تاریخ سند: 24 فروردین 1357
موضوع: دکتر سید علی طبری بارفروش فرزند سید تقی
متن سند:
از: 2ﻫ ب تاریخ: 24 /1 /2537[]
به: 2ﻫ1 312 شماره: 3212 /2ﻫ ب
موضوع: دکتر سید علی طبری بارفروش فرزند سید تقی
پیرو: 3791 /2ﻫ 1ـ 25 /12 /36
0124
شخصی که خود را طالبیان معرفی نمود با شماره تلفن 6670 تماس برقرار و پس از احوالپرسی و صحبتهای معموله طالبیان اظهار میدارد بچههای سرحمام را 6 تا 7 نفر را گرفتند به عنوان اینکه عید بود شماها گفتید که باید تعطیل کنید والّا شیشههایتان را میشکنیم و از این حرفها پریروز بود یکی پسر نورالله که مؤمن بود و مال ما بود آن را هم گرفتند. طالبیان اضافه میکند دیروز به من گفتند من رفتم آنجا و گفتم اینها آدمهای خوبی هستند و دیروز غروب به آنها گفتند که باید پول بدهید که بعد نورالله با یک نفر دیگر آمدند به من گفتند من گفتم نه شما دهشاهی پول ندهید و به همین صورت بگذارید باشید تا ببینم چی میشود. بعد گفت که من در نیروی هوایی کار میکنم بعد رفت آنجا و با آنها در میان گذاشت که اینها از من تقاضای پول کردند که از نیروی هوایی مستقیماً با رئیس ژاندارمری در زمینه گرفتن پول صحبت کردند رئیس ژاندارمری اوضاع را که اینچنین دید دو سه نفر گواه میآورد که اینها تهدید کردند برای شکستن شیشهها که دو سه روز داشتیم بقیه که گفتند ببندید والّا شیشههایتان را میشکنیم. طالبیان اضافه کرد من امروز رفتم پیش رئیس ژاندارمری که اینها این کاره نیستند و آزادشان کنید و رئیس ژاندارمری گفت این گواه دارند و افسر اطلاعات شهربانی به ما گزارش داده [است]. دو سه نفر هستند که بایستی اینها را فردا ببرند برای دادگاه، دکتر طبری میگوید البته ول میکنند و اضافه میکند بهانه به دست کسی ندهید و این قرض الحسنه به انداره کافی دشمن دارد و اگر بهانهای به دستشان بیفتد ... سپس طالبیان میگوید که گفتند نه این مسئله از این بانک است و این برنامهها را که پیاده میکنند از این بانک است. طالبیان اضافه کرد من هم مال این بانک هستم. گفته تو صاحب اختیاری و من هم به آنها گفتم چی میگوئید دیگه همه اینند دیگه. ژاندارمری گفت که قرضالحسنه امیرکلا در این جریان هست دکتر طبریپور میگوید برای خودش حساب باز کردی طالبیان میگوید نه دکتر میگوید باز کن دیگه یک چیزی به حسابش بگذار اگر کمکی هم میخواهی من میکنم بد نیست میگه بیمه امام زمان است دهانشان شاید بسته شود. دکتر اضافه میکند 200 تا 300 تومان به حسابش بگذار طالبیان میگوید به من گفتند آن را که سرانشان هست او را میخواهیم، علیزاده را شهربانی خواسته دکتر طبریپور میگوید آن بیچاره که کاری نکرده به آنها هم گفتند که ما شبهای جمعه مینشینیم آنجا و رساله و نماز میخوانیم و مسائل مذهبی مطرح میکنیم، کاری که نمیکنیم. دکتر طبریپور میگوید واقعاً هم چیزی نیست یک عدّه دشمنها میروند چیزهایی میگویند که شما با وام دادن عدّه ناراضیهای مملکت را دارید کم میکنید. کمونیستها میگویند شما با وام دادن انقلاب را عقب میاندازید به ما میگویند دستگاه هم که این طوری پس ما حرف چه کسی را گوش کنیم. طالبیان میگوید اینها یک برنامههایی دارند و میخواهند یک پولی بگیرند دیروز بعد از ظهر به اینها گفتند باید نفری دو هزار تومان بدهید. یک واسطه پیدا میکنند و میآید آنجا و میگویند نفری پانصد تومان میدهند و بعد آمدند به من گفتند و من گفتم نه چه پولی بدهید روی هم رفته اینجا مدارکی ندارند و کار را بیخودی این دست و آن دست میکنند که یک پولی بگیرند نورالله رفته نیروی هوایی گفته که اینها از من پول خواستند و اینها دیدند که وضع ناجور شده و اگر برای اینها پرونده درست نکنند حرف اینها درست درمیآید. من اینجوری حس میکنم در نتیجه من دنبال کار اینها هستم. دکتر طبریپور میگوید باشد مبادا خدای نکرده بهانهای به دست بیاورند. قرض الحسنه به اندازه کافی دشمن دارد. طالبیان میگوید قربان رفتم دنبال کارشان اوامری ندارید دکتر میگوید خدا مؤیدت بدارد. شب بخیر
نظریه شنبه: خبر صحت دارد.
نظریه یکشنبه: باتوجه به مکالمات فیمابین به نظر میرسد که افراد فعّال منطقه مورد شناسایی دکتر طبریپور و طالبیان باشند و بررسی بیشتر پیرامون سوابق نورالله و علی زاده که مورد سوءظن ژاندارمری و شهربانی میباشند ضروری به نظر میرسد.
نظریه دوشنبه: در مرخصی است.
نظریه 2ﻫ ب: دکتر طبریپور همیشه مفتخر است به صندوق قرض الحسنه و این یک وسیلهای شده که نامبرده خود را معتبر نشان دهد. در حالیکه از قشریهای منطقه است و بیاطلاع از مسائل جاری و اقدامات عناصر ماجراجو نمیباشد. آقای هاشمپی بهرهبرداری شود 2 /2 /37
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 04 صفحه 171