بازجوئی از: محمد شهرت آخوندی فرزند حسن
متن سند:
س ـ هویت شما محرز است، کلیه اطلاعات خود را در مورد شیخ عباس تهرانی و
چگونگی آشنائی و ارتباط با ویرا ضمن تعیین اینکه آیا از سوابق نامبرده اطلاع
دارید یا خیر؟ و همچنین معرفی دوستان مشترک خود را با مشارالیه بطور
مشروح بیان نمائید.
ج ـ من قبلاً هیچ آشنائی نداشتم فقط این بار که به حج میرفتیم با حاج حسین آقا [پابرهنه ]به
بیروت رفتیم در مسجد صادقی
ایشان با حاج حسین آقا تماس
گرفت یک شب هم بمنزل ایشان
رفت فردا ظهر در سر نماز ما را
آشنا کرد که از مسجد به اتفاق به
منزل ایشان رفتیم پس از صرف
نهار کتابی که بنام ائتلاف های
مذهبی بود عکس خود را نشان داد
بنام عباس و عکس حجتی1 بود
که با هم در سال 46 زندان بودیم و
بعد از کتاب پلی کپی عربی را بما
نشان داد گفت که من در مسجد
آشیخ علی بچه ها را درس میدادم
این عربی ساده [آسان] است جای
جامع المقدمات میشود مصرف
کرد از شغل او پرسیدم گفت در
آنجا نجاری میکنم و گفتند که درس هم میخوانند و نامه ای که عکس بچه های ایشان و زن ایشان
بود که به خواهر او بدهم تقریبا متن نامه این بود که خواهر جان سلام ایشان حامل نامه یکی از
حجاج است که در شام از ایشان 5000 ریال قرض کردم به ایشان به پردازید و از [طرف ]من
بچه ها را دیده بوسی نمائید به ایشان گفتم این را برای چه نوشته اید گفتند برای آنکه بشما ضرری
نرساند بعدا پرسیدم هدف شما چیست به چه جمعیتی مربوط هستید گفت ما بنام حزب اللّه هستیم
که رفقای ما در تهران و خارج از کشور هستند گفتم پایه این حزب از کجاست مربوط به آقای
خمینی است یا خیر هر سؤال کردیم درست جواب ما را نداد فقط
مرا بشناسید از بازاری ها بپرسید اگر بما اطمینان پیدا کردید به آدرس وین نامه بنویسید تا به هم
ارطبات [ارتباط] داشته باشیم از [او] پرسیدیم ما از مکه برمیگردیم شما را می بینیم گفت خیر من
یا بغداد میروم یا به اروپا که ما بتهران آمدیم فقط نامه خواهر او را رساندم و دیگر هیچ ارتباتی
[ارتباطی] با او پیدا نکردم این مسافرت در حدود اواخر فروردین بود خواهر او گفت بچه ها به
آب گرم رفتند آدرس منزل اطراف میدان کندی ایشان گفتند که من سابق در حزب ملل اسلامی2
بودم بعد که حزب منحل شد من حزب اللّه را تشکیل دادم بطوری که از اطراف شنیده ام ایشان به
فرمهای مختلف شیخ سید دکتر میشده این اواخر در مدرسه چیذر درس میخوانده و دیگر شنیدم
جوانی دانشجو را در چیذر
دستگیر کردند و اسلحه گرفتند
شیخ عباس پیش ایشان گذارده بود
و شنیدم ایشان باعث شده چند نفر
را دستگیر کند که یک نفر آن
داعی اسلام3 پسر آسید احمد
داعی اسلام [داعی الاسلام] بود.
آخوندی
س ـ در بازرسی که از
محتویات جیب شما بعمل
آمده اوراقی منجمله جدول
رمزی بدست آمده ملزم
هستید چگونگی و اینکه
جدول مذکور [را] از کجا
آورده اید بطور مشروح بیان
نمائید.
ج ـ طلبه ای بنام شیخ عباس تهرانی که در مدرسه فیضیه آشنا شدم در 5 ماه قبل، قبل از مسافرت به
شیراز یک روز ایشان [را در ]مسجد سید عزیزاله بازار هنگام نماز ظهر دیدم ایشان این دو اعلامیه
مجاهدین را بمن داد و لای آن یک کاغذی بود که میخواستیم ایشان را ببینیم توسط رفیق شان که
بنام موسوی است که در مدرسه دارالشفا است باو پس بدهم ولی ایشان را ندیدم این واقعیت
مطلب است و هیچ اطلاع ندارم که این چیست آخوندی
س ـ نحوه ارتباط و آشنائی خود را ضمن تعیین اقدامات و فعالیتهای مشترکی که
با شیخ عباس تهرانی در زمینه پخش و توزیع و تکثیر اعلامیه های مربوط به
مجاهدین خلق داشتید و همچنین چنانچه با وی در زمینه ای بحث و گفتگو
داشتید با معرفی دوستان و همفکران مشترک خود با ویرا بطور مشروح توضیح
دهید.
ج ـ ما توسط یک نفر بنام آقای موسوی که در مدرسه داشفا [دارالشفا] میباشد در حدود 5 ماه یا 6
ماه قبل با ایشان آشنا شدیم یک شب بقم رفته بودم آقای موسوی مرا به حجره ایشان برد شب را
آنجا ماندیم ایشان نواری از خمینی راجع به جشن های دو هزار پانصد ساله4 آورد و گوش کردیم
و من هم دو عدد شعر یکی شعر امام زمان و دیگری حضرت علی اصغر برای آنها خواندم دیگر
ایشان را ندیدم تا 8 روز قبل ظهر
در مسجد سید عزیزاللّه بازار ایشان
را دیدم ایشان دو اعلامیه راجع به
مجاهدین داد بعدا متوجه شدم که
لای آن یک تکه کاغذ هست و
میخواستم آنرا ببینم باو پس بدهم
ندیدم اعلامیه ها را در قم مدرسه
حجتیه برای یکی ار رفقا خواندم
ایشان گفتند که پاره کن خطر دارد
همان جا پاره کردم و دور ریختم
آخوندی
توضیحات سند:
1 ـ محمد جواد حجتی کرمانی :
حجت الاسلام والمسلمین محمد
جواد حجتی کرمانی در سال
1311 ه ش در کرمان و در
خانواده ای روحانی متولد شد
خاستگاه روحانی او موجب شد
که او گرایش به علوم دینی بیابد
و تحصیل در این رشته را پی
بگیرد فعالیتها سیاسی وی با
حضور در وقایع 28 مرداد و
سپس همسویی با فداییان اسلام
آغاز شد و بعدها با نهضت امام
خمینی (ره) در سال 1342
فزونی گرفت.
حجت الاسلام
حجتی کرمانی از بنیانگذاران
حزب ملل اسلامی بود و به همین
دلیل بارها دستگیر، زندانی و
تبعید شد.
وی یازده سال از دو
دهه چهل و پنجاه را در زندان
رژیم پهلوی گذراند.
حجت
الاسلام حجتی کرمانی پس از
پیروزی انقلاب از طرف مردم
تهران به نمایندگی محلس
شورای اسلامی برگزیده شد و
نیز به عضویت مجلس خبرگان
درآمد.
ر.ک : روز شمار انقلاب
اسلامی به روایت اسناد ساواک
ج 1 ص 477
2 ـ حزب ملل اسلامی :
در اواخر دی ماه 1344
دادستان ارتش اعلام کرد یک
حزب مسلح مخفی را در تهران
کشف کرده و 55 نفر از آنها
دستگیر شده اند گفته شد که
هدف این حزب برانداختن
حکومت بوده است این حزب
حزب ملل اسلامی بود که در
سال 1343 بوسیله سید محمد
کاظم بجنوردی تاسیس شد و با
هدف ایجاد حکومت اسلامی، و
بر مبنای اصول و روشهای
دینی، امر مبارزه فرهنگی و
سیاسی را در پیش گرفت و در
نهایت با اتخاذ شیوه جنگ
چریکی اقدام به جذب وآموزش
افراد و جمع آوری سلاح کرد هر
چند بحنوردی به عنوان متهم
ردیف اول به مرگ محکوم شد
اما فشارهای داخلی و خارجی
برای نجات وی کارگر افتاد و
حکم، به حبس ابد تقلیل یافت.
حزب ملل اسلامی در همین
مرحله از هم پاشیده شد.
3 ـ حسن داعی الاسلام فرزند
احمد در سال 1335 ه ش در
تهران متولد شد، وی تحت تأثیر
افکار برادرش حسین که با
سازمان مجاهدین تماس داشت،
در زمانیکه دانش آموز سال
چهارم دبیرستان کمال بود در
تاریخ 1 /6 /52 به اتهام
ارتباط با سازمان دستگیر و به
شش ماه حبس در دارالتأدیب
محکوم گردید.
برادر وی حسین
داعی الاسلام نیز در رابطه با
سازمان مجاهدین توسط
ساواک دستگیر شد.
حسن داعی
الاسلام بعد از پیروزی انقلاب
اسلامی به تعقیب برادرش
حسین که از سردمداران منافقین
در خارج از کشور بود، به آنان
پیوست.
پرونده ساواک
4ـ بیانات امام خمینی به
مناسبت جشن های 2500
بسم اللّه الرحمن الرحیم
من احساس تکلیف می کنم که در
بعضی از فرصتها تذکراتی راجع
به گرفتاری مسلمین به آقایان
بدهم، شاید آقایان هم برای
خودشان احساس تکلیف کنند و
شاید در صدد برآیند که آن
اندازه ای که می توانند کمک
کنند به برادران مسلمشان و لو
کمک به نحو تبلیغ باشد، کمک
به نحو تلگراف و کاغذ باشد...
.
.
(این قسمتی از بیانات حضرت
امام خمینی در تاریخ
6 /3 /1350 می باشد برای
مطالعه کامل آن به صحیفه نور
جلد 1 صفحه 165 مراجعه
فرمائید)
منبع:
کتاب
شهید حجتالاسلام سید علی اندرزگو به روایت اسناد ساواک صفحه 247


