تاریخ سند: 5 آبان 1356
درباره: فوت سیدمصطفی خمینی
متن سند:
شماره : 1823/ 26 ﻫ تاریخ : 5 /8 /2536[]0805
از : سازمان اطلاعات و امنیت یزد
به : ریاست شهربانی استان یزد
درباره: فوت سیدمصطفی خمینی
چون فرزند ارشد سیدروح اله خمینی به نام سیدمصطفی خمینی1 به علت سکته قلبی در عراق فوت نموده و به همین مناسبت امکان دارد از طرف روحانیون مجالس ختمی برگزار گردد و سخنرانان وقت درباره متوفی صحبت و حساسیتی درباره خود خمینی نشان دهند و علیه مصالح کشور مطالبی عنوان و یا در خارج از محیط مجلس عناصری دست به تظاهرات و یا تحریکاتی بزنند لذا خواهشمند است دستور فرمائید اقدامات لازم به منظور جلوگیری از هرگونه تظاهرات و یا تحریکاتی به عمل آورند ضمناً در صورتی که این مجالس به طور ساده برگزار شود بلامانع است2.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت یزد . خرم زاده 5 /8 /36
گیرنده . فرماندهی هنگ ژاندارمری استان یزد جهت استحضار و هرگونه اقدام مقتضی
توضیحات سند:
1. آیتالله شهید سید مصطفى خمینى، فرزند گرانقدر امام خمینى (ره) در آذرماه 1309 شمسى (12 رجب 1349 هجرى قمرى) در شهر قم دیده به جهان گشود. در محیطى آکنده از معنویت رشد کرد و در سن 15 سالگى در حوزه علمیه قم به تحصیل علوم دینى پرداخت. دوره سطح را در محضر اساتیدى چون آیات: حائرى، صدوقى، سلطانى و محمدجواد اصفهانى گذراند و در سن 21 سالگى مشغول فراگیرى دروس خارج شد و از محضر حضرات آیات عظام: بروجردى، امام خمینى و محقق داماد استفادههاى علمى بسیارى کرد. فلسفه و کلام را نزد فیلسوفان نامدارى چون علامه طباطبایى و آیتالله سید ابوالحسن قزوینى آموخت و در علم رجال و تاریخ نیز اطلاعات فراوانى کسب کرد و در سن 27 سالگى به درجه اجتهاد رسید. از آغاز مبارزه حضرت امام تا زمان تبعید ایشان به ترکیه، پشت سرِ امام گام بر مىداشت. همزمان با دستگیرى و تبعید امام خمینى به ترکیه در 13 آبان 1343، منزل حاج آقا مصطفى نیز مورد تعرض مأموران رژیم قرار گرفت که در اثر حمله مأموران، فرزند خردسالش به شهادت رسید و خود توسط مأموران شهربانى قم دستگیر و روانه زندان قزلقلعه شد. عوامل رژیم قصد داشتند او را با میل خود از ایران برانند تا یاد و خاطره امام به دست فراموشى سپرده شود؛ بنابراین وى را پس از 57 روز از زندان آزاد کردند و موافقتش را جهت خروج از ایران جلب کردند. اما او پس از مشورت با استادان و فضلاى حوزه علمیه از مسافرت به ترکیه منصرف شد. به همین دلیل سرهنگ بدیعى، رئیس ساواک قم مجدداً او را دستگیر و به تهران اعزام کرد و از آنجا به ترکیه تبعید گردید. ایشان در سال 1344 به همراه امام عازم نجفاشرف شد و مدت 13 سال در حوزه علمیه نجف به تدریس و تألیف و تربیت طلاب اشتغال یافت و دست به تألیفات زیادى از جمله: القواعد الحکمۀ، القواعد الاصولیۀ، اصول مختصر و مفصل، شرح زندگانى معصومین (علیهم السلام) و تفسیر قرآن به سبک جدید زد که برخى از آنها ناتمام مانده است. وى دستِ راست امام محسوب مىشد و یک چهره انقلابى بود که با روحانیون، روشنفکران و دانشجویان مسلمان داخل و خارج از کشور ارتباط داشت؛ از این رو ساواک بر آن شد تا با به شهادت رساندن او، یک مخالف جدى را از سر راه رژیم بردارد و بدین ترتیب در اول آبان 1356 به طرز مرموزى وى را در نجف اشرف به شهادت رساند. پیکر پاک او را به کربلا بردند و پس از غسل در آب فرات و طواف در حرمهاى مطهر حضرت امام حسین و حضرت ابوالفضل (علیهماالسلام)، به نجف بازگردانده و در ایوان طلاى حضرت امیر (علیهالسلام) به خاک سپردند. پس از شهادت ایشان، جمعى از طلاب با چشمانى اشکبار جهت عرض تسلیت خدمت حضرت امام رسیدند و ایشان به رغم مصیبتزدگى، در کمال صبر و آرامش فرمودند : «امانتى بود که خدا به ما داد و از ما گرفت، گریه ندارد! ذلک فضلالله یؤتیه من یشاء».
شهید آیتالله سید مصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی
2. این نامه براساس بخشنامهی اداره کل سوم ساواک، به شماره 4954 /312 – 2 /8 /36 خطاب به کلیهی ساواکهای کشور، تهیه و ارسال شده است.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان یزد، کتاب 2 صفحه 1