأموران کشته شد.
2. آدرس روی پاکت یکی از نامههایی که برای وی ارسال شده، به این شرح است: «تهران . خیابان بوذرجمهری . سرای امید . شرکت کیا کا . حضور تیمسار سرتیپ کیا مشرف شود.» بخش ضمائم
3. امیرعباس هویدا، فرزند حبیبالله عینالملک در سال 1298 ش متولد شد. در کودکی به همراه خانواده به شامات رفت. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در بیروت به اتمام رساند و پس از آموختن زبانهای انگلیسی، فرانسه و عربی، به بروکسل رفت و از دانشگاه بروکسل لیسانس علوم سیاسی گرفت.
در سال 1322ش، به ایران آمد و در وزارت امور خارجه استخدام شد. در مرداد ماه 1324 به عنوان وابسته سفارت ایران، به پاریس فرستاد شد و در سال 1325 کارمند اداره حفاظت منافع ایران در آلمان گردید. او که از زمان اقامت در بروکسل با ایرج اسکندری آشنایی یافته بود، در زمان حضور در فرانسه نیز با او و تشکیلات وی، سر و سرّی داشت، در زمان اقامت در پاریس، به همراه حسنعلی منصور، در جریان قاچاق مواد مخدر توسط پلیس فرانسه دستگیر شد، که با وساطت دربار پهلوی، رهایی یافت؛ ولی این مطلب در مطبوعات داخلی انعکاس یافت و در پرونده امیرعباس هویدا نیز درج گردید که این اسناد، در سالهای 1326- 1327 از پرونده او خارج شد!
امیرعباس هویدا، بهاییزادهای بود که در تشکیلات بهائیت از موقعیت و جایگاه خاصی برخوردار بود و پدربزرگ وی، میرزارضا قناد یکی از محارم نهگانه عباس افندی بود و پدرش عینالملک نیز، بنا به سفارش عباس افندی و برای تقویت بهائیت به وزیر مختاری شامات رسیده بود، در زمان حضور چندین ساله بر صندلی نخستوزیری، در تقویت این تشکیلات از هیچ کوششی فروگذار نکرد، تا جایی که عدد وزرای بهایی کابینه خویش را به 9 رساند.
این اتفاق به میزانی برای اعضای تشکیلات بهائیت خوشایند بود که در سال 1350ش، در یکی جلسات محفلی شیراز گفته شد: «شخص هویدا بهاییزاده است. عدهای از مأمورین مخفی که در دربار شاهنشاهی میباشند، میخواهند هویدا را محکوم کنند. ولی او یکی از بهترین خادمین امرالله است و امسال مبلغ 15 هزار تومان به محفل ما کمک کرده است.»
در جریان اوجگیری انقلاب اسلامی، محمدرضا پهلوی، برای رهایی از انقلاب و خشم مردم، دستگیری تعدادی از رجال بدنام حکومت خود را در دستور کار قرار داد که امیرعباس هویدا در رأس آن قرار داشت. این دستگیری صورت گرفت، ولی در آرام کردن مردم هیچ تأثیری نداشت. با پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن سال 1357ش، امیرعباس هویدا که موفق به فرار نشده بود، دستگیر و در دادگاه انقلاب اسلامی محاکمه و به اعدام محکوم شد.
امیرعباس هویدا به روایت اسناد ساواک . دوره دو جلدی.
منبع:
کتاب
سپهبد حاجعلی کیا و سازمان کوک - کتاب دوم صفحه 226