تاریخ سند: 8 تیر 1344
موضوع: اظهارات مهندس شمسنیا رئیس فرهنگ شهرری
متن سند:
شماره: 8409 /20 الف تاریخ:8 /4 /1344
گزارش اطلاعات داخلی
موضوع: اظهارات مهندس شمسنیا رئیس فرهنگ شهرری
ساعت 2030 روز 5 /4 /44 مهندس شمسنیا رئیس فرهنگ شهرری که از بستگان دکتر هادی هدایتی وزیر آموزش و پرورش میباشد ضمن صحبت خصوصی اظهار نموده است در انتصابات اخیر حسین رجبی1 رئیس کل امور اجتماعی و دکتر فضلاله صفا2 رئیس کل نگارش شدهاند و این موضوع باعث سر و صداهائی شده است. ناطق افزود در این موضع حبیب یغمائی3 رئیس دفتر وزیر دست داشته و ضمناً وضع وزیر آموزش و پرورش هم روشن نیست و احتمال میرود عوض شود و جانشین او هم به احتمال قوی دکتر احساناله نراقی خواهد بود.
رونوشت برابر اصل است ... 31 /4 /44
اصل در پرونده ش .م- 285 این نسخه در پرونده ن .ر- 1 ضمیمه و بایگانی شود ... حبیباله 31 /4 /44
رئیس بخش 322. رشیدی 31 /4
توضیحات سند:
1. محمدحسین رجبى: که در رشته باستانشناسی دانشکده ادبیات تهران تحصیل نموده و در آموزش و پروش استخدام شده بود، از جمله افرادی بود که در مسائل آموزش و پرورش و اختلافات فی مابین دکتر هدایتی و فرخ رو پارسا، نقش فعال داشت و دارای دار و دستهای برای خود بود. وی در این ایام، (سال 1344ش) هم مدیرکل اموراجتماعی و رفاه معلم بود و هم با محافل مختلف سیاسی تماس داشت و خود را مورد حمایت تیمسار نصیری و دکتر منوچهر اقبال معرفی مینمود. در همین زمان بود که خبر سوءاستفادههای مالی او در جریان نقل و انتقال معلمان مطرح گردید. میزان تخلفات مشارالیه در آموزش و پرورش و بدنامی او، به گونهای بود که حتی فرخ رو پارسای، که خود منشأ بسیاری از مفاسد بود، درباره وی میگفت: «درحال حاضر کسانی که به فساد اخلاق معروفیت دارند مانند حسین رجبی مدیرکل رفاه معلم، کلیه امور وزارتخانه را قبضه کرده و به نام وابستگی به سازمان امنیت و دستگاههای انتظامی، عملیات خلافی را انجام و باعث سرافکندگی طبقه معلم شدهاند.»
حسین رجبی، که در وزارت آموزش و پرورش به معاونت هم رسیده بود، بعدها به نخستوزیری رفت و سرپرستی دفتر نظارت و اجتماعى امیرعباس هویدا را عهدهدار شد.
فرخ رو پارسای به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، صفحات مختلف
روزنامه اطلاعا، شماره 14881،1354 ش.
2. فضلالله صفاسرخه: فرزند حاج محمد ابراهیم، که او را خرده مالک و تاجر معرفی نموده، در سال1300ش در سرخه سمنان به دنیا آمد.
تحصیلات ابتدایی را تا کلاس چهارم در سرخه بود و مابقی آن را تا دیپلم، در سمنان سپری کرد و سپس در دانشسرای تهران ادامه تحصیل داد. پس از اخذ دیپلم، در سن 19 سالگی، با خانوادهای روحانی در سمنان وصلت کرد که این ازدواج، پس از سه سال، باوجود اینکه یک فرزند به نام فرهاد نیز داشت، به جدایی انجامید. علت این جدایی را عدم توافق اخلاقی بیان و در سال 1328ش، در تهران، ازدواج مجدد نموده است.
فضل الله صفا، از سال 1317ش، به شغل معلمی در وزارت فرهنگ مشغول و در سال 1321ش، استخدام رسمی شد. در جریانات سال 1327ش، مدتی منتظر خدمت گردید؛ ولی دوباره به فعالیت شغلی خویش بازگشت. در سال 1328ش، از عمّال درجه اول حزب توده معرفی شد و در آذرماه سال 1330ش، گزارشی به شرح زیر دربارهی چگونگی فعالیتهای تشکیلاتی او به ثبت رسید:
« به طوری که از کارکنان دبیرستان اتحاد، که تحت نظر یک نفر یهودی اداره میشود، کسب اطلاع شده، قریب یک سال است شبکهای از حزب توده در دبیرستان مذکور تشکیل گردیده که وظیفه آنها ایجاد رابطه بین یهودیهای وابسته به سازمان کمونیستی ایران و کمونیستهای فلسطین میباشد. رهبری این سازمان... فضلالله صفا. شفیعیها و فرخ لقا کوک تپه... میباشند.»
پس از کودتای 28 مرداد 1332، دوباره منتظر خدمت شد و در همین سال نیز، دکترای ادبیات فارسی خود را که یکی دو سال به تأخیر افتاده بود، از دانشگاه تهران دریافت کرد.
در سال 1333ش، به رسم مألوف، در روزنامه پست، نامهی ابراز تنفر از حزب توده را نوشت و با علویکیا همکاری کرد و در همین موقع گفت: « معرف من به حزب توده، جلال آل احمد بود و در منزل او، در جلسات شرکت نمودهام.»
پس از این ابراز تنفر و همکاری، به شغل خویش بازگشت و در دبیرستان مروی به تدریس مشغول گردید. سال 1336 بازرس وزارت فرهنگ شد و پس از چندی به تدریس در دبیرستان دخترانهی نوربخش بازگشت که تدریس در دبیرستان دخترانه، موجب گزارشاتی علیه او نیز شد.
فضلالله صفا نیز از جمله فرهنگیانی بود که در دستهبندیهای آموزش و پرورش فعال و عضو هیئت مدیره جمعیت ترقیخواهان بود. این فعالیتها به میزانی بود که به «رئیس تبلیغات آرامش» شهرت یافت و در زمان محمد درخشش نیز منتظر خدمت گردید.
پس از آنکه در خصوص این فعالیتها، مورد مصاحبهی ساواک قرار گرفت، پرده از چگونگی طراحی این مسئله برداشت و گفت: « ... با هدایت و راهنمائی تیمسار علویکیا با آقای آرامش آشنا شدم... از سال 1333 به وسیله تیمسار علویکیا با ایشان آشنا شدم و جلساتی در منازل مختلف با هم داشتیم... »
اداره کل سوم ساواک، این موضوع را از علویکیا سئوال نمود که پاسخ مثبت دریافت کرد.
مشارالیه در سال 1342 ش، رئیس بازرسی اموراجتماعی وزارت فرهنگ شد و در همان سال، متقاضی تأسیس دبیرستان پسرانه شبانه گردید که مورد موافقت قرار گرفت.
فضلالله صفا که به فرهنگ غرب گرایش داشت و به همین دلیل نام « هلن » و « فرانک » را برای فرزندان خود انتخاب نموده بود، در شهریور سال 1343ش، در حالی که به فساد و رشوهخواری شهرت داشت، به عضویت هیئت امناء باشگاه فرهنگیان درآمد و در سال بعد نیز رئیس دفتر روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش شد و سپس به عنوان رئیس اداره کل نگارش منصوب شد که سوء استفادههای او در چاپ کتب درسی، مورد گزارش قرار گرفت.
او که در این ایام، دبیر جامعه فارغ التحصیلان دانشسراهای ایران و عضو جامعه لیسانسیههای دانشسرایعالی نیز بود، در سال 1344ش، تقاضای امتیاز مجله دنیای دانشآموز را نمود که با آن موافقت شد.
فضلالله صفا که به تبعیت از رجال رژیم شاهنشاهی، شدیداً اهل سوءاستفاده و زدوبند بود، در مجله آژنگ، با نامهای مستعار «زامیاد» و «ناظر»، در تعریف و تمجید از نظام شاهنشاهی مقاله مینوشت.
او که در شورای مرکزی حزب ایران نوین نیز عضویت داشت و با تأسیس حزب رستاخیز به آن پیوسته بود، در سال 1354ش، مشاور وزیر آموزش و پرورش شد و برای راهیابی به مجلس شورای ملی، در دورهی 24 نیز، ثبت نام کرد.
(اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی)
3. حبیب یغمایی: در سال 1280 ش متولد شد. از دانشسرای عالی لیسانس گرفت و ادبیات عرب نیز آموخت. او که در وزارت فرهنگ، استخدام شده بود، سالها ریاست فرهنگ سمنان، دامغان و کرمان را به عهده داشت و پس از بازگشت به تهران در هنرستان دولتی و دارالفنون به تدریس ادبیات فارسی پرداخت و چندی نیز در ادارۀ نگارش وزارت فرهنگ، تصدی و مدیریت مجلۀ آموزش و پرورش را به عهده داشت و مجلۀ یغما را از 1326 تا 1357 منتشر کرد.
در سال 1344ش، که رئیس دفتر وزیر آموزش و پرورش بود، فروش ریاست ادارات فرهنگ در شهرستانهای کوچک و اخاذی، یکی از اقدامات او بود که مورد اعتراض قرار داشت. اقدامات خلاف او به میزانی بود که در سال 1352ش، که او را به عنوان مدیرکل دفتر هماهنگی شوراهای مناطق کشور منصوب نمودند، نامهای با امضای جامعه معلمین تهران، خطاب به وزیر آموزش و پرورش وقت، فرخ رو پارسای، نوشته شد که در بخشی از آن آمده است: « بر فرد فرد فرهنگیان بخصوص جنابعالی پوشیده نیست که حبیب یغمائی دزد مارکدار، کار دزدی و بیناموسی را تا جائی رواج داد که وزارت آموزش و پرورش از لجنزار بدتر شد....»
حبیب یغمائی در اردیبهشت 1363 ش درگذشت.
از او آثار متعددی چون: تصحیح دیوان یغمائی جندقی برجای مانده است.
فرخ رو پارسای به روایت اسناد ساواک، صص 44، 59 و 324، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
سید محمدباقر برقعی، سخنوران نامی معاصر ایران، جلد 2، قم، خرم، 1373 ش، ص 1081.
منبع:
کتاب
احسان نراقی به روایت اسناد ساواک صفحه 139