صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: تحریکات سرلشگر خسروانی

تاریخ سند: 2 آذر 1344


موضوع: تحریکات سرلشگر خسروانی


متن سند:

شماره: 114 /313 برابر اطلاع واصله.
سرلشگر خسروانی در محفل دوستانه که سرتیپ اسعدی و خانمش سرتیپ بهزادی و خانمش هم بوده اند اظهار داشته است که سپهبد اویسی1 فرماندهی اش در ژاندارمری موقتی بوده و بنا بامر شاهنشاه آریامهر در آتیه نزدیکی من از معاونت به فرماندهی ژاندارمری خواهم رسید و خانمش در آن محفل گفته است این موضوع را فعلاً جائی صحبت نکن.
به عرض تیمسار ریاست ساواک رسیده است.
روی خ ـ س ـ 322 بایگانی شود.

توضیحات سند:

1ـ غلامعلی اویسی فرزند غلامرضا در سال 1297 ش.
در قم بدنیا آمد.
او در سال 1315 دوره شش ساله دبیرستان نظام مرکز را طی و در سال 1317 دوره دانشکده افسری را به پایان رسانید.
اویسی در سالهای 1331 ـ 1337 در مشاغل گوناگون و فرماندهی گروهان و گردان و آموزشگاه گروهبانی لشکر 2، ریاست شعبه بازرسی دژبان مرکز و فرماندهی هنگ 52 دژبان) قرار داشت و در سال 1332 فرمانده هنگ 16 تیپ کازرون بود.
پس از کودتای 28 مرداد 1332، اویسی به دریافت نشان درجه 2 رستاخیز نائل شد و به تدریج ترقی وی در هرم دیوانسالاری نظامی آغاز گردید و پس از طی دوره دانشگاه جنگ در تهران و دوره ستاد فرماندهی در امریکا، در سال 1339 به ریاست ستاد گارد و در سال 1341 به فرماندهی لشکر یک گارد رسید و در همین سمت بود که به عنوان فرماندار نظامی تهران به قتل عام قیام کنندگان 15 خرداد 1342 دست زد.
او در سال 1348 فرماندهی ژاندارمری کشور و در سال 1351 فرماندهی نیروی زمینی ارتش را عهده دار بود.
اویسی در جریان انقلاب اسلامی بار دیگر به سمت فرماندار نظامی تهران قرار گرفت و به علت موقعیتش در رأس نیروی زمینی فرمانداری نظامی سایر شهرها را نیز تحت کنترل داشت.
او در دیماه 1357 به بهانه معالجه از ایران خارج شد و تقاضای بازنشستگی نمود.
اویسی از زمره نخستین افسران عالیرتبه متواری رژیم پهلوی بود که با سرمایه سرویس های اطلاعاتی غرب فعالیت تروریستی علیه نظام نوپای جمهوری اسلامی را از خاک عراق و ترکیه آغاز کرد، او در تاریخ 18 /11 /1362 توسط افراد ناشناسی در پاریس به قتل رسید.
اسناد موجود، موارد متعددی فساد مالی و اخلاقی غلامعلی اویسی، همسرش و پسرش (محمدرضا) را نشان می دهد.
در سند مورخ 13 /3 /1340 سازمان ضد اطلاعات ستاد ارتش چنین آمده است: «اطلاعیه واصله حاکی است که ساعت 30 /11 صبح روز سه شنبه 9 /3 /1340 سی نفر از اهالی یکی از دهات قم به اداره روزنامه اطلاعات مراجعه و با متصدی روزنامه مذکور که از طرف هیئت تحریریه مأموریت داشت مصاحبه نموده و اظهار می دارند که ما اهالی ده اطراف قم و از رعایای سرتیپ اویسی هستیم.
ما از دست این افسر ارتش به تنگ آمده ایم.
ما را تنبیه بدنی کرده و اظهار می نماید که من نماینده شاه هستم و با شاه به گردش می روم و با شاه آمد و رفت دارم.
اگر شما حرف من را گوش ندهید شما را با قدرتی که دارم از بین خواهم برد...
ر.ک : اسناد ساواک، پرونده های انفرادی.

منبع:

کتاب پرویز خسروانی به روایت اسناد ساواک صفحه 66

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.