صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

درباره : مهدی عبدخدائی

تاریخ سند: 14 مهر 1347


درباره : مهدی عبدخدائی


متن سند:

شماره : 2134/ ه مهدی عبدخدائی1 اظهار می داشت شبهای جمعه در مسجد جلیلی واقع در خیابان ایرانشهر تهران جلسات قرآن و بحث کتب دینی داریم و سعی می نمائیم جوانان را بیدار کنیم.
عبدخدائی اضافه نمود با یکی از رفقای سابق زندانی خود به نام دکتر مولوی که از اکراد می باشد و قبلاً هم توده ای بوده تماس دارم وی از افراد شناخته شده می باشد و حتی طبق دستور سازمان امنیت از رفتن به کردستان محروم شده است.
نظریه مراتب جهت استحضار به عرض می رسد.
آقای خواجه لو موضوع رفتن مهدی عبدخدائی را به مسجد جلیلی به ساواک تهران توجه دهید که مراقبت نمایند.
22 /7 /47 از طریق بخش 316 دستور شناسائی و مراقبت داده شود.
بایگانی شود.
9 /8 /47

توضیحات سند:

1ـ محمد مهدی عبد خدایی فرزند آیت الله حاج شیخ غلامحسین مجتهد تبریزی در سال 1315 در مشهد تولد یافت.
وی در سال 1325 که کسروی کشته شد در حالی که فقط 10 سال داشت با مرحوم شهید نواب صفوی آشنا شد و بعدها که بزرگتر شد به تهران رفت و به فدائیان اسلام پیوست.
در آن زمان نواب صفوی و فدائیان اسلام به مناسبت کشتن رزم آرا، ملی شدن نفت، مخالفت با دولت مصدق و دربار ـ سال 1329 ـ گروه بنامی بودند.
چون شخص نواب صفوی در زندان بود با شهید عبدالحسین واحدی آشنا شد و شهید واحدی مأموریت اعدام (ترور) دکتر فاطمی را به او محول کرد و وی در تاریخ بهمن 1330 دکتر فاطمی را ترور کرد.
و به علت سن کم به 20 ماه زندان محکوم شد وی در سال 1334 در جریان انعقاد پیمان نظامی در بغداد «سنتو» یکی از پنج نفر تصمیم گیرنده ای بود که اقدام به اعدام انقلابی حسین علاء ـ عاقد پیمان نظامی سنتو و فراماسونر معروف ـ نمودند.
در سال 1335 به اتهام تحریک مردم به مسلح شدن بر ضد سلطنت و اقدام علیه امنیت کشور محاکمه شد و به 8 سال زندان محکوم گردید و در سال 1342 پس از اتمام زندان آزاد شد.
نامبرده در بخشی از مصاحبه خود با روزنامه همشهری مورخ 27 /2 /87 درباره حضور خود در مسجد جلیلی می گوید: «...
هیئت انصارالحسین جلسه معروفی بود که روحانیون مبارز را دعوت می کرد ولی حسینیه ارشاد با آنجا تفاوت داشت، در انصارالحسین سنتی ها بودند و در حسینیه ارشاد دانشگاهی ها و البته از میان سنتی ها تیپ های خاصی شرکت می کردند ولی در کل، شرکت کنندگان این دو جمع متفاوت بودند.
مسجد جلیلی که آقای مهدوی کنی بودند نیز به عنوان حلقه اتصال حسینیه ارشاد و هیئت سنتی بود که من از نگاه خود می گویم.
آنجا شب های شنبه عده ای از دانشجویان و اهالی محل حضور داشتند و آقای مهدوی کنی نقدی بر مارکسیسم و سرمایه داری داشتند.
من در این جلسه از مستشکلین بودم، مارکسیسم را در زندان آموخته بودم و براین اساس در آن جلسه ایراداتی را مطرح می کردم که به جلسه کمک می کرد...
.
»

منبع:

کتاب پایگاه‌های انقلاب اسلامی، مسجد جلیلی تهران به روایت اسناد ساواک صفحه 179

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.