تاریخ سند: 24 فروردین 1357
موضوع: نوار مضره بنام رضوانی
متن سند:
از: گ10 تاریخ: 24 /1 /2537[1357]
به: 2ﻫ 1 شماره: 1059/گ10
موضوع: نوار مضره بنام رضوانی
پیرو: 27 /3 /2 ﻫ ـ 22 /7 /37
پیرو: 418 /312ـ 20 /1 /37
یک نوار کاست که گفته میشود سخنرانی یکی از روحانیون قم بنام رضوان(رضوانی) است و در آن به حوادث کشتهشدگان قم اشاره و درضمن مطالب انتقادآمیزی مبنی بر نقض قانون اساسی و نبودن آزادی و نیز تمجید از خمینی اظهارات تحریککنندهای عنوان و ضمناً از حضور آیتاله شریعتمداری، گلپایگانی1، نجفی2، آملی3 و روحانی در این مجلس نامبرده میشود، در اختیار علی فتحعلی کارمند اداره راه گرگان بوده که اظهار میدارد از قم برایش رسیدهاست نامبرده این نوار را جهت گوش دادن به بعضی از دوستان مورداعتماد خود دادهاست.
نظریه یکشنبه: عنوان مطالب انتقادآمیز و خلاف مصالح در این نوار صحت دارد و با درنظرگرفتن امریه معطوفی بنظر میرسد که متعلق به علیاکبر مکارم4 باشد.
نظریه گ10ـ خبر صحت دارد. آقای قاسمپی
توضیحات سند:
1. آیتالله العظمی سید محمدرضا گلپایگانی، فرزند سید محمد باقر در سال 1275 ﻫ ش در روستای گوگد در شش کیلومتری گلپایگان دیده به جهان گشود. تحصیلات مقدماتی را نزد پدر، آیتالله ملاتقی گوگدی، آقا ضیاءالدین اراکی و آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی گذرانید. پس از تأسیس حوزه علمیه قم، به دعوت آیتالله العظمی حائری یزدی به قم رفت و مدارج عالی علوم حوزوی را در این شهر کسب نمود. تبحر ایشان در علم فقه موجب شد که هفتاد سال مدرس این علم در حوزه علمیه قم باشد. وی همچنین از مهاجرت علماء و زعمای حوزه علمیه نجف به قم در سال 1302 کمال بهره را برد و برای مدتی هر چند کوتاه از محضر درس برخی از آنان همچون آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی، آیتالله نائینی و غروی اصفهانی بهرهمند گردید. با درگذشت آیتالله حائری، آقای گلپایگانی مسئولیتهای سنگینتری را متقبل شد و به تدریس دروس خارج فقه و اصول همت گماشت و تا پیش از ارتحال، همواره کلاس درس خارج معظمله در مسجد اعظم قم، یکی از بزرگترین مکاتب تدریس علوم دینی بود. در پی درگذشت آیتالله بروجردی نیز بخش اعظم وظائف آن عالم ربانی در اداره حوزه علمیه قم به ایشان واگذار شد. با شروع نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) ایشان همواره حامی نهضت و پشتیبان امام بود. بیشتر اعلامیههای مراجع در مسیر مبارزه با رژیم شاه را امضا میکرد و در جلساتی که علمای قم در اوایل نهضت تشکیل میدادند، شرکت مینمود. همگام با امام و دیگر مراجع، عید 1342 را به دلیل اصرار رژیم بر اجرای لوایح ششگانه (انقلاب سفید) تحریم و بعد از تبعید امام به ترکیه نیز از این اقدام رژیم به شدت ابراز ناخشنودی کرد. واکنشهای سیاسی حضرت آیتالله العظمی گلپایگانی نسبت به مسائل روز ایران و جهان اسلام، رژیم پهلوی را همواره وادار میکرد که از موضعگیریهای ایشان بیمناک باشد. مراسم نیایشی که ایشان در سال 1352 برای پیروزی مسلمانان در جنگ با اسرائیل برپا کرد، در آن زمان واکنش قابل توجهی به همراه داشت. اعلامیههایی که علیه رژیم شاه در مناسبتهای مختلف به ویژه در سالهای 56 و 57 از سوی ایشان صادر میشد، تنور مبارزه مردم را علیه رژیم شاه گرم نگاه میداشت. در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در زمستان 1357 ایشان با انتشار اعلامیههایی از ارتش خواست که به ملت بپیوندد و اعلام کرد: «هر کس مردم را به گلوله ببندد، قرآن را به گلوله بسته است.» پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مقاطع حساس شاهد حمایت ایشان از نظام اسلامی و جمهوری اسلامی بودهایم. در طول جنگ تحمیلی نیز همواره مشوق رزمندگان اسلام بود و بارها نمایندگان ایشان برای تقویت روحیه رزمندگان به جبهه رفتند. در تمام انتخابات در صحنه بود و مردم را تشویق و ترغیب به رأی دادن میکرد. ایشان علاوه بر انجام اقدامات خیریه از قبیل احداث مدارس، بیمارستانها و سایر خدمات عامالمنفعه، چندین اثر تألیفی از خود به یادگار گذاشتهاند که از آن جمله است: حاشیه بر عروۀالوثقی، حاشیه بر رسائل، مناسک حج، تألیفی در فقه و کتابی در اصول. حضرت آیتالله العظمی گلپایگانی در 19 آذر 1372 به ملکوت اعلی پیوست و پس از تشییع پرشکوه در تهران و قم، در جوار حضرت معصومه (سلامالله علیه) به خاک سپرده شد.
ر. ک : حضرت آیتالله العظمی حاج سید محمدرضا گلپایگانی، به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی
2 آیتالله العظمى سید شهابالدین مرعشى نجفى، فرزند سید محمود در سال 1276 ﻫ ش در نجف اشرف متولد شد. نسب شریف او با 29 واسطه به حضرت امام سجاد (ع) مىرسد. وی تحصیلات ابتدایى و مقدمات علوم را نزد پدر فرا گرفت و با ادامه تحصیل در محضر اساتید بزرگ آن زمان، در علوم گوناگون از جمله رجال، فقه، کلام، ادیان، انساب و حدیث سرآمد شد. وى در ادبیات، علم طب و هیأت نیز صاحب نظر بود. آیتالله مرعشى در جوانى به مقام اجتهاد نائل آمد و مدرسان مشهور همچون ضیاءالدین عراقى، فشارکى، یثربى کاشانى، شیخ عبدالکریم حائرى یزدى و میرزا محمدحسین نائینى به وى اجازه روایت و اجتهاد دادند. ایشان پس از فوت آیتالله العظمى بروجردى به عنوان یکى از مراجع تقلید مطرح شد. از جمله اقدامات فرهنگى و علمى مهم وى، تأسیس یک کتابخانه با بیش از 90000 جلد کتاب است که 25000 جلد آن به صورت خطى و بعضاً کمیاب است و یکى از گنجینههاى کمنظیر و ارزنده جهان اسلام به شمار مىآید. از آیتالله مرعشى 70 اثر نفیس علمى در زمینههاى مختلف به جاى مانده است. از دیگر خدمات ایشان بناى مساجد، حسینیهها و مراکز درمانى در داخل و خارج کشور است. فعالیت سیاسى ایشان از سال 1341 آغاز شد. وى مانند بیشتر علماى مشهور قم با لایحه انجمنهاى ایالتى و ولایتى مخالفت کرد. در ماجراى قیام 15 خرداد 1342 و حوادث پس از آن با انتشار اعلامیه رژیم را نسبت به اقدامات ضداسلامى و خشونت بار مورد انتقاد قرار مىداد. ایشان، با اوجگیرى انقلاب اسلامى در سالهاى 1356 و 1357 با انتشار اعلامیههاى متعدد به رفتار دولت اعتراض مىکرد و پس از پیروزى انقلاب اسلامى نیز همواره از نظام اسلامى حمایت مىنمود. آیتالله مرعشى نجفى در روز 8 شهریور 1369 بر اثر سکته قلبى در سن 96 سالگى به رحمت ایزدى پیوست و در محل کتابخانه خویش به خاک سپرده شد.
آیتالله العظمی سید شهابالدین مرعشی نجفی به روایت اسناد ساواک، 3 جلد، مرکز بررسی اسناد تاریخی
3. آیتالله میرزا هاشم آملی، فرزند محمد در سال 1282 ﻫ ش متولد شد. پس از تکمیل مقدمات علوم دینی در آمل، در سال 1296 ش عازم تهران شد. پس از ده سال اقامت در تهران، فلسفه و فقه و اصول منطق و ادبیات و بخشی از خارج فقه را در محضر اساتیدی چون حسن نوایی، محمد تنکابنی، میرزا یدالله نظرپاک، شیخ حسین آملی، میرزا طاهر تنکابنی، شیخ محمد علی لواسانی، میرزا عبدالله غروی آملی و میرزا محمدرضا فقیه آملی آموخت. در سال 1306 ش به قم رفت و پنج سال در خدمت اساتیدی چون شیخ عبدالکریم حائری یزدی، سید محمد حجت کوه کمری، میرسید علی یثربی و میرزا محمد علی شاه آبادی به تکمیل تحصیلات خود پرداخت و مباحث شیخ عبدالکریم حائری دربارهی «صلوۀ» را تقریر کرد و از وی درجهی اجتهاد گرفت.
آیتالله میرزا هاشم آملی سپس روانه نجف شد و بیش از سی سال را در آن شهر گذراند و از محضر عالمانی چون سید ابوالحسن اصفهانی، ضیاءالدین عراقی و محمد حسین نائینی بهرهمند شد. آیتالله میرزا هاشم آملی نزدیک بیست سال به تدریس چهار دورهی اصول و چهارده دورهی «مکاسب» شیخ انصاری پرداخت. در سال 1340 ش پس از فوت آیتاللهالعظمی سیدحسین بروجردی به قصد معالجه به ایران بازگشت و حوزهی درس خارج فقه و اصول را در مسجد فاطمیه و مدرسهی خان قم دایر کرد.
پس از تصویب لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی در 16 مهر 1341 ش توسط دولت علم و فراخوانی امام خمینی از علمای وقت برای تبادل نظر دربارهی این لایحه، آیتالله میرزاهاشم آملی از علمایی بود که با این لایحه مخالفت کرد و به اتفاق هشت نفر از فقهای حوزهی علمیهی قم، اعلامیهای در مخالفت با آن لایحه منتشر کرد.
هنگامی که رژیم پهلوی، آیتالله سید مصطفی خمینی(ره) را در آبان 1343 به اتهام تحریک مردم و بازاریان علیه رژیم و شوراندن مردم به سبب بازداشت امام خمینی دستگیر کرد، آیتالله آملی نامهای به آیتالله گلپایگانی نوشت و از وی خواست که برای آزادی وی اقدام کند. پس از نشر مقالهی توهینآمیز روزنامهی اطلاعات در هفده دی 1356 نسبت به امام خمینی، طلاب معترض در خانهی آیتالله آملی گرد آمدند و وی در آن تجمع، سخنان افشاگرانهای علیه رژیم ایراد نمود. در بهمن 1356ش، همراه با شیخ مرتضی حائری، با انتشار اعلامیهای نسبت به مندرجات توهینآمیز روزنامهی اطلاعات و اقدام رژیم در کشتار معترضان(19 دی 1356)، ابراز انزجار کردند. او پیش از انتشار اعلامیه، نامهای به سید احمد خوانساری نوشت و از او خواست برای جلوگیری از تکرار چنین اهانتهایی اقدام کند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، همواره از انقلاب اسلامی حمایت مینمود و به مناسبتهای مختلف با صدور اعلامیه، حمایت خود را از نظام سیاسی اعلام میکرد. پس از رحلت امام خمینی و جانشینی آیتالله خامنهای، برای حمایت از رهبری و بیعت با ایشان، رهسپار تهران شد.
آیتالله میرزا هاشم آملی در روز جمعه، هفتم اسفند 1371، پس از طی یک دورهی طولانی بیماری درگذشت و در جوار مرقد حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.
از وی آثاری بر جای مانده است که از آن جمله میتوان به بدایع الافکار فی الاصول، رسالهی عملیهی فارسی و تقریر بر آثار عدهای از مراجع اشاره کرد. برادران لاریجانی (محمد جواد، علی، صادق، باقر و فاضل) فرزندان او هستند.
4. حجتالاسلام علیاکبر مکارم، فرزند محمود در سال 1319 ﻫ ش در فیروزآباد فارس به دنیا آمد. نام خانوادگى وى جانى بود که بعدها به مکارم تغییر یافت. وى در سال 1339 از دانشسراى مقدماتى دیپلم گرفت و سپس به استخدام آموزش و پرورش درآمد و در سالها در شهرهاى جهرم، فیروزآباد و شیراز، به تدریس اشتغال پرداخت.
مکارم در سالهاى 1342 و 1343 در ایام محرّم، به منبر مىرفت و در سالهاى 1343 و 1344 نماینده مجله مکتب اسلام در فیروزآباد بود. وی در منزل مسکونى خود اقدام به تشکیل جلسات مذهبى، از قبیل قرائت قرآن و غیره مىکرد و در سال 1348، دستگیر و پس از مدت کوتاهى آزاد شد. در 28 /1 /50 نیز دستگیر و به 6 ماه حبس تأدیبى محکوم شد. مکارم سپس از شغل معلمى معلق و مدتى به عنوان کارمند اخذ مطالبات روزنامه کیهان به فعالیت پرداخت و از سال 1350 به قم آمد و در مدرسه حجتیه به تحصیل علوم حوزوى پرداخت و به کسوت روحانیت درآمد. وی که در سالهاى 1350 ـ 1349 در برداشتن عمامه از سر بعضى از آقایان شرکت کرده بود و در مساجد مختلف شهر شیراز، به ایراد سخنرانىهاى تند و انتقادى مىپرداخت، در تاریخ 19 /1 /1351 به دلیل ایراد سخنرانى، در مسجد الصادق (ع) به مدت 6 ماه اقامت اجبارى در چاهبهار محکوم و ممنوعالمنبر شد. مکارم پس از این مساله، با نامهاى مختلف، از جمله: علىاکبر روحانى، علىاکبر جهانى، روحالدینى، سعید رضوى، صادقى و... در شهرهاى مختلف به منبر مىرفت. وی در سال 1354 به خمین آمد و با تغییر رنگ عمامه (از سپید به سیاه) با نام سید علىاکبر رضوانى در مسجد اسماعیل بیک به اقامه جماعت مشغول شد و پس از افشاى این مساله، از خمین نقل مکان کرد.
علیاکبر مکارم متهم به ارتباط با گروه هدفیها بود، در سال 1355 در بروجرد دستگیر و با سپردن تعهد آزاد شد و در سال 1356 به سه سال اقامت اجبارى در سنندج محکوم شد. وی در سال 1357 از طریق کشور پاکستان، به نجف اشرف رفت و پس از پیروزى انقلاب اسلامى در دوره اول مجلس شوراى اسلامى به مجلس راه یافت.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گلستان- کتاب3 صفحه 76