تاریخ سند: 7 اردیبهشت 1354
درباره: پخش اعلامیه
متن سند:
شماره: 324/ﻫ1 تاریخ:7 /2 /1354
از: ساواک استان خراسان
به: تیمسار ریاست ساواک . اداره کل سوم /312
درباره: پخش اعلامیه
برابر اعلام ساواک بجنورد، فرماندار بجنورد سه برگ اعلامیه1 در مورد حزب رستاخیز ملی ایران ارائه و اضافه نموده شخص ناشناسی آن را وسیله یک نفر کشاورز که از جلو بخشداری جاجرم عبور مینموده، جهت بخشدار ارسال داشته است. جهت شناسائی عاملین تهیه و توزیع اعلامیه مذکور، اقدام لازم به عمل آمده، به محض حصول نتیجه مراتب اعلام خواهد شد.
رئیس ساواک استان خراسان . شیخان
از طرف احمدی
دایره عملیات . آقای مجتبوی 11 /2
161126 بایگانی شود. 13 /2 /54
توضیحات سند:
1. منظور اعلامیه استفتائیه از امام خمینی (ره) درباره حزب رستاخیز میباشد و پاسخ ایشان است که به شرح زیر است:
«متن استفتاء جمعی از مسلمانان ایران از محضر حضرت آیتاللهالعظمی خمینی دام ظله العالی درباره حزب رستاخیز ملی ایران و پاسخ جامع معظم له در این مورد . بسمه تعالی . پیشگاه قائد بزرگ اسلام حضرت آیتاللهالعظمی خمینی متّعالله المسلمین بطول بقائه الشریف.
با اهداء سلام و تحیّات وافره، مستدعی است نظر شریف را در مورد حزب رستاخیز ملی ایران که اخیراً از طرف رژیم شاه تأسیس گردیده است اعلام نموده و وظیفه عموم ملت ایران را در قبال آن روشن فرمایید. ادام الله ظلکم علی رؤس الأنام. جمعی از مسلمانان ایران
بسم الله الرحمن الرحیم
نظر به مخالفت این حزب با اسلام و مصالح ملت مسلمان ایران، شرکت در آن بر عموم ملت حرام و کمک به ظلم و استیصال مسلمین است و مخالفت با آن از روشنترین موارد نهی از منکر است و چون این نغمۀ تازه که به دستور کارشناسان یغماگر برای اغفال ملت از مسائل اساسی از حلقوم شاه برخاسته تا کشور را بیش از پیش خفقانزده کند و راه را برای مسائلی که در نظر دارند باز نمایند و قوۀ مقاومت را بکلی از ملت سلب نموده و نفس را در سینهها حبس سازند، لهذا لازم است حسب وظیفه تذکراتی بدهم. باشد که ملت اسلام تا فرصت از دست نرفته، با مقاومت بیش از پیش و همهجانبه جلوی این نقشههای خطرناک را بگیرند.
قبلاً باید گفت شاه در این پیشنهاد غیرمشروع به شکست فاحش طرح استعماری بهاصطلاح «انقلاب ششم بهمن» و برخوردار نبودن آن از پشتیبانی ملت اعتراف نموده است. کسی که بیش از ده سال است فریاد میزند که ملت ایران موافق با این «انقلاب» است و اسم آن را «انقلاب شاه و ملت» گذاشته، امروز مردم را به صفهای مختلف تقسیم کرده و میخواهد با زور سرنیزه برای خود موافق درست کند. اگر این بهاصطلاح «انقلاب» از شاه و ملت میباشد، دیگر چه احتیاج به حزب تحمیلی است؟ دربارۀ این حزب بهاصطلاح «رستاخیز ملی ایران» باید گفت این عمل با این شکل تحمیلی مخالف قانون اساسی و موازین بینالمللی است و در هیچ یک از کشورهای عالم نظیر ندارد. ایران تنها کشوری است که: حزبی به رأی «ملوکانه» تأسیس کرده و ملت مجبور است وارد آن شود و هرکس از این امر تخلف کند سرنوشت او یا حبس و شکنجه و تبعید و یا از حقوق اجتماعی محروم شدن است. مردم محروم این کشور مجبورند موافقت خود را با نظام شاهنشاهی اعلام کنند. نظام پوسیدهای که از نظر اسلام مردود و محکوم به فنا است، نظامی که هر روز ضربۀ تازه بر پیکر اسلام وارد میآورد و اگر خدای نخواسته فرصت یابد اساس قرآن را برمیچیند، نظامی که هستی ملت را به باد فنا داده و تمام آزادیها را از او سلب کرده است، نظامی که طبقات جوان روشنفکر را در زندانها و تبعیدگاهها از هستی ساقط نموده و باز میخواهد با این حزببازی اجباری بر قربانیها و زندانیهای خود بیفزاید.
مردم مسلمان ایران مجبورند در برابر شاهی سر تسلیم فرود آورند که دستش تا مرفق به خون علمای اسلام و مردم مسلمان آغشته است، شاهی که میخواهد تا قطرۀ آخر نفت این کشور را بفروشد و پولش را به عناوین مختلف به سرمایهداران و چپاولگران تقدیم نماید و به آن افتخار کند. استعمار امریکا از ذخایر هنگفت نفتِ خود استفاده نمیکند و از دیگران میخرد که برای مصالح کشورش محفوظ باشد. ولی شاه ایران این طلای سیاه را میفروشد و خزانۀ ایران و ملت را تهی میکند و درآمد آن را بجای اینکه صرف این ملت پابرهنه و گرسنه نماید، به اربابان استعمارگرش وام میدهد و یا اسلحههای خانمانسوز و مخرب میخرد تا از منافع و مطامع استعمارگران در ایران و منطقه نگهبانی کند و به خونریزی و سرکوبی جنبشهای ضداستعماری ادامه دهد. او تا دیروز با اخذ وامهای کمرشکن، اقتصاد ایران را به ورشکستگی میکشانید و امروز با دادن وامها و خرید اسلحه، ملت را به اِفلاس کشانیده و از رشد باز میدارد. معاملات اسارتبار و بهخصوص معاملۀ 15 میلیارد دلاری اخیر با استعمار امریکا ضربۀ نابودکنندۀ دیگری است که شاه به اقتصاد ایران وارد ساخته و چوب حراج تازهای است که بر ثروت و ذخایر ملت محروم ایران میزند.
ملت ایران مجبور است به کسی رأی موافق بدهد که وضع کشاورزی و دامپروری ایران را چنان به عقب رانده که اکنون باید گندم، برنج، گوشت، روغن و سایر ارزاق را با قیمتهای هنگفت وارد کند. شاه که در آغاز طرح بهاصطلاح «انقلاب سفید» به دهقانان نوید میداد که در سایۀ اصلاحات ارضی غلۀ مورد نیاز کشور در داخل تأمین میشود، اکنون بجای خجلتزدگی، افتخار میکند که دو میلیون و نیم تن گندم و چهارصد هزار تن برنج در سال جاری وارد کرده است.
در صورتیکه مطلعین میدانند که یک استان ایران، مثل خراسان قدرت تهیۀ گندم برای تمام کشور را داشت و این قدرت را «انقلاب سفید شاه» سلب کرد. ...
اینجانب در این کنج عزلت از وضع اسفبار ملت ایران رنج میبرم و چقدر خوب بود که در این شرایط حساس در میان آنها بودم و در این مبارزات مقدس، جهت نجات اسلام و ایران از نزدیک با آنان همکاری میکردم.
از خداوند تعالی قطع ایادی اجانب و عمّال آنان را خواهانم. والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته. 28 صفر 95 . روحالله الموسوی الخمینی» انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک . خراسان رضوی . ج 8.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان شمالی- 1 صفحه 248
