صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

فروپاشی درونی تشکیلات

فروپاشی درونی تشکیلات


متن سند:

فروپاشی درونی تشکیلات
بی‌شک نه‌تنها جریان مهدی ‌هاشمی و طیف همفکر و همراه او بلکه هر تشکل و گروهی که در راستای نیل به اهداف خود، بر تزکیه و تهذیب نفس خط بطلان بکشد و در جذب نیرو مؤلفه‌های اخلاقی را نادیده بگیرد سرنوشتی جز جریان مهدی ‌هاشمی را در پیش رو نخواهد داشت. سرنوشتی که قبل از آنکه موضع‌گیری‌های نظام و مردم بر آن نقطه پایان نهد، فروپاشی آن از داخل آغاز می‌شود. مهدی ‌هاشمی در اعترافات خود در تبیین علل و عوامل فروپاشی واحد نهضت‌ها به فضای غیراخلاقی حاکم بر آن اشاره می‌کند و می‌گوید:
« مجموعه عوامل گذشته مانند ضعف مدیریت، ضعف پرسنل و کادرها، شیوع خط بازی(در اثر نفوذی‌ها، باندها و همشهری‌بازی‌ها و...) و تغییر مستمر مسئولین و.... نوعی سوءظن در اعضای واحد بروز داده1 بود که به ‌سختی امکان رفع آن وجود داشت و همین سوءظن‌ها امر خوبی برای متمردین و سازمان دهندگان شورش داخلی گشت.»2
مهدی ‌هاشمی درجایی دیگر از اعترافات خود به جدا شدن طیفی از نیروها به سال ۶۴ در قهدریجان ‌اشاره می‌کند که بیانگر فروپاشی طیف مهدی ‌هاشمی از درون، آن‌هم در پایگاه قدرت خود است.
وی در این خصوص می‌گوید:
«.. در اواخر همین چند سال قبل هم شنیدم که آن برادرمان با طیفی که دارد - طیف، طیف عاقل جماعت ما بودند . همه رفته‌اند یک‌سو و کل بچه‌های تندرو مانده‌اند و بچه‌های تندرو به خاطر تندیشان یک روز نمی‌توانستند با هم درگیر نشوند؛ یعنی همیشه بینشان اختلاف بود. آن‌ها یک طیف وسیع و قوی شده بودند از دوستان قدیم ما و با هم خیلی رابطه خوبی داشتند یعنی اتحادشان محال بود. من دیدم که معادله خیلی به‌هم‌خورده و یک‌مشت برو بچه‌های داغ و تند دو آتشه بین ما جمع شده‌اند که همه دچار اختلاف و هی روز به روز تضعیف می‌شوند. این بود که من خودم پیشنهاد کردم که بیایند در صحنه و رفتم، با اینکه از من خیلی بعید بود این حرکت و رفتم پیش همان طرف آن حرف را پذیرفتم. از خودم انتقاد کردم، عذرخواهی کردم ازش که حق با شما بوده من این‌طورها بودم و بیا دسته آن‌هم گفت من آزمایشی باز می‌آیم توی صحنه ولی گفت من مطمئن نیستم شما این خط را ادامه بدهید. من باز فکر می‌کنم تو افراطی بشوی خوب آمدند، نشستند.»3
مهدی ‌هاشمی که در ادامه برخورد خطی با مخالفان و مطلق‌انگاری افراد وابسته به طیف خود همواره از مخالفان به حزب شیطان، انجمن حجتیه، خط آمریکا و... یاد می‌کرد، سرانجام خود را در انزوای بن‌بستی سیاسی، حتی در درون تشکیلات خود یافت. مهدی ‌هاشمی که تنها چاره گریز از این بن‌بست و امید به ادامه حیات خود و تشکل‌های وابسته به خود را - در حیات سیاسی - در گرو قانع کردن نیروهای وابسته به خود و تجدیدنظر در شعارها و برخوردی منطقی و واقع بینانه با مسایل سیاسی و اجتماعی می‌دانست، نه‌تنها توان بازگرداندن مریدهای فکری و اخلاقی خود را در بیراهه ایده‌آل‌های ذهنی نداشت بلکه خود را در باتلاقی گرفتار دید که پیشتر خود تابلو راهنمای آن به شمار می‌رفت. وی در نوار دوم کالبد شکافی انحراف و در ضمن تبیین حزب‌الله از دیدگاه او و همفکرانش می‌گوید:
«این را اگر بخواهم منصفانه قضاوت بکنم خود من هم در یک مقطعی این اواخر داشته متوجه می‌شدم، منتهی دوستان پافشاری شدید داشتند یعنی من می‌خواستم نام حزب‌الله لنجان سفلی را عوض بکنم می‌گفتم آخر یعنی چه؟ که شما یک جمع شدید می‌گویید حزب‌الله یعنی بقیه که نیستند حزب‌الشیطانند، خب در خارج آدم‌های مقدس‌تر از شما، باسوادتر از شما، انقلابی‌تر از شما می‌بینیم حالا به ‌صرف اینکه مخالف خط شما بود منتهی رفقا پافشاری می‌کردند اما مبدع این بدعت خود ما بودیم.»4
در پایان این فصل باید اذعان داشت که ضعف‌ها و انحرافات اخلاقی و فکری مهدی ‌هاشمی و همفکران او در تشکل‌های وابسته، هیچ‌گاه از چشم برخی از دوستان قدیمی و حوزوی او پنهان نماند. ازاین‌رو به همان اندازه که افراد و گروه‌های معلوم‌الحال و غیراخلاقی جذب تشکل‌های وی در حوزه و غیر حوزه می‌شدند، نیروهایی که در راستای خدمت به‌ نظام مقدس اسلامی با عصای احتیاط گام برمی‌داشتند از وی دوری می‌جستند.
در بین اعترافات مهدی ‌هاشمی به افرادی برمی‌خوریم که او ضمن اعتراف به علم و تقوای آنان به دوری جستن این افراد از خود ‌اشاره می‌کند که بیان یکی از آنان خالی از لطف نیست:
«... ایشان را از سال‌های قبل از انقلاب که در مدرسه فیضیه قم به تحصیل اشتغال داشت، می‌شناختم آن روزها محصل جدی بود و در امور انقلاب کمتر شرکت داشت. پس‌ از انقلاب زمانی.... بود یکی دو بار او را دیدم پس از تصدی امامت جمعه و فرماندهی... از راه دور تلفن با او سلام و علیکی داشته‌ام و از نزدیک شدن به من خائف بود لذا یکی دو مرتبه که به او زنگ زدم که قصد آمدن به... را دارم می‌گفت شما نیایید من می‌آیم و می‌آمد.»5

توضیحات سند:

1. اصل: کرده
2. پرونده مهدی ‌هاشمی(متفرقات) ص ۷۱ .
3. کالبد شکافی انحراف، نوار ۶.
4. کالبد شکافی انحراف، نوار ۲.
5. پرونده مهدی ‌هاشمی، ج ۸، ص ۵۴.



منبع:

کتاب بن‌بست - جلد دوم / مهدی هاشمی مبانی اخلاقی صفحه 121
صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.