تاریخ سند: 27 خرداد 1355
موضوع: آیتاله شیرازی
متن سند:
از: 9ه1 تاریخ:27 /3/[1355]
به: 312 شماره: 2928 /9ه1
موضوع: آیتاله شیرازی
آیتاله شیرازی ضمن استفسار از وضع وعاظ مشهد از وضع زندگی و رفتار نوغانی1واعظ انتقاد و اظهار داشت واعظ خود باید از نظر اخلاق سرمشق باشد و افزود نوغانی طوری است که نمیتواند از نظر معنوی و اخلاق برای مردم مفید باشد چند روز قبل عدهای از وعاظ را که از تیپ خود او هستند جمع کرده و به منزل من آمده و اظهار وفاداری و آمادگی برای خدمت میکند در صورتی که من از تماس با او کراهت دارم و امیدوارم خدا مرا از شر او حفظ کند و بر سر من آن نیاورد که بر سر میلانی آورد برای آنکه شنیدهام از وقتی که نوغانی با سید محمدعلی میلانی رفیق شده و در کارهای میلانی مداخله میکرده نفوذ میلانی رو به نقصان گذاشته است.
نظریه یکشنبه: نامبرده شیخ عبداله ارجائی معروف به شیرازی میباشد.
دهمشگی. 2 /3 /35 7461
توضیحات سند:
1. شیخ محمدرضا نوغانی، فرزند محمدحسین در سال 1294 ش در شهر مشهد به دنیا آمد. تحصیلات او در حد یک سخنران و منبرى بود و جزء اندیشمندان آن دوره محسوب نمىشد. او در مقام یک سخنران داراى تبحر و مهارت خاصى بود و این قهّار بودن در سخنرانى تا به جایى بود که برخى افراد نظیر آیتالله میلانى در جلسات خود گهگاهى از او دعوت به سخنرانى مىکردند. در ابتدا از روحانیون مبارز بود پس از دستگیرشدن ـ در منزل آقاى قمى ـ توسط ساواک، قول همکارى با نظام شاه را داد و خود به خود از صحنه مبارزات مردمى محو گردید و با نام مستعار فرات در خدمت ساواک و در صف مخالفان انقلاب قرار گرفت. قبل از این سخنرانیهایى را در مسجد گوهرشاد و مخصوصاً در ماه مبارک رمضان ایراد مىکرد؛ امّا با تغییر رویه موضوع سخنرانیها فقط در مورد مقام و منزلت محمدرضا پهلوى بود! شیخ محمدرضا نوغانى از نظر اقتصادى وضعیت خوبى داشت و داراى زندگى مرفّهى بود. منزلش در بلوار سازمان آب واقع بود و از نظر طرز ساخت و نوع معمارى در بین خانههاى مشهد کمنظیر بود. او بعد از انقلاب به عنوان یک روحانى دربارى شناخته شد. محل سخنرانى روحانیون دربارى که اصولاً موضوع سخنرانىهایشان دعاهایى براى دوام سلطنت پهلوى بود در دارالزهد مبارکه فعلى بود و هر چند که حوزه علمیه مشهد با او مخالفت مىکرد و یا طلبهها برخى جلسات سخنرانى و خطابه او را بر هم مىزدند، امّا او همچنان در همین حال باقى ماند. این شخص در جریان انقلاب اسلامى به علت رسوا شدن شخصیتش و همچنین بىاعتنایى مردم به خارج گریخت و در آنجا از حالت و شمایل روحانیت بیرون آمد و لباس شخصى به تن مىکرد.
منبع:
کتاب
آیتالله العظمی سید عبدالله شیرازی به روایت اسناد ساواک صفحه 103