موضوع: گزارش
متن سند:
موضوع: گزارش
محترماً در اجرای پینوشت تیمسار معاونت ساواک که وسیله برچسب نمایان است برای جلوگیری از نارضایتی آیتاله بهبهانی1 درباره آزادی بهائیان2 و اینکه چرا تلویزیون وسیله یک نفر بهائی اداره میشود، برای اطلاع به عرض میرساند:
به طوری که شنیده شده در شب جمعه گذشته (سه روز قبل) خوانندهای به نام اندیشه برنامهای در تلویزیون اجرا نمود که در قسمت دوم برنامه خود اظهار داشت چند قطعه از اشعار قرّۀالعین3 را خواهم خواند و بلافاصله شروع به خواندن نمود. (خانم قرهالعین از بانوان بهائی است که اشعاری در مدح این فرقه سروده است.)
اکنون با توجه به مراتب فوق بهتر است برنامههای تلویزیون را شدیداً تحت کنترل قرار داده و زیر نظر اداره انتشارات و تبلیغات عمل نمایند.
رئیس بخش 2 . ع . زالتاش
اداره سوم با دو سه نفری که ما در تلویزیون داریم: مهندس رزم آرا . کیکاوسی . همایون پوررستگار تماس بگیرد و افسری که کار سینماها و نمایشات را میکند در این کار دخالت نموده و آنها را هدایت کند و مسئولیت بخواهد و خودش هم در صورت لزوم شرکت کند. 24 /1
مدیریت کل فرمودند به آقای دکتر فروزین داده شود تا در اجرای پینوشت تیمسار معاونت ساواک اقدام فرمایند. 28 /1
محترماً به عرض میرساند قبل از افتتاح تلویزیون ایران از نظر اهمیتی که این دستگاه تبلیغاتی در داخل و خارج کشور احراز خواهد نمود، مراتب مورد بررسی قرار گرفت این نتیجه حاصل شد که از نظر کنترل این مؤسسه میبایستی نهایت دقت معمول شود و با اینکه از طرف مدیریت کل اداره سوم تعلیماتی صادر گردید ولی به علت اینکه نمایندگانی که از طرف ساواک برای کنترل آن مؤسسه تعیین گردیده بودند از نظر سلسله مراتب تابع این اداره کل نبودند تاکنون صدور تعلیمات لازم مقدور نگردیده است. اینک که طبق امر تیمسار معاونت دوم مسئولیت این کار به عهده اینجانب محول گردیده است مستدعی است مقرر فرمایند به نمایندگان فعلی که در تلویزیون انجام وظیفه مینمایند ابلاغ گردد امورات مربوطه را تحت تعلیمات... بتواند کارهای تلویزیون را طوری با مصالح عالیه کشور و منویات سازمان اطلاعات و امنیت کشور تطبیق کنند. امضاء دکتر فروزین
توضیحات سند:
_
1. آیتالله سید محمد بهبهانى فرزند سید عبدالله در سال 1250 ش در تهران متولد شد. پس از انجام تحصیلات مقدماتى و سطح، به خواندن فقه و اصول پرداخت و مدت 6 سال نیز فلسفه و معقول را نزد میرزا ابوالحسن جلوه فرا گرفت. وى 7 سال هم در محضر علامه آشتیانى به تحصیل خارج فقه و اصول همت گمارد. در نجف اشرف از محضر مرحوم آخوند خراسانى و فقهاى معاصر بهرهمند گردید و به درجه اجتهاد رسید. پس از بازگشت به ایران، ضمن تدریس در حوزه علمیه تهران، در کنار پدر، براى حکومت قانون و تشکیل مجلس تلاشهاى زیادى نمود. او که از آزادیخواهان تندرو به حساب مىآمد، در دوره دوم مجلس شورای ملی، وکیل مجلس شد. وى نزد عموم سیاستمداران کشور از احترام خاصى برخوردار بود و برخى پیامهاى خصوصى حضرت آیتالله بروجردى توسط ایشان به مقامات بالاى دولتى ابلاغ مىشد. بعضى از علماى مرکز، در کارها و رویدادها، بدون مشورت با او کار نمىکردند. وى یکى از روحانیون مشهور و از سران مشروطه بود و در کمیسیونى که از طرف مشروطهخواهان تشکیل شد، به همراه 27 نفر دیگر براى اداره امور کشور تعیین شد. این کمیسیون محمدعلى شاه را از سلطنت خلع و احمدشاه را به نیابت وى انتخاب کرد. از دیگر کارهاى سیاسى او، بسیج عدهاى از مردم جنوب تهران به نفع شاه و حضور در برابر کاخ شاه و منع وى از مسافرت به خارج در واقعه نهم اسفند 1331 بود. شهرت علمى و جایگاه معنوى او سبب شد که تدریجاً در تهران ملجأ و مرجع مؤمنان و نیازمندان شود. وى حدود چهل سال در تهران به تدریس خارج فقه و اصول و ترویج دین پرداخت. آیتالله بهبهانى در جریان نهضت امام خمینى در آخرین ماههاى عمر خود، به حمایت از امام برخاست و از همین رو مورد غضب رژیم واقع شد و در تنگنا قرار گرفت. وى در 20 آبان ماه سال 1342 در سن 92 سالگى دارفانى را وداع گفت و پس از تشییع باشکوهى در تهران، جنازهاش به نجف اشرف منتقل و در آنجا به خاک سپرده شد.
2. بهائیان در عصر پهلوی جایگاه مهمی در دولت و عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و بهویژه اقتصادی داشتند. ارتباط خاندان پهلوی با بهاییها به اواخر دوران سلطنت احمدشاه قاجار میرسد. زمانی که انگلیسها کودتای سوم اسفند 1299ش را طراحی میکردند از عامل خود اردشیر جی در تهران درخواست شناسایی صاحب منصبی را نمودند که در کودتای پیش رو از او بهعنوان فرمانده نظامی عملیات بهره ببرند.
اردشیر جی برای اجرای فرمان مستقیم به سراغ حبیبالله عینالملک ـ پدر امیرعباس هویدا ـ از بهاییهای مشهور و خادم عباس افندی رفت و این پیشنهاد اربابان خود را با او در میان گذاشت. عینالملک، رضاخان را با ارباب اردشیر جی آشنا کرد و اردشیر وسیله آشنایی رضاخان با فریزر گشت و ژنرال فریزر او را به دیگر انگلیسیهای دستاندرکار، چون هاوارد، اسمایس و گاردنر ـ کنسول انگلیس در بوشهر ـ معرفی نمود. بهره عینالملک از این واسطهگری، عنوان و منصب ژنرال کنسولی ایران در دمشق بود که پس از موفقیت کودتای سوم اسفند 1299 به دست آمد.
رضاخان با صعود به وزارت، صدارت و پادشاهی، همچنان حامی بهاییان بود. شیفتگی و تعلق فکری به این تشکیلات در نزد او به میزانی بود که اسدالله صنیعی، یکی از سران بهایی در ایران را به آجودانی ولیعهد ـ محمدرضا ـ انتخاب کرد. اسدالله صنیعی در دوران محمدرضا، چندین بار به مقام وزارت در وزارتخانههای دفاع و کشاورزی رسید و ضمن دزدیهای زیاد از بودجه وزارت، کمکهای شایانی به تشکیلات و عناصر بهایی نمود و مستقیم از بیتالعدل فرمان میگرفت. محمدرضا پهلوی نیز مثل رضاخان طرفدار و حامی بهائیت بود و مناصب کلیدی را به آنان واگذار نمود.
پیشرفت بیشازپیش بهائیت مرهون حمایت تمامقد مثلث دولتهای انگلستان، آمریکا و اسرائیل بود و دولت پهلوی نیز در این مسیر بهعنوان مجری اربابان خارجی عمل میکرد. روند رو به رشد بهائیت با حمایت مستمر حکومت پهلوی به چنان جایگاهی رسید که مقام نخستوزیری ایران به یکی از بهاییهای شناخته شده به نام امیرعباس هویدا رسید که در بالا به سوابق پدرش در معرفی رضاخان به انگلیسیها اشاره شد. محمدرضا نیز برای جبران خدمت عینالملک به رضاخان، پسر او به نام امیرعباس هویدا را به نخستوزیری ایران برگزید که او به مدت سیزده سال در منصب صدارت به بهاییان و بیتالعدل اعظم و اسرائیل خدمت کرد. در دوران نخستوزیری هویدا، بهائیت گسترشی اعجابآور داشت. آنها بهویژه در زمینه اقتصادی و پولی در تمام ارکان نفوذ کرده و شریانهای اقتصادی کشور را در دست گرفته بودند.
در زمینه سیاسی نیز در کابینه هویدا هشت وزیر بهایی حضور داشت و این وزرا تمام هم و غم وزارتخانه متبوعه خود را خدمت به تشکیلات بهائیت قرار داده بودند و همزمان فرمانبردار رهبری این تشکیلات در اسرائیل و اروپا بودند. وزارت دربار در دوران پهلوی مهمترین، یا یکی از مهمترین وزارتخانهها محسوب میشد، چون شاه در آنجا بر جریان امور کشور نظارهگر بود، اما در دربار نیز بهاییها نفوذ کرده و از طریق دکتر عبدالکریم ایادی ـ پزشک ویژه شاه و بهایی مشهور و قدرتمند ـ تمام امور جاری کشور را به نفع تشکیلات بهائیت هدایت میکردند. انتصاب فردی بهایی به نام پرویز ثابتی به مدیریت اداره کل سوم ساواک ـ امنیت داخلی ـ برای برخورد خشن با نیروهای اسلامی و انقلابی و سرکوب کوچکترین مخالفتها نیز از جمله دیگر مأموریت این تشکیلات به حساب میآمد تا هرچه بیشتر جریان اسلامی را تضعیف نمایند.
سازمان تلویزیون ایران نیز از مراکز حساس دیگری بود که در تصاحب تشکیلات بهائیت قرار داشت و حبیب ثابت مدیریت آن را به دست گرفته بود. در این مؤسسه، جهتگیری فعالیتها در دست این تشکیلات ضد دین قرار گرفت تا ضمن پیگیری فعالیتهای تبلیغی و تشکیلاتی خود از پخش برنامهها علیه بهائیت جلوگیری شود و تا حد امکان در تلویزیون ملی کشور اسلامی، فعالیت دینی و اسلامی صورت نگیرد و تمرکز برنامههای تلویزیون، اشاعه فساد و بیبندوباری و سوق دادن جوانان به لاابالیگری و غرق کردن جامعه در تباهی باشد. قدرت بهاییان در دوره پهلوی بسیار بیشتر از این بود و مجال وسیعتری میطلبد. این مطالب بخش کوچکی بود از آنچه در جامعه ایران پیش از انقلاب اسلامی روی میداد.
3. طاهره زرینتاج، ملقب به قرۀالعین فرزند آیتالله محمدصالح برغانی در سال 1194 ش در قزوین به دنیا آمد. او که تربیت یافتهی خانوادهای متدین و مؤمن بود، به مدت دو سال در مدرسه صالحیه قزوین که توسط عمویش، آیتالله محمدتقی برغانی قزوینی تأسیس شده بود، تحصیل کرد.
با آغاز فتنهی شیخیه در ایران، طاهره نیز یکی از افرادی بود که از تفکرات او پیروی نمود و پس از مرگ وی، به بغداد رفت و در درس سید کاظم رشتی که جایگزین شیخ احمد احسائی شده بود، شرکت نمود و مدتی نیز خود به تدریس اشتغال یافت.
در جریان فتنهی بابیه که پس از مرگ سید کاظم رشتی آغاز شد، طاهره به علی محمد باب پیوست و در جریان بدشت، کشف حجاب نمود و احکام اسلام را ملغی اعلام کرد.
شهادت آیتالله حاج شیخ محمدتقی برغانی، که «شهید ثالث» لقب گرفت، در جریان فتنه بابیه و دست داشتن طاهره قرۀالعین در این واقعه، موجب بازداشت وی گردید و پس از گذشت مدتی از ترور نافرجام ناصرالدین شاه، در سال 1230ش به اتهام فساد فی الارض در تهران اعدام گردید.
طاهره زنی شاعره بود که پس از مرگ وی، تشکیلات بابیت و بهائیت، برخی از اشعار بزرگان را به وی منسوب نمودند.
منبع:
کتاب
حبیب ثابت پاسال به روایت اسناد ساواک صفحه 13