تاریخ سند: 10 مهر 1356
گزارش خبر
متن سند:
شماره:56801 /20 ه 21
موضوع: جلسه در منزل دکتر بقائی3
ساعت 18 روز 30 /6 /36 در حدود 25 نفر
از جمله دکتر میردامادی، دکتر موسی زادگان،
دکتر عمرانی، صفاری، مهندس اخباری اهل
شمال، اخباری فرش فروش، شیخ رضا دوغی،
قوانینی، علی غنائی، حسنی شیشه بر،
قدیمی، کاشانی (از دانشگاه)، حمزه
بزرگ نژاد، غلامی، غلام بیک، امیر موبور و
ایلچی حضور داشتند.
غنائی گفت در سالن انتظار سینما شهر فرنگ
دو دسته با هم بحث می کردند.
یک دسته
طرفدار مصدق و دسته دیگر مخالف آن.
دسته اول دسته دوم را طرفدار حکومت زور و شکنجه خطاب می کردند.
دسته دوم عقیده
داشتند که مصدق حکومت زور و شکنجه بود و شکنجه را او متداول کرد.
مهندس اخباری گفت
مصدق ممکن است مرتکب اشتباه شده باشد ولی سزاوار این همه اهانت نیست زیرا او برگزیده
مردم ایران و لیدر جبهه ملی شناخته شده بود.
رحیم صفاری گفت اگر جلوی مصدق را نگرفته
بودند اکنون ایرانی نداشتیم.
مصدق تمام اشخاص کثیف را در رأس کارها قرار داده بود.
توده ای ها را بر وطن پرستان مسلط کرده بود.
در شهر قم پرچم کمونیستی را بالا برده بود، چون
غلام حسین مصدق خواهر زن تیمسار مظفری را نامشروع زحمت می داد بزرگترین شغل را به
تیمسار مظفری کثیف داده بود.
بقائی گفت آقای مهندس اخباری، بگذار بنده تاریخچه جبهه
ملی را برای شما بگویم، آنچه را که برای شما خواهم گفت، در روزنامه های آن زمان چاپ شده
است کلمه ای پس و پیش نیست.
بعد از جنگ دوم بیگانگان در ایران نقشه های شومی یکی پس از دیگری اجرا می کردند.
حزب
مخرب توده را علم کرده نفت را به رایگان می بردند، شاه را در دانشگاه هدف گلوله قرار می دادند.
کاشانی گفت آقای دکتر برای شاهنشاه هنوز هم قابل قبول نیست که رزم آرا در تمام نقشه های
شوم آن زمان عامل اصلی بود بقائی ادامه داد و
گفت در دوره 15 مجلس من دولت را سئوال
پیچ کردم مردم را به طرف خود کشیدم بعد به
فکر افتادم که این مردم را باید هدایت کنیم.
من و مکی و حایری زاده، قهرمان داستان
بودیم.
در خانه مکی تصمیم گرفتیم برویم در
خانه شاه بمانیم تا انتخابات دوره شانزدهم
آزاد اعلام بشود.
روز بعد مردم پشت سر ما به
طرف دربار به راه افتادند.
جمعیت 80 هزار
نفر بودند ولی اطلاعات نوشت 68 نفر بودند،
درب کاخ رسیدیم مرحوم هژیر وزیر دربار بود
آمد جلو و گفت موضوع چیست؟ خواسته ها را
گفتیم رفت و برگشت و گفت چند
نفری از بین خود تعیین کنید بیایند داخل
دربار، 21 نفر بودیم رفتیم چند روزی داخل
دربار ماندیم آزادی انتخابات را دادند مردم پشت سر ما به راه افتادند.
مکی گفت یکی باید این
جمعیت را رهبری کند مصدق خوب است بگذارید جلو اندازیم.
ولی من اعتماد به مصدق
نداشتم چون رفقایم مایل بودند مصدق رهبری را قبول کند من هم قبول کردم و نام این
جمعیت پراکنده را جبهه ملی گذاردیم مصدق چون ظرفیت نداشت و افکار پلیدی هم از زمان
رضاشاه در سر می پروراند مملکت را به طرف پرتگاه برد ما هم از او کناره گرفتیم و حکومت او را
ساقط کردیم.
پس جبهه ملی موروثی پدر مصدق نبود.
مصدق دنبال مردم بود حالا متوجه
شدید.
مهندس اخباری صحبت از تیراندازی به طرف اشرف پهلوی را پیش کشید.
دکتر بقائی گفت
دعای معتادین ایشان را از بلیات نجات داد آن خانم و مرد بازرگان که در حمل و نقل مواد مخدر
با اشرف در همه جا شریک بود هدف گلوله قرار گرفتند و نامی از بازرگان برده نشد، رادیو لندن با
روزنامه هایشان نوشتند که اشرف در نیمه شب از مجلس قمار می آمده هدف گلوله قرار گرفت.
قوانینی گفت بر خلاف دوران گذشته اکنون ما دیگر آن فکر را نداریم که مردم به دسته های
مختلف تقسیم شوند.
ما می خواهیم جبهه واحدی از ملت ایران تشکیل بدهیم تا بتوانیم در پناه
اتحاد و اتفاق از حقوق ایران دفاع کنیم.
غنائی
گفت دکتر معتمدی دستور داده شاگردان
نباید با چادر در کلاس ها حاضر شوند.
شاگردان عصبانی شده خیال اعتصاب دارند.
رحیم صفاری گفت این خود سران قوم
هستند که از درب و دیوار سر و صدا در
می آورند.
جلسه ساعت 30 /20 خاتمه یافت.
نظریه یکشنبه: شنبه در جلسه بوده و مطالب
فوق را گزارش نموده است.
نظریه چهارشنبه: نظریه سه شنبه مورد تائید
است.
توضیحات سند:
1ـ این سند گزارش یکی دیگر از منابع ساواک درباره جلسه منزل دکتر بقائی در روز 30 /6 /1356 است.
منبع:
کتاب
مظفر بقایی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 458