نقطه آغاز لغزش
متن سند:
نقطه آغاز لغزش
در رهگذر جستجو و تبیین علل و عوامل تأثیرگذار بر مهدی هاشمی و نیز زمینههای سیاسی - اجتماعی که وی را به اتخاذ استفاده از شیوههای غیراخلاقی علیه مخالفین خود سوق داد، به مقطعی از زندگی او در محیط حوزه برمیخوریم که مهدی هاشمی از آن به نقطه آغاز لغزشهای خود یاد میکند
مهدی هاشمی از غیبت کردن بزرگان و علمای دین در فضای روحانی و ملکوتی مدرسه فیضیه از سوی او و دوستانش و آغاز شمارش معکوس سقوط اخلاقی در قالب توجیه را، شفاف و روشن فرا روی نسل آینده قرار میدهد که این مقوله در جایگاه خود قابل تأمل و تفکر است، تلقى دروغ، تهمت و غیبت از سوی مهدی هاشمی و دوستانش به عنوان یک راهکار مبارزاتی و توجیه سیاسی این صفات غیراخلاقی، موجب گشت تا نهتنها قداست علما و بزرگان در دیدگان وی شکسته شود بلکه زمینه پاره کردن آخرین پردههای حجب و حیا را در پیشگاه الهی مهیا کند و در مسیر توطئه، تهمت و جوسازی تا بدانجا پیش رود که حتی دست خود را به خون علما و بیگناهان آغشته نماید.
وی درخصوص آغاز لغزشهای اخلاقی و نشنیده گرفتن هشدارهای بزرگان در مراقبت از زبان میگوید:
«... ما از اول که آمدیم مخصوصاً که پاتوقمان مدرسه فیضیه بود، عصرها جمع میشدند بچهها دور هم؛ خوب یک مقدار آن زمان من اولین گناهی که مرتکب شدم غیبت بود. یادم هست که مینشستیم در جلوی حجرههای مدرسه فیضیه دو نفر و سه نفر با دوستان و غیبتهایی که فکر میکردیم که غیبت مجاز هم هست، که غیبت از نوع مبارزه است سر علما، علمایی که یا در نسبت به حرکت امام کوتاهی میکنند یا اعلامیههایشان مثلاً اعلامیههای کممایهای هست آن زمان و یا برخوردهای مختلفی که از آنها میدیدیم. یک غیبتهای خیلی خفیفی آن ایام شروع شد نه از من تنها، از ما، از همه. مینشستیم به غیبت کردن و غیبت شنیدن و خوب همان زمآنهم حس نمیکردیم که این کار حرامی است. فکر میکردیم مبارزه شروع شده و باید، طبیعی بود. آن زمان، یادم هست که همان ایام همین آقای مظاهری ما با هم آشنا بودیم دیگر و اینها نهفقط من را، کل دوستان را نهی میکرد از این کارها مذاکره کردن و بحث کردن ایشآنهم میآمد تو فیضیه توی همان محافل فیضیه شرکت میکرد و هر وقت مثلاً غیبتی چیزی مثلاً مطرح میشد از آقایان و اینها، ایشان نهی میکرد. میگفت نکنید این کار را. خوب ایشان از ما خیلی بزرگتر بود اما ما بچه طلبهها مینشستیم و اینها. حالا برایمان مهم نبود. بعد مسئله دروغ مطرح شد دروغهای تاکتیکی دروغهایی که میگفتیم ما هم رازداری بکنیم و سری نگهداری بکنیم که مسایل را کسی نفهمد به دوستان دروغ میگفتیم...»1
تطبیق و تشریح علل و عوامل سقوط اخلاقی و فکری مهدی هاشمی به خوبی با سیر سقوط اخلاقی و فکری سایر دوستان و همفکرانش - همچون پیشینه زندگی آنان قابل مقایسه و ارزیابی است. بهگونهای که با ارائه اسناد میتوان از این زاویه نیز وجه تشابه مهدی هاشمی و دوستانش را مورد تجزیهوتحلیل قرارداد. روح عدم اعتقاد و الگویابی از بزرگان دین، روحیه عدم مشورت، اهتمام نورزیدن در تهذیب اخلاق از عوامل مهم انحراف فکری و اخلاقی سایر اعضای باند مهدی هاشمی به شمار میرود که جسته و گریخته در اعترافات آنان به چشم میخورد.
عربزاده از متهمین باند مهدی هاشمی و مسئول شاخه اطلاعات واحد نهضتها به این نکته اشاره میکند و میگوید:
«البته روشن است که هر کس نمیتواند در مورد انحرافات فکری خود نظر قطعی داشته باشد. این اطرافیان و افراد با صلاحیت هستند که میتوانند نسبت به افراد دیگر نظر بدهند ولی به طورکلی شاید بتوانم انحرافات خود را که البته بر اثر شناخت و درک ناقص من از مسایل بوده است، در دور بودن از افرادی که به طور مداوم با حضرت[ا]ت [علمای اخلاق در] تماس بوده و کاملاً طبق رهنمودهای ایشان عمل میکردهاند دانست. دیگر اینکه به مسایل روحی و معنوی شاید بهاندازه کافی نمیرسیدیم که این مسئله را در این مدت بازداشت خودم متوجه شدم.»2
توضیحات سند:
1. کالبد شکافی انحراف، نوار ۵.
2. پرونده عربزاده، ج ۱، ص ۱۹.
منبع:
کتاب
بنبست - جلد دوم / مهدی هاشمی مبانی اخلاقی صفحه 60