موضوع : دکتر مهدی بهار
تاریخ سند: 3 دی 1357
موضوع : دکتر مهدی بهار
متن سند:
از : 20 ه 11 به : 312 شماره : 16784 /20 ه 11 احمد انصاری ضمن صحبت با یادشده اظهار داشت که با دکتر صدیقی صحبت کردم ایشان گفتند که من هنوز نخست وزیری را قبول نکرده ام و تا یکشنبه وقت خواسته ام و افزود که گویا احسان نراقی1 و منتظری و شاهپور بختیار را جهت وزارت تعیین کرده است و حبیب و چند نفر از من خواستند که بروم و او را سرزنش کنم لکن بچه های جبهه ملی نگذاشتند و گفتند که او از ما نیست و نرو که منصرف شدم.دکتر بهار گفت جبهه ملی که کورکورانه از خمینی پیروی می کنند باعث می شوند که دستگاه مثل سابق به کار خود ادامه دهد و مردم هم خسته می شوند جبهه ملی می بایست موضع قدرت را به دست می گرفتند اکنون هم نباید با فردی که مامور تشکیل دولت می شود نبرد نمایند بایست ببیند کار می کند آن گاه مسلم است این فرد راه را هموار می کند و بعد سنجابی روی کار خواهد آمد و سنجابی راه را برای من هموار خواهد کرد.
اینها اشتباه می کنند چون قدرت ندارند نمی توانند به نبرد خمینی بروند والا اگر پرده ها بالا می رفت آن وقت خواهی دید که دست چه کشورهایی رو می شود هم اکنون یک ماسون گذاشتند در راس نفت مگر همین سنجابی نرفت پاریس که مشروطیت را به خمینی بقبولاند چون ترسید مشروعیت را قبول نمود والا باطن اینها غیر از این است که می گویند.
خمینی یک ارتجاع پذیرفته نشدنی است برای جامعه تحصیل کرده ایران جبهه ملی چند نفر بیشتر نیستند که هیچ گونه ارتباطی هم با دکتر مصدق ندارند و در مقاله فردوسی حرف مصدق را زده ام اگر بخواهند اینها از من تشکر کنند می زنم توی دهنشان چون نمی توانند بگویند میراث مصدق به آنها رسیده یک وقت پسر مصدق تلفن می کند او حق دارد لکن به این افراد هیچ مربوط نمی شود من فکر می کنم خمینی عمدا مردم را توی بن بست می گذارد که قضایای پشت پرده حل شود و عملاً می بینیم که همین طور دارد می شود یک ماسون می آید نفت را می گیرد و فرد قبلی محترمانه می رود.
کارگران نفت و بانک و ...
هم می روند سرکارشان.
رادیو لندن و روسیه هم دارند غلاف می کنند و حال این آقایان نشسته اند که خمینی بیاید و سنجابی یا فروهر را بکند نخست وزیر تازه برای چی برای این که برویم به جنگ اسرائیل هیچ وقت عربی که دائما می گوید خلیج عربی چرا برویم دنبال امت بازی تازه ما را که شیعه هستیم قبول ندارند.
در پرونده شخصی شاپور بختیار به کلاسه 28693 بایگانی شود.
اصل در 84862
توضیحات سند:
1ـ احسان نراقی فرزند حسن ـ متولد 1305 ه ش کاشان نامبرده در سال 1326 جهت ادامه تحصیل به سوئیس عزیمت و در دانشگاه ژنو که وابسته به کمونیستهای یهودی بوده در رشته علوم اجتماعی به تحصیل پرداخت و در مدت تحصیل و اقامت در سوئیس به عنوان یکی از عناصر فعال در فعالیت های کمونیستی شهرت یافت.وی در سال 1328 در فستیوال جوانان کمونیست در بوداپست شرکت نمود و در سال 1330 نیز ریاست هیئت ایرانی شرکت کننده در برلین شرقی را به عهده داشت.
او پس از فراغت از تحصیل، به عنوان کارشناس خاورمیانه و ایران در یونسکو مشغول کار شد و ضمن اعلام انزجار از نظرات و عقاید توده ای و کمونیستی خود، اعلام نمود که ترویج مرام کمونیستی در ایران ممکن نیست و بهترین حکومت در ایران مشروطه سلطنتی است.
نراقی پس از مراجعت و اقامت در کشور به تناوب در اداره آمار عمومی، شورای عالی فرهنگی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، فعالیت داشته و نیز عضو انجمن شورای عالی اقتصاد ـ کمیته عالی انقلاب اداری و نیز عضو انجمن بین المللی جامعه شناسی و انجمن بین المللی مطالعات علمی در ایران بوده و همچنین در سال 1344 در ساواک به تدریس اشتغال داشته است.
او همچنین در داخل کشور با اعضاء، حزب ملت ایران و در خارج با عناصر جبهه ملی سوم مرتبط بوده است.
احسان نراقی مشاور وقت و کنونی یونسکو که به عنوان واسطی میان شاه و ملیون عمل می کرد در یکی از ملاقات ها پیام خیلی محرمانه رهبری جبهه ملی را به شاه انتقال داد.
وی در این جلسه اظهار داشت: «دولت قدیمی من داریوش فروهر که سخنگوی جبهه ملی است خواهش کرد تا به صورت خیلی محرمانه این پیام را به شما برسانم.
با آن که تا به حال مقدار زیادی از راه به همراه انقلابیون مذهبی و غیر مذهبی پیموده ایم معذلک بخش عمده ای از جبهه ملی گذشته از همه چیز حاضر است که رژیم شاه و حتی پسرتان را مورد حمایت قرار دهد.
مشروط بر این که شما با وضوح تمام اعلام کنید که مطابق قانون اساسی کشور، حقوق مردم را محترم می شمارید.
» برای اطلاعات بیشتر از کاخ شاه تا زندانهای اوین، نوشته احسان نراقی، ترجمه سعید آذری تهران : رسا 1373 مراجعه شود.
ر.ک : اسناد ساواک،