تاریخ سند: 30 مهر 1347
متن سند:
شماره : 5390
جناب آقای معینیان ریاست محترم دفتر مخصوص شاهنشاهی
حسب الامر مطاع مبارک برای جناب آقای نهاوندی رئیس دانشگاه پهلوی
فرمان آجودان کشوری شاهنشاه صادر فرمایند.
وزیر دربار شاهنشاهی ـ اسداللّه علم1
توضیحات سند:
1ـ امیراسداللّه علم، در سال
1298 در بیرجند متولد شد.
پدرش محمدابراهیم علی
معروف به شوکت الملوک بود.
امیراسداللّه علم و ملکتاج قوام
در سال 1318 با هم ازدواج
کردند و در کرج ساکن شدند تا
علم تحصیلات خود را در آنجا
به پایان برساند.
وی در سال
1321 از دانشکده کشاورزی
کرج فارغ التحصیل شد و چون
وضع تهران آشفته و
تحت الشعاع نیروهای بیگانه بود
همراه همسرش عازم بیرجند شد.
علم پس از مدتی (در مقام
فرمانداری سیستان و
بلوچستان) به همه فهماند که
باید از او فرمانبردار باشند.
او از فرصت و موقعیتی که در
مقام فرمانداری کل سیستان و
بلوچستان به دست آورده بود،
برای نزدیکی هر چه بیشتر به شاه
استفاده کرد و با این که منصوب
قوام السلطنه بود، در هر سفر به
تهران به طور خصوصی با شاه
ملاقات می کرد و گزارش
کارهای خود را مستقیما به او
می داد.
علم در زمان ولیعهدی
شاه هم به او نزدیک بود و
گاهی با او به سواری می رفت و
تنیس بازی می کرد، ولی در
مناسبات جدید خود با شاه،
می خواست خود را خدمتگزاری
وفادار و سرسپرده به او معرفی
نماید و خیلی زود به مقصود خود
نائل آمد.
در سال 1328 شاه که
بعد از جان بدر بردن از توطئه
سوء قصد 15 بهمن 1327 و
تشکیل مجلس مؤسسان دوم
قدرت بیشتری یافته بود، برای
نخستین بار توانست چند وزیر به
نخست وزیر منتخب مجلس
تحمیل کند.
یکی از وزیران
تحمیلی، علم بود که ساعد او را به
سمت وزارت کشور معرفی کرد.
ساعد در ترمیم کابینه، علم را به
وزارت کشور تعیین کرد.
علم این
سمت را در کابینه علی منصور هم
حفظ نمود، ولی رزم آرا که
وزیران خود را بدون مشورت
قبلی با شاه تعیین کرده بود برای
او پستی در کابینه در نظر نگرفت.
شاه مصرا از رزم آرا خواست که
علم را وارد کابینه خود نماید و
رزم آرا چند ماه بعد از معرفی
دولت خود، در آبان ماه 1329،
برای جلب رضایت شاه، علم را به
سمت وزیر کار وارد کابینه خود
نمود.
در اول تیرماه 1331 علم به
سرپرستی املاک و مستغلات
پهلوی گماشته شد.
این املاک
عبارت بودند از شماری هتل در
تهران و جاهای دیدنی ایران، به
ویژه در کنار دریای مازندران و
همچنین مستغلات و زمینهای
وسیع کشاورزی به خصوص در
گرگان و مازندران و کرمانشاهان
(کرمانشاه)، ولی نقش علم تنها
سرپرستی املاک پهلوی نبوده و
در فعالیتهای سیاسی و
ملاقاتهای پشت پرده مورد نظر
شاه نیز شرکت می کرد.
در بهار 1334 شاه پس از کسب
اطمینان از پشتیبانی آمریکائیها،
تصمیم به برکناری زاهدی گرفت
و علم را مأمور ابلاغ خواست
خود و قانع کردن زاهدی به
استعفا کرد.
دولت بعدی را حسین
علا تشکیل داد (19 فروردین
1334 برابر با 9 آوریل 1955) و
به دستور شاه، علم به وزارت
کشور منصوب شد.
روزی که شاه، علم را مأمور
تشکیل حزب مردم کرد اندیشه
نخست وزیری او را هم بر سر
داشت.
او سیستم دو حزبی
آمریکا و قرار دادن دو تن از
افراد مورد اعتماد و سرسپرده
خود، در رأس این دو حزب
حکومت را هر چند سال یک بار
بین این دو حزب عوض می کرد.
علم بازی را جدی گرفت و یا به
امید این که زودتر به مسند
صدارت دست یابد در انتخابات
تابستانی سال 1339 با حزب
دولتی ملیون که به رهبری
نخست وزیر دکتر اقبال تشکیل
شده بود دست به مبارزاتی جدی
زد.
در تیرماه 1341 شاه علم را
به نخست وزیری برگزید.
به
دنبال رویدادهای مهم دوران
حکومت ایالتی و ولایتی، ارائه
طرح شش ماده ای شاه، معروف
به «انقلاب سفید» و قیام پانزده
خرداد و سرکوبی آن، سرانجام
قرار شد دولت علم روز شنبه 17
اسفند 1342 استعفا کند و همان
روز دولت تازه منصور تشکیل
شود.
ده روز بعد از تغییر دولت،
علم به ریاست دانشگاه پهلوی
شیراز انتخاب شد.
ریاست
دانشگاه علاوه بر کارایی و
مدیریت، مستلزم داشتن یک
درجه علمی یا سابقه کار
دانشگاهی بود و علم که فقط در
دانشکده کشاورزی کرج درس
خوانده بود و مشهور به بیسوادی
بود، انتخاب مناسبی برای
ریاست یک دانشگاه به شمار
نمی آمد.
در آذرماه سال 1345 علم به
جای حسین قدوسی نخعی به
وزارت دربار منصوب شد و این
شغل را قریب به یازده سال، تا
چند ماه مانده به پایان عمر خود
حفظ کرد.
در 28 تیرماه 1356
علم برای آخرین بار به عنوان
وزیر دربار شرفیاب شد و سپس
برای ادامه درمان رهسپار
فرانسه شد.
دو هفته بعد شاه به علم تلفن و
توصیه کرد به علت کسالتش بهتر
است از کار کناره گیری کند و علم
هم بی درنگ استعفای خود را به
حضور شاه فرستاد.
امیر اسداللّه علم روز 26
فروردین ماه 1357 در 59
سالگی درگذشت.
قضاوت
درباره وی چندان دشوار نیست.
او اگر دارای یک صفت خوب،
شجاعت و صراحت بود، معایب
بسیاری داشت که در رأس همه
آنها می توان به فساد مالی و
هرزگی او اشاره کرد.
در سالهای
آخر عمر حتی آن صفت خوب را
هم از دست داد.
در مقابل شاهی
که هر روز مغرورتر و
خودخواه تر می شد، تملق و
چاپلوسی پیشه کرد و سخنی بر
خلاف میل او بر زبان نیاورد.
ر.ک: تحلیلی از شخصیت و
کارنامه امیراسداللّه علم «مردی
برای تمام فصول،» مؤسسه
مطالعات و پژوهشهای سیاسی،
ایران، تهران، 1379.
منبع:
کتاب
هوشنگ نهاوندی به روایت اسناد ساواک صفحه 198