اعتراف دوستان مهدی هاشمی در بیرون از زندان
متن سند:
اعتراف دوستان مهدی هاشمی در بیرون از زندان
انکار ارتباط مهدی هاشمی با مدارس علمیه مورد اشاره از ناحیه آقای منتظری امر شگفتانگیزی است، بعید به نظر میرسد که ایشان واقعاً معتقد باشند که مهدی هاشمی علی رغم حضور در قم و فراغت نسبی از مسئولیتها و فعالیتهای اجرایی گذشته، نقشی در مدارس و مراکز وابسته نداشته و سرگرم مثلاً مطالعه و امور شخصی بوده و یا در حالی که واحد نهضتهای سپاه رسماً منحل شده، وی وقت خود را صرفاً در امور نهضتها سپری میکرده است.
و حال آن که از قرائن برمیآید که در آن مقطع موضوع ارتباط مهدی هاشمی با مدارس و هدایت امور توسط وی- لااقل- برای دوستان و مرتبطین مهدی هاشمی که جزء اطرافیان و کارگزاران بیت و دفتر آقای منتظری بودند امر روشن و مسلمی بوده است و کم و بیش آن را به آقای منتظری نیز منتقل مینمودند. در اینجا به فرازی از نامه مفصلی که مسئول کتابخانه سیاسی در همان مقطع خطاب به آقای منتظری نوشته اشاره میکنیم.
در این نامه نویسنده با اشاره به اختلافات و نزاعهای درون تشکیلاتی که بین اطرافیان آقای منتظری وجود داشته و با ادعای این که وی (مسئول کتابخانه) و مهدی هاشمی در معادلات این نزاعها و اختلافها مورد سعایت طیف رقیب در این جریان، قرار گرفته و این امر موجب بیمهری آقای منتظری نسبت به آنان شده به تشریح توانمندیهای خود و مهدی هاشمی پرداخته، مینویسد:
«... ما از روابط شاهنشاهی بیزاریم. ما قدرت عمل زیادی داریم. در خارج ما عملیاتی رکورد شکن بودیم و در داخل مؤسس سپاه ماییم، و جریانات بزرگ دیگر را ما ایجاد نمودیم. ما پس از- شهید- محمد و ضعف و مصیبتهایی که دیدیم باز این حالت را حفظ کردیم و این بار در حوزه رکورد شکن شدیم. گروه سید مهدی هاشمی مدارس منتسب به شما را راه انداختند که هماکنون شما را از موضع قدرت در حوزه برخوردار میکند و گروه بنده علیرغم بریدن از دفتر شما و انقطاع بیبضاعتی، کتابخانه سیاسی را تشکیل دادند. کتابخانهای [که] در خارج حوزه، آقای... میگوید این یک حزب نیرومند است و در حوزه مصباح یزدی میگوید این حرکت، حوزه را از ما گرفت. هماکنون بیش از هزار طلبه عضو سیاسی دارم که روزی ده کتاب سیاسی خوانده و هوادار است. نه چون اصفهانی است و یا نجف آبادی، بلکه برای این که تغذیه سیاسی و فکری شده و ساخته شده است.
آیا شما میدانید که هماکنون در حوزه، مدارس و کتابخانه سیاسی حریفی ندارد و اگر نیروهای آکادمی سید منیرالدین و مدرسه و دانشکده حوزهای سپاه و در راه حق و دفتر تبلیغات همهاش جمع شود، معادل نصف نیروی ما نیست؟ این در حالی است که واقعاً هم بنده و هم سید مهدی هاشمی از امکانات و اعتبارات کافی بیت شما برخوردار نبودیم و همیشه با ما عصا به دست برخورد میشده؛ علیرغم این که چوبهایی که خوردیم و میخوریم فلسفه اصلی آن طرفداری از راه شما بوده........»1
این نامه در تاریخ 9 /1 /64 نوشته شده است. این تاریخ حدوداً یک سال قبل از دستگیری نویسنده است که در نیمه دوم سال ۶۵ اتفاق افتاده است. بنابر این نامه در فضایی آزاد و در اوج تحرک و فعالیت نویسنده تدوین شده و حتی از نظر آقای منتظری نیز نمیتواند شائبه فشار و شکنجه و فریب داشته باشد و مبین این است که در آن مقطع گروه مهدی هاشمی در نظر دوستان وی نه فقط به عنوان مرتبط با مدارس مطرح بودهاند، بلکه راه اندازی مدارس به آنها منتسب بوده و در واقع رکن اصلی مدارس به شمار میرفتهاند.
توضیحات سند:
1- پرونده شیخ جعفر محمودی، ج 1.
منبع:
کتاب
بنبست -جلد چهارم / مهدی هاشمی رویکرد سیاسی به حوزه علمیه قم صفحه 217