تاریخ سند: 13 آذر 1344
هشتمین جلسه دادگاه تجدید نظر متهمین واقعه 21 فروردین ماه
متن سند:
به استحضار میرساند. 13440913
هشتمین جلسه دادگاه تجدید نظر متهمین واقعه 21 فروردین ماه در ساعت 0800 روز چهارشنبه 10 /9 /44 تشکیل گردید. خبرنگاران خارجى عبارت بودند از سردبیر سیاسى روزنامه لوموند (فرانسوى) و رئیس خبرگزارى فرانسه در تهران (فرانسوى) در ساعت 0802 جلسه رسمى شد و منشى دادگاه صورت جلسه را قرائت نمود آنگاه آقاى شریف متهم ردیف 3 پشت میکروفن قرار گرفته و با اشاره به جملاتى از فرمایشات شاهنشاه گفت ایشان درباره محکوم کردن بىگناه فرمودهاند این کار موجب از هم پاشیدن شالوده مملکت میشود و آنگاه دنباله مدافعات خود را بیان نمود که خلاصه مطالب آن به عرض میرسد.
تا سال 41 که جبهه ملى در کادر قانون اساسى فعالیت داشت من با این گروه هم قدم بودم و از آن سال ببعد فعالیت سیاسى خود را کنار گذاشتم آشنائى خود را با کامرانى شرح داد و درباره اخراج خود از حزب ایران (در کاشان) صحبت کرد آن را شایعه دانسته و خود را از داشتن هرگونه افکار چپى مبرى ذکر نمود.
از برخوردهاى خود با شمسآبادى و صحبتهاى رد و بدل شده صحبت کرد ماجراى کافه رفتن با کامرانى، مشروب خوردن، سینما رفتن و صحبتهاى بعد از سینما را شرح داد و گفت من حرفهاى کامرانى را باور نکردنى میدانستم.
در ساعت 0855 دکتر بهرهور وکیل مدافع کامرانى (متهم ردیف 4) پشت میکرفن قرار گرفته و به عنوان دفاع از کامرانى صحبت نمودند ایشان گفتند مسئله دوستى و آشنائى کامرانى و شمسآبادى از کودکى و به مناسبت هم محلى بودن پیش آمده هر دو در شهرى درجه 3 چون کاشان زندگى میکردند و بطبع آشنائى آنها در سنین بالا هم فراموش نشدنى بوده است از ملاقات اول و دوم کامرانى و شمسآبادى سخن گفت و اظهار کرد صحبت ترور از ملاقات سوم شروع شد و ملاقات چهارم هم وقتى بوده که کامرانى از منزل شریف بیرون آمده تا سیگار بخرد و برخورد به شمسآبادى نمود.
در ساعت 09115 تنفس اعلام گردید.
در ساعت 0935 جلسه رسمى شد و سرکار سرهنگ دکتر بهرهور بصحبتهاى خود ادامه دادند.
به کیفر خواست استناد کردند که نوشته بود (ملاقاتهاى پى در پى کامرانى و شمسآبادى در کاخ با نام مستعار) اظهار کردند فقط یکبار ملاقات صورت گرفته و آن هم شمسآبادى اصرار داشته کامرانى را پسرخاله خود بنامد نه این که کامرانى نام مستعار به کار برد.
در دفاع از کامرانى استناد به گفتههاى شریف در بازجوئى نمود که گفته بود (در خانه من کامرانى در گوشهاى نشسته بود سیگار میکشید و رادیو را انگولک میکرد و حواسش بصحبتهاى من و شمسآبادى نبود). درباره رفتن منصورى به کاشان و مهمان شدن در منزل کامرانى صحبت کرد و اظهار داشته پذیرائى شایانى که دادستان بآن تکیه کردند عبارت بوده است از نیمرو کردن دو عدد تخممرغ و یک کاسه ماست و یک شب اقامت در منزل کامرانى و این مسافرت جنبه مطالعه در روحیات جوانان کاشان نمیتوانسته داشته باشد.
درباره 150 ریال پولى که کامرانى بشمسآبادى داد صحبت نموده گفت این وجهى نبوده که کامرانى بخواهد بوسیله آن شمسآبادى را بانجام ترور وادار یا ترغیب نماید.
در ساعت 1030 پدر کامرانى با گریه بلند خود همه را متوجه کرد و به دستور رئیس دادگاه نامبرده را بیرون بردند تا استراحت کند.
در ساعت 1045 تنفس اعلام گردید.
در ساعت 1100 جلسه رسمى شد و مجدداً سرکار سرهنگ دکتر بهرهور پشت میکرفن قرار گرفته و بصحبتهاى خود ادامه دادند. با استناد به پرونده کامرانى که در بازجوئى بدنى سه قطعه عکس از وى به دست آمده (ذکر نشده مربوط به چى بودند) گفت آنها یکى عکس اعلیحضرت فقید یکى عکس شاهنشاه و دیگرى عکس شهبانو بوده است و این خود دلیل علاقه بخاندان سلطنت و تأیید رژیم است.
در ساعت 1130 کامرانى پشت میکرفن قرار گرفت و بسئوالات رئیس دادگاه پاسخ گفت و سپس به دفاع از اتهام خود پرداختند داستان آشنائى خود را با شمسآبادى از ابتدا تعریف کرد از آمدن خود به تهران و استخدام در کارخانه ارج و نحوه آشنائى با منصورى و باز کردن مغازه در جوادیه صحبت کرد و پس از آن ملاقاتهاى بعدى خود را با منصورى، رفتن بدیدن شمسآبادى و صحبتهائى که بین آنها رد و بدل شده بود را بیان کرد.
چگونگى فروش لوازم مغازه و رفتن به کاشان و دستگیر شدن خود را شرح داد و گفت مرا به تهران آوردند در جائى لخت کردند و پنج شش نفرى مرا زیاد زدند و تهدید نمودند و مطالب ناراحت کنندهاى بیان داشتند و در یک چنین حالتى مطالب پرونده و اعترافات من برشته تحریر درآمد و بازجوئىها بخط من نیست.
در ساعت 1230 دادگاه تعطیل گردید و جلسه بعد بروز پنجشنبه 11 /9 /44 تشکیل گردید.
مزینى
محترماً به استحضار میرساند. 14 /913 /9 /44
منبع:
کتاب
ترور شاه / حادثه کاخ مرمر به روایت اسناد ساواک صفحه 259


