تاریخ سند: 3 بهمن 1346
موضوع: زین العابدین نوایی
متن سند:
از: آلمان
به: کل هشتم شماره: 3797
سرهنگ دوم سابق ارتش و از افسران خراسان بود که در سال 1324 متواری شد و بعد به شوروی رفت و در ناحیه مرگان نزدیک باکو مخفی بود.
در زمان حکومت فرقه به آذربایجان ایران آمد و با درجه ژنرالی رئیس دارایی ارتش فرقه شد.
پس از فرار سران فرقه او هم به شوروی رفت و در سال 1947 وارد مدرسه حزبی باکو شد.
زین العابدین نوایی از اقوام نصرتاله جهانشاهلو و گویا پسر عمه او است.
برادری هم در باکو دارد به نام علی نوایی که سابقاً افسر ارتش بوده و بعداً استعفا داده و به غائله آذربایجان پیوسته بود و بعد هم مانند برادرش به شوروی رفت.
زین العابدین نوایی بطورکلی مخالف فرقه بود ولی تا وقتی جهانشاهلو بر سر کار بود از دستگاه او حمایت می کرد و حتی در سازمان کمیته فرقه در شهر باکو سمتی هم داشت.
بطورکلی مخالف تجزیه آذربایجان و مخالف شوروی بود و همیشه نسبت به سازمان امنیت شوروی و عمال آنان در حزب توده و فرقه دموکرات با شک و شبهه می نگریست.
علی چند سال اخیر بطورکلی دچار واهمه شده بود و تصور می کرد که او را تعقیب می کنند.
او از مخالفین جدی غلام یحیی است در سال 1957 نوایی به چین رفت و به سمت معلم زبان فارسی در دانشگاه پکن به تدریس پرداخت.
از آن وقت تاکنون در پکن است و چندین بار به رهبری حزب توده مراجعه و خواسته است از آنجا بیاید ولی حاضر نیست به شوروی برگردد.
گویا سران حزب توده در نظر دارند او را به مجارستان بفرستند و خود نوایی هم رضایت داده است.
نوایی همسری دارد به نام ملیح زمان که تقریباً همسن او است و بچه ندارند.
سن نوایی قاعدتاً نباید کمتر از 55 سال باشد و احتمال میرود که به 60 سال نزدیک باشد.
در چین او با دار و دسته کامبخش به سختی مخالفت می کرد و آنها را جزو عوامل مخرب حزب میدانست و بطورکلی روش حزبی او به روش نصرت اله جهانشاهلو نزدیک بوده است.
نوایی همواره از ورقه اقامت شوروی که نوشته بود ورقه اقامت برای افراد فاقد تابعیت نفرت داشت و می گفت ما ایرانی هستیم و اینها که اجبار به ما چنین ورقه های اقامتی می دهند نقشهای دارند (منظورش روسها بود).
منبع:
کتاب
چپ در ایران - حزب توده در آلمان شرقی به روایت اسناد ساواک صفحه 186