موضوع: جلسه سازمان جوانان حوزه دبیرستان رهنما وابسته به جبهه ملی
تاریخ سند: 31 شهریور 1341
موضوع: جلسه سازمان جوانان حوزه دبیرستان رهنما وابسته به جبهه ملی
متن سند:
شماره: 11197/س ت تاریخ:31 /6 /1341موضوع: جلسه سازمان جوانان حوزه دبیرستان رهنما وابسته به جبهه ملی
در روز سه‌شنبه 27 /6 /41 جلسه‌ای از طرف سازمان جوانان1 وابسته به جبهه ملی ایران در ساعت 1720 در محل اصناف واقع در میدان بهارستان تشکیل گردید که افراد ذیل در آن شرکت داشتند.
کامروز نجفی نعمت‌اله اسفندیاری . مرتضی دانائی . علی‌اکبر اخوان طباطبائی دانش‌آموز دبیرستان رهنما . غلامرضا پدر (دانشجوی سال چهارم ساختمان دانشکده فنی)
در اول جلسه غلامرضا پدر اخبار داخلی جبهه ملی را شروع نموده و گفت همان‌طوری که می‌دانید زندانیان سیاسی جبهه ملی آزاد گردیدند و آقای دکتر شاپور بختیار مجدداً رئیس کمیته دانشجویان گردیدند و همچنین آقای دکتر سنجابی و چند نفر دیگر؛ در این موقع اخوان سئوال نمود که چرا آقای دکتر سنجابی استعفاء نمودند؟
پدر جواب گفت که آقای دکتر سنجابی استعفاء نکرده‌اند بلکه فعلاً برای مدت کمی کناره‌گیری نموده‌اند و بعداً به سر کار خود برخواهند گشت.
سپس به تفسیر اخبار داخلی پرداخته و گفت مهمترین اخبار این هفته سفر نخست‌وزیر و زلزله می‌باشد. درباره سفر نخست‌وزیر اظهار نمود که نخست‌وزیر آنجا رفته است تا آن محل را امن نماید و همچنین چندین گروهان دژبان هم به آنجا رفته‌اند و یک محیط نظامی به وجود آورده‌اند.
در این وقت نجفی سئوال نمود که آیا جبهه ملی و مصدق با شاه موافق است یا مخالف؟ پدر در جواب گفت که ما با شاه مخالفتی نداریم بلکه می‌خواهیم که او خود را اصلاح نماید. نجفی گفت که اگر شما با شاه مخالفت نیستید پس چرا مصدق نام شاه را از سرود ملی حذف کرد و گفت که سربازان در دعای صبح خود نام از شاه نبرند؟
پدر گفت که این موضوع حقیقت ندارد و شایعه است. مصدق به قانون اساسی و شخص شاه وفادار بود و در این باره قسم یاد کرده بود. نامبرده افزود در چند روز پیش بود که آقای دکتر مسعود حجازی در جلسه‌ای که ما حضور داشتیم سئوال کرد که آیا فعلاً مصدق بهتر می‌تواند کار کند یا در آن زمان و سپس توضیح داد که در آن زمان نمی‌توانست مانند حالا اصلاحات را شروع کند چون در آن موقع مصدق در وضعی قرار داشت که مجبور بود ریاست کابینه را به عهده بگیرد و هیچ کس را نمی‌شناخت ولی امروز او را همه می‌شناسد و می‌تواند تمام کارها را انجام دهد.
سپس یکی از افراد سئوال نمود که آیا اللهیار صالح برای جبهه ملی کار می‌کند یا برای شاه؟ پدر در جواب گفت برای شاه. آن فرد پرسید پس چرا در نهم آبان سال 39 به افتخار تولد ولیعهد جشنی برپا کرد، ولی در روز 14 مرداد در اعلامیه خود به شاه فحش داد؟ پدر در جواب گفت که این خود یک نوع سیاست است و البته من این موضوع را سئوال می‌کنم و بعداً پاسخ خواهم داد. سپس به تفسیر اخبار خارجی پرداخت و جلسه در ساعت 1830 پایان یافت.