متن سند:
پیام بزرگ پرچمدار اسلام حضرت آیه اللّه العظمی آقای خمینی مدظله العالی
به ملل اسلامی خصوصا ملت ایران
بسم اللّه الرحمن الرحیم
لن یجعل اللّه للکافرین علی المؤمنین سبیلا1
آیا ملت ایران می داند در این روزها در مجلس چه گذشت؟ می داند بدون
اطلاع ملت و به طور قاچاق چه جنایتی واقع شد؟ می داند مجلس به پیشنهاد
دولت سند بردگی ملت ایران را امضا کرد؟ اقرار به مستعمره بودن ایران نمود؟
سند وحشی بودن ملت
مسلمان را به امریکا داد.
قلم
سیاه کشید بر جمیع مفاخر
اسلامی و ملی ما، قلم سرخ
کشید بر تمام لاف و گزافهای
چندین ساله سران قوم، ایران
را از عقب افتاده ترین
ممالک دنیا پست تر کرد؟
اهانت به ارتش محترم ایران
و صاحب منصبان و درجه
داران نمود، حیثیت
دادگاههای ایران را پایمال
کرد؟ به ننگین ترین تصویب
نامه دولت سابق با پیشنهاد
دولت حاضر بدون اطلاع
ملت با چند ساعت
صحبتهای سری رأی مثبت داد؟ ملت ایران را در تحت اسارت آمریکاییها قرار
داد؟ اکنون مستشاران نظامی و غیر نظامی آمریکا با جمیع خانواده و مستخدمین
آنها آزادند هر جنایتی بکنند، هر خیانتی بکنند، پلیس ایران حق بازداشت آنها را
ندارد، دادگاههای ایران حق رسیدگی ندارند، چرا؟ برای آنکه آمریکا مملکت
دولار است؛ و دولت ایران محتاج به دولار.
به حسب این رأی ننگین اگر یک مستشار امریکایی یا یک خادم مستشار
امریکایی به یکی از مراجع تقلید ایران، به یکی از افراد محترم ملت، به یکی از
صاحب منصبان عالی رتبه ایران هر جسارتی بکند، هر جنایتی بنماید پلیس حق
بازداشت او را ندارد، محاکم ایران حق رسیدگی ندارد ولی اگر به یک سگ آنها
تعرض بشود پلیس باید دخالت کند، دادگاه باید رسیدگی نماید.
امروز که دولتهای مستعمره یکی پس از دیگری با شهامت و شجاعت خود را از
تحت فشار استعمار خارج می کنند و زنجیرهای اسارت را پاره می کنند مجلس
مترقی ایران با ادعای سابقه تمدن دو هزار و پانصد ساله با لاف هم ردیف بودن با
ممالک مترقیه به ننگین ترین و موهن ترین تصویب نامه غلط دولتهای بی حیثیت
رأی می دهد و ملت شریف
ایران را پست ترین و عقب
افتاده ترین ملل به عالم
معرفی می کند و با سرافرازی
هر چه تمامتر دولت از
تصویب نامه غلط دفاع
می کند و مجلس رأی
می دهد.
از بعض منابع مطلع
به من اطلاع دادند که این
طرح مفتضح را به دولت
پاکستان، اندونزی، ترکیه،
آلمان غربی پیشنهاد کرده اند
و هیچ کدام زیر بار این
اسارت نرفته اند تنها دولت
ایران است که این قدر با
حیثیت، ملیت و اسلامیت ما
بازی می کند و آن را به باد فنا می دهد.
علما و روحانیون که می گویند باید قدرت
سر نیزه در مقدرات کشور دخالت نکند، باید وکلای پارلمان مبعوث از ملت
باشند، باید دولتها ملی باشند، باید اختناق از مطبوعات برداشته شود و سازمانها
نظارت در آنها نکنند و آزادی را از ملت مسلمان سلب ننمایند برای آن است که
این ننگها را بر ملت تحمیل نکنند و ما را مواجه با این مصیبتها ننمایند.
2 چرا وکلا
پارلمان با آن که به حسب قاعده انسانیت و ملیت با همچو سند اسارتی صددرصد
مخالف هستند نفس نمی کشند و جز دو سه نفر آنها که معلوم است با اضطراب
صبحت کرده اند خاموش نشسته اند برای آنکه اتکا علت [به ملت] ندارند دست
نشانده هستند و قدرت مخالفت ندارند،3 آنها را با یک اشاره بیرون می ریزند، به
زندان می اندازند.
آیا ملت ایران می داند که افسران ارتش بجای سوگند به قرآن
مجید سوگند به کتاب آسمانی که به آن اعتقاد دارم یاد کردند4 این همان خطری
است که کرارا تذکر دادم خطر برای قرآن مجید خطر برای اسلام عزیز خطر برای
مملکت اسلام خطر برای استقلال کشور، من نمی دانم دستگاه جبار از قرآن کریم
چه بدی دیده است از پناه به اسلام و قرآن چه ضرری برده است که این قدر
پافشاری برای محو اسم آن
می کند، اگر پناه به قرآن و
اسلام بیاورید اجنبی به خود
اجازه نمی دهد که از شما
سند بردگی بگیرد، اجازه
نمی دهد که مفاخر ملی و
اسلامی شما پایمال شود،
جدا بودن ملت از هیئت
حاکمه، بر خوردار نبودن
آنها از پشتیبانی ملت این
مصیبتها را پیش می آورد.
اکنون من اعلام می کنم که
این رأی ننگین مجلسین
مخالف اسلام و قرآن است و
قانونیت ندارد، مخالف رأی
ملت مسلمان است.
وکلای
مجلسین وکیل ملت نیستند وکلای سر نیزه هستند، رأی آنها در برابر ملت و
اسلام و قرآن هیچ ارزشی ندارد، و اگر اجبنی ها بخواهند از این رأی کثیف سوء
استفاده کنند تکلیف ملت خواهد تعیین شد.
دنیا بداند که هر گرفتاری که ملت
ایران و ملل مسلمین دارند از اجانب است از آمریکا است، ملل اسلام از اجانب
عموما و از آمریکا خصوصا متنفر است بدبختی دول اسلامی از دخالت اجانب
در مقدرات آنها است، اجانبند که مخازن پر قیمت زیر زمینی ما را به یغما برده و
می برند، انگلیس است که سالیان دراز طلای سیاه ما را بابهای ناچیز برده و
می برد اجانبند که کشور عزیز ما را اشغال کرده و بدون مجوز از سه طرف به آنها
حمله کرده و سربازان ما را از پا در آورده اند.
5
دیروز ممالک اسلامی به چنگال انگلیس و عمال آن مبتلا بودند امروز به چنگال
امریکا و عمال آن.
امریکا است که از اسرائیل و هواداران آن پشتیبانی می کند،
آمریکا است که به اسرائیل قدرت می دهد که اعراب مسلم را آواره کند امریکا
است که وکلا را یا بی واسطه یا با واسطه بر ملت ایران تحمیل می کند، امریکا است
که اسلام و قرآن مجید را به حال خود مضر می داند و می خواهد آنها را از جلو
خود بردارد، امریکا است که
روحانیون را خار راه
استعمار می داند و باید آنها را
به حبس و زجر و اهانت
بکشد، امریکا است که به
مجلس و دولت ایران فشار
می آورد که چنین تصویب
نامه مفتضحی را که تمام
مفاخر اسلامی و ملی ما را
پایمال می کند تصویب و
اجرا کنند امریکا است که با
ملت اسلام معامله
وحشیگری و بدتر از آن
می نماید.
بر ملت ایران است
که این زنجیرها را پاره کنند،
بر ارتش ایران است که اجازه
ندهند چنین کارهای ننگینی در ایران واقع شود، از بالاترها به هر وسیله هست
بخواهند این سند استعمار را پاره کند، این دولت را ساقط کنند، وکلایی که به این
امر مفتضح رأی دادند از مجلس بیرون کنند.
بر ملت است که از علما خود
بخواهند در این امر ساکت ننشینند و اقدام کنند.
بر علما اعلام است که از مراجع
اسلام بخواهند این امر را ندیده نگیرند، بر فضلا و مدرسین حوزه های علمیه
است که از علما اعلام بخواهند که سکوت را بشکنند، بر طلاب علوم است که از
مدرسین بخواهند که غافل از این امر نباشند، بر ملت مسلمان است که از وعاظ و
خطبا بخواهند که آنان را که آگاه از این مصیبت بزرگ نیستند آگاه کنند، بر خطبا و
وعاظ است که با بیان محکم بی هراس بر این امر ننگین اعتراض کنند و ملت را
بیدار کنند، بر اساتید دانشگاه است که جوانان را از آنچه زیر پرده است مطلع
کنند، بر جوانان دانشگاهی است که با حوادث با این طرح مفتضح مخالفت کنند،
با آرامش و با شعارهای حساس مخالفت دانشگاه را به ملت های دنیا برسانند، بر
دانشجویان ممالک خارجه است که در این امر حیاتی که آبروی مذهب و ملت را
در خطر انداخته ساکت ننشینند.
بر پیشوایان دول اسلامی است که فریاد ما را به
دنیا برسانند و از مراکز
پخش آزاد ناله جانسوز این
ملت بدبخت را به جهان
گوشزد کنند بر علما و خطبا
ملل اسلامی است که با سیل
اعتراض این ننگ را از جبهه
ملت معظم ایران برادران
اسلامی خود بزدایند، بر
جمیع طبقات ملت است که
از مناقشات جزیی موسمی
خود صرف نظر کرده و در
راه هدف مقدس استقلال و
بیرون رفتن از قید اسارت
کوشش کنند، بر رجال
شریف سیاسی است که ما را
از مطالب زیر پرده که در
مجلس گفته شد آگاه نمایند، بر احزاب سیاسی که در این امر مشترک با یکدیگر
توافق کنند، هدف مراجع عظام و روحانیون در هر جا باشند یکی است و آن
پشتیبانی از دیانت مقدسه اسلام و قرآن مجید و طرفداری از مسلمین است،
اختلافی بین علما اعلام و نگهبانان اسلام در این هدف مقدس نیست اگر فرضا
اختلاف اجتهاد و نظری در امری جزیی و ناچیز باشد مثل سایر اختلافات در
امور فرعی مانع از وحدت نظر در امور اصولی نیست.
اگر سازمانهای دولتی گمان
کرده اند باسم پاشی ها می توانند ما را از هدف مقدس خود منحرف کنند و به
دست جهال متعصب به قصد شوم خود برسند خطا کرده اند.
اینجانب که یک نفر
از خدمتگزاران علما اعلام و ملت اسلام هستم در موقع خطیر و برای مصالح
بزرگ اسلامی حاضرم برای کوچکترین افراد تواضع و کوچکی کنم تا چه رسد به
علما اعلام و مراجع عظام کثراللّه امثالهم.
لازم است جوانهای متعصب و طلاب تازه کار از زبان و قلم خود جلوگیری کنند و
در راه اسلام و هدف مقدس قرآن از اموری که موجب تشتت و تفرقه است
خودداری نمایند6، علما اعلام برای خاتمه دادن به هرج و مرج و بی نظمی ها در
فکر اصلاح عمومی هستند،
اگر دولتها مجال فکر به ما
بدهند اگر گرفتاریهایی که از
ناحیه هیئت حاکمه پیش
می آید و ناراحتی های
روحی مجال تصفیه و
اصلاح داخلی به ما بدهد این
نحو گرفتاریها است که ما را
از مسیر خود که میسر تصفیه
حوزه ها و اصلاح همه جانبه
است باز می دارد، با احساس
خطر برای اسلام و قرآن
کریم برای ملت و ملیت
مجال تفکر در امور دیگر
باقی نمانده، اهمیت این
موضوعات به قدری است
که مشاغل خاص ما را تحت الشعاع قرار داده است.
آیا ملت مسلمان می داند که
در حال حاضر عده ای از علما و مبلغین و طلاب و بسیاری از مسلمین بی گناه در
زندانها بسر می برند و بر خلاف قوانین آنها را بدون رسیدگی مدتهای مدید
زندانی کرده اند و مرجعی نیست که به این وضع هرج و مرج ارتجاعی قرون
وسطایی خاتمه دهد.
اینها دنباله قتل عام پانزدهم خرداد ـ دوازدهم محرم ـ است که جراحت آن از
قلب ملت پاک نخواهد شد.
هیئت حاکمه به جای آنکه برای اقتصاد ایران، برای
جلوگیری از ورشکستگی های بازرگانان محترم، برای نان و آب فقرا و
مستمندان، برای زمستان سیاه بی خانمانها، برای پیدا کردن کار برای جوانان
فارغ التحصیل و سایر طبقات بیچاره فکری بکنند به کارهای مخرب مثل آنچه
گفته شد و به نظائر آن دست می زند از قبیل استخدام زن برای دبیرستانهای مردانه
و مرد برای دبیرستانهای دخترانه که فساد آن بر همه روشن و اصرار به آن که زنها
در دستگاههای دولتی وارد شوند که فساد و بیهوده بودنش بر همه واضح است.
7
امروز اقتصاد ایران به دست آمریکا و اسرائیل است و بازار ایران از دست ایرانی و
مسلم خارج شده است و
غبار ورشکستگی و فقر به
رخسار بازرگان و زارع
نشسته است و اصلاحات
آقایان بازار سیاه برای
امریکا و اسرائیل درست
کرده است و کسی نیست که
به داد ملت فقیر برسد من از
فکر زمستان امسال رنج
می برم، من از شدت و
گرسنگی و خدای نخواسته
هلاکت بسیاری از فقرا و
مستمندان را پیش بینی
می کنم لازم است خود ملت
به فکر فقرا باشند لازم است
از حالا برای زمستان آنها
تهیه شود که فجایع سال سابق تکرار نشود.
8 لازم است علما اعلام بلاد مردم را
دعوت به این امر ضروری بفرمایند، از خدای متعال عظمت اسلام و مسلمین و
رهایی دول اسلامی را از شر اجانب خذلهم اللّه تعالی را خواستار است.
والسلام علی من اتبع الهدی
روح اللّه الموسوی الخمینی
توضیحات سند:
1ـ قسمتی از آیه 141 سوره
مبارکه نساء و معنی آن چنین
است : و خداوند هیچگاه برای
کافران نسبت به اهل ایمان راه
تسلط باز نخواهد کرد.
2ـ «...
گویا مطبوعات قلم را از
ساواک دریافت کرده و برای او
می نوشتند و یا شاید چاره
نداشتند، خود سانسوری را
پذیرفته بودند و حق نداشتند
انحرافی از خواسته رژیم حاکم
پیدا نمایند، روزنامه ها از چند
قسمت ترکیب می شد یک
قسمت که به اخبار خاندان
سلطنت و عکسهای شاه و اعوان
و انصار او اختصاص داشت،
مسافرتها را قلم فرسایی
می کردو از میهمانان عالیقدر!
شاهنشاه داد سخن می داد و در
این دوران هم مسافرتها زیاد
بود و هم بازدید میهمانان از
شرق و غرب، از آسیا و آفریقا و
آمریکا و اروپا بی حساب و
کتاب به سوی ایران روان بودند
آن هم چند دسته و زمانی هم
کاخهای متعدد گلستان و مرمر و
سعدآباد و نیاوران و...
کافی
نبود و از هتلها استفاده می شد و
مطبوعات هم می بایست همه
این پیشرفتها و سخنرانیهای
تشریفاتی را با عکسهای رنگی
و غیر رنگی انتشار دهند...
اصولاً سر دبیران روزنامه سعی
داشتند چیزی نوشته شود که
تولید اشکال ننماید.
دولت بر
روزنامه های کوچک طرفدار
دولت مبلغی پرداخت
می کرد...
در این دوره مسئله
سانسور هم قدرت یافت و
توسعه گرفت و تراوش فکر
متوقف گردید.
نویسنده و
خواننده، گوینده و شنونده
مستقیما در معرض این وضع
خاص قرار داشتند، پنجه
سانسور اجازه نمی داد تبادل
فکر صورت گیرد و محیط را با
خفقان کامل حفظ می کرد
سانسور عمدتا جهت سیاسی
داشته نه اخلاقی، کتاب، فیلم،
روزنامه، رادیو و تلویزیون همه
تحت رژیم سانسور قرار
داشتند...
» (تاریخ سیاسی
معاصر ایران، دکتر سید
جلال الدین مدنی، جلد دوم،
صفحات 132 تا 134)
3ـ در سالهای بعد که ایران
شاهد قیام یکپارچه ملت ایران
به رهبری حضرت امام بود،
ایشان مطالب بسیار روشنگری
درباره مجلس وابسته به
سیاستهای استعماری غرب بیان
فرمودند که به قسمتهایی از آن
اشاره می کنیم.
«شما خیال می کنید که این
وکلایی که شاه خودش انتصاب
می کند [مقصود وکلای انتصابی
مجلس سنا است] و به ملت هم
مربوط نیست، خودش است؟
نخیر اینها را سفارتخانه
اسمهایشان را هم نوشته اند،
می آورند می دهند که اینها باید
این حالا نبوده، در زمان
رضاخان هم بود، از
سفارتخانه ها، منتهی در یک
وقت این سفارت انگلیس این
کارها را می کرد، سابقش هم لابد
سفارت روس می کرده است،
حالا سفارت آمریکا می کند،
شاید هم با هم باشند...
» (بیانات
در مورد مأموریت شاه برای
اجرای طرحهای استعماری
تاریخ 20 /7 /57 صحیفه نور،
جلد دوم، صفحه 13) «...
شاه
گفت در یکی از نطقهایش، همین
شاه دوم در یکی از نطقهایش
گفت که لیست می دادند از
سفارتخانه ها و مجبور بودیم که
این لیست را عمل بکنیم، وکلا را
آنها لیست می دادند که ما وکلا
را تعیین بکنیم، ما هم تعیین
می کردیم...
» (بیانات امام در
جمع دانشجویان اصفهان تاریخ
25 /2 /58، صحیفه نور،
جلد چهارم، صفحه 181) در
همین رابطه آژانس اطلاعات
مرکزی (سیا) طی یک بررسی
کارشناسانه به عنوان بررسی
تحقیقاتی نخبگان و توزیع
قدرت در ایران که با طبقه بندی
سرّی و غیر قابل رؤیت برای
بیگانگان یا مشاورین در بهمن
1354 تهیه کرده و در تسخیر
لانه جاسوسی آمریکا به دست
دانشجویان مسلمان پیرو خط
امام افتاد، گویای بسیاری از
حقایق می باشد که گوشه ای از
آن را می آوریم.
«...
به جز در چند مورد، مجلس
هیچگاه به صورت معمول در
یک حکومت پارلمانی عمل
نکرده است.
در اولین هفده سال
موجودیت خود، 1906 تا
1923 [1285 تا 1302
ش]مجلس به مدت شش سال و
نیم کارکرد و تنها مجلس دوره
چهارم بود که در سال 1923
[1302 ش] یک دوره کامل را
پشت سر گذاشت.
در 18 سال
بعد یعنی دوره پنجم تا دوره
سیزدهم، مجلس به صورت مهر
پلاستیکی رضا شاه عمل
می کرد.
انتخابات هر دوره بدون
هیچگونه مخالفتی برگزار
می گردید.
پس از حمله شوروی
و انگلیس در تابستان 1941
[1320 ش] و استعفای رضا
شاه، مبارزات انتخاباتی تنها
جنبه رقابت بین منافع مختلف در
حوزه های انتخابیه پیدا کرد، در
حالی که دولت و معمولاً نخست
وزیر از طریق وزارت کشور
اعمال نفوذ می نمود...
در سال
1963 [1342 ش] یعنی 40
سال پس از آنکه پدرش مجلس
را تحت کنترل داشت محمدرضا
شاه نیز پارلمانی ایجاد کرد که
خود آن را کاملاً در اختیار
داشت [به این نکته توجه
فرمایید که محمدرضا یا
رضاشاه نیز تحت قدرت آمریکا
و انگلستان بودند ولی در این
اسناد اشاره ای به این مسئله
نمی شود و تحت نفوذ بودن
مجلس را در تمام دوره پهلوی
به شخص آنها نسبت می دهد]
در دهه گذشته مجلسین
دوره های 21، 22 و 23 همان
نقشی را برای محمدرضا ایفاد
می کردند که مجلسین دوره
پنجم تا سیزدهم برای رضا شاه.
اهداف متفاوت دو دیکتاتور
سلطنتی سبب شد که دو مجلس با
چهره های متفاوت لیکن مطیع
پدید آید.
در هر دو مورد یک
نماینده می بایست حامی
برنامه های شاه باشد.
هر گونه
شرط دیگر تحت الشعاع این
شرط مهم قرار می گرفت.
پارلمان از دیرباز تحت سلطه
زمین داران و 40 فامیلی اصلی
بود [این چهل فامیل همه از
وابستگان قطعی استعمار جهانی
به سرکردگی آمریکا و در قدیم
الایام انگلیس بودند اسامی آنها
در ابتدای همین سند سازمان
سیا آمده است] از دوره اول تا
دوره بیست و یکم [از 1285 تا
1346 ش ]هر یک از این چهل
فامیل در هر دوره 4 نماینده در
مجلس داشتند...
در تابستان سال
1960 [1339 ش] برای مجلس
بیستم انتخابات برنامه ریزی
شده ای اجرا شد.
تقلب های
انتخاباتی آن چنان رایج شده بود
که شخص شاه انتخابات مزبور
را باطل اعلام کرد.
چند ماه بعد
انتخابات جدیدی برگزار شد.
این انتخابات نیز عاری از تقلب
نبود...
علی امینی [نخست وزیر
وقت] در ماه مه 1961
[16 اردیبهشت 1340] به
سمت نخست وزیری منصوب
گردید لیکن مهمترین شرط وی
برای پذیرش این سمت ظاهرا
انحلال مجلس بود.
شاه نیز فورا
این موضوع را به مرحله اجرا در
آورد و برای مدت بیش از دو
سال فرامین قوه مجریه جای قوه
مقننه را گرفت و شکی نیست که
این امر نیز نامشروع بوده
است...
انتخابات مجلس بیست
و یکم در تاریخ 17 سپتامبر
1963 [26 شهریور
1342]برگزار شد و تقریبا تمام
افراد موجود در فهرست مصوبه
انتخاب شدند [کاملاً توجه
نمایید لیست مصوبه همانی
است که در صدر مطلب از قول
حضرت امام نقل کردیم ]چند
نفر نیز در آخرین لحظات تغییر
داده شدند چون مشخص
شده بود که کاندیداهای مزبور
کاملاً نامناسب بوده اند...
حداقل
یکی از افراد جدید نیز انتخاب
نشد مگر چهار روز بعد از پایان
دوره انتخابات [!]...
در مورد
افراد منتخب عکس العمل های
متفاوتی نشان داده شد.
بعضی ها
از هویت بسیاری از نامزدها
بی خبر بودند حداقل دو تن از
استان داران شخصا به شاه
اعتراض کردند که علم کردن این
تعداد افراد ناشناخته در
بخشهایشان مشکلاتی را پدید
خواهد آورد...
اکثر نمایندگان
جدید تا حدودی به حرفه
تخصصی خود آشنا بودند.
سفارت [! ]نیز آنان را دارای
میزان تخصص متوسط معرفی
کرده بود در نتیجه مبارزه شاه به
طرفداری از زنان کشور شش
تن از زنان به مجلس راه یافتند
که با اعتراض شدید روحانیون
روبرو گردید.
این زنها که
سه تن از آنان تا سال 1975
[1353 ش] در مجلس بسر
می بردند از طبقات بالا یا
نزدیک به بالای اجتماع و دو تن
از آنان عضو 40 فامیل و مرتبط
با خانواده سلطنتی بودند
پارلمان معمولاً بعنوان مهر
پلاستیکی شاه عمل می کند.
با
این وصف جلسات مناظره
بسیار تندی را برگزار کرده و
تغییرات و اصلاحاتی را ایجاد
می کند و در سیاست بازیهایی
که شاخص اصلی بسیاری از
پارلمانهای مستقل است وارد
می شود.
گاهی نیز یک نماینده و
معمولاً به طور اتفاقی موضعی
متضاد با موضع شاه را اتخاذ
می کند ولی خطاهایش به سرعت
به وی گوشزد می گردد.
فعالیت
مجلس معمولاً حول و حوش
جزییات کم اهمیت و با اهمیت و
بهترین نحوه اجراء برنامه های
شاه دور می زند.
ولی خود
برنامه ها مورد سئوال و تردید
واقع نمی شود.
همه در پی
رسیدن به نمایندگی مجلس
هستند در حالی که به نمایش
بودن آن نیز معتقدند.
چون این
موضوع می تواند سبب پیدایش
شهرت محلی شود و علاوه بر
این شخص را به تهران یعنی
محل عمل می رساند که با توجه
صحیح افراد مناسب، نماینده
می تواند در صورت پایان دوره
نمایندگی اش به موقعیت مهم
دولتی و تجاری دست یابد.
» (از
ظهور تا سقوط، اسناد لانه
جاسوسی، دانشجویان مسلمان
پیرو خط امام، جلد اول،
صفحات 68 تا 76)
4ـ در مورد تغییر تحلیف به
قرآن مجید در اسناد برج 6 سال
43 توضیح داده ایم.
5 ـ اشاره به حمله متفقین
در شهریور 1320 شمسی به
ایران است.
که از سه جناح شمال،
جنوب و غرب کشور صورت
گرفت.
6ـ حضرت امام در این فراز از
اعلامیه تکلیف همه اقشار جامعه
را معین می کند و از آنها
می خواهد که در برابر این توطئه
بزرگ سکوت نکرده و مخالفت
خود را با این طرح ذلت بار نشان
دهند و علاوه بر آن بار دیگر
تلاش رژیم شاه را بر بزرگ
نمایی اختلاف عمده آن هم بر سر
اصول را به شدت تکذیب می کند
و تبلیغ رژیم بر اینکه خمینی در
صدد حذف مراجع دیگر می باشد
را صریحا رد کرده و با نهایت
تواضع خود را خدمتگزار مراجع
و مردم در راه حفظ مصالح اسلام
معرفی می کند متأسفانه بعضی از
طلاب جوان که در راه مبارزه پر
شور و حرارت بودند با
اعتراضات اختلاف انگیز، به این
توطئه دشمن ناآگاهانه دامن
می زدند و یک نوع شایعه تقابل
بین امام و مراجع دیگر را نشر
می دادند و بدون توجه به
موقعیت و وضعیت کشور
خواستار بعضی امور بودند که
امکان و مجال آن در آن هنگام به
منصه ظهور و بروز نرسیده بود،
لذا حضرت امام با اشاره به این
مطالب همه آنها را از گرفتار
شدن در دام دشمن بر حذر داشته
و اندیشه و نقطه مرکزی پر خاش
آنها را متوجه عامل اصلی یعنی
استعمار آمریکا و رژیم وابسته
شاه می نماید.
7ـ یکی از اموری که رژیم شاه
به دستور اربابان خود سخت در
پی آن بود از بین بردن روح عفت
و حیا و تقوی و پاکدامنی در بین
جوانان مسلمان این مملکت بود
تا آنها را مشغول هوسرانی و
شهوترانی کرده، جریان تفکر آنها
را از مسایل مهم داخلی به
مسایل فتنه برانگیز غریزی
بکشاند، تا فکر و ذکرشان و روز
و شبشان انگیزش شهوت و
اسارت در قوه حیوانی و
غریزیشان باشد، برای این امر
صدها ترفند را به وسیله
روزنامه ها، مجلات، رادیو،
سینما و دیگر وسایل ارتباط
جمعی به عمل آورد تا اینکه این
توطئه را به داخل مدارس کشاند
بدین نحو که برای دبیرستان
پسران، زنان دبیر و برای
دبیرستان دختران، مردان دبیر را
بکار گمارد و البته به زنان دبیر
نیز اجازه ورود با حجاب مناسب
را نمی داد و این خود عاملی برای
ایجاد و گسترش فساد در داخل
دبیرستان و جوانان ساده و بی
آلایش این مملکت فراهم
می آورد و چنین نیز شد و دامنه
فساد آن قدر گسترش پیدا کرد که
دبیرستانهای این مملکت مبدل به
سالنهای مد اروپایی و
آمریکایی و بسط و نشر فرهنگ
آنان شد و چه بسیار فجایعی که
در این مراکز علم و تربیت به
وقوع نپیوست...
!
8ـ اشاره حضرت امام به زمستان
سخت سال 1342 می باشد، به
علت سرمای شدید و نرساندن
سوخت به شهرستانها و روستاها
بسیاری از مردم در رنج و عذاب
بسر می بردند و حضرت امام در
سخنرانی خود در فروردین ماه
در جمع دانشجویان دانشگاه
تهران اشاره به این امر کرده و
مردن تعدادی از مردم را به خاطر
سرمای زمستان یاد آور شدند.
در این اعلامیه نیز مردم را به یاد
زمستان سال قبل انداخته و از
آنها می خواهد که خودشان به فکر
فقرا بوده و از آنها دستگیری
نمایند.
خود ایشان در این امر
پیش قدم بود و دستور داده بودند
برای فقرای قم برگه هایی تهیه و
در اختیار آنان گذارده شود که به
صورت مجانی از ذغال فروشی
ذغال بگیرند یک برگ سند در
این خصوص در اسناد آتی
ملاحظه خواهید کرد.
منبع:
کتاب
قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک - جلد 6 صفحه 461