تاریخ سند: 8 مرداد 1345
روز جمعه ساعت 19:30 آقای سید علی بهبهانی به اصفهان وارد
متن سند:
از: 10/ﻫ تاریخ:8 /5 /1345
به: 316 شماره: 390
روز جمعه ساعت 19:30 آقای سید علی بهبهانی به اصفهان وارد و در منزل مرحوم جواد نجفی واقع در پشت مسجد شاه1 اقامت کردند. از دو روز قبل سید یحیی مرتضوی2 به اکثر روحانیون و سایر مردم تاریخ ورود ایشان را اطلاع داده و مردم را برای استقبال از بهبهانی آماده ساخت. هنگام ورود آقای سید علی بهبهانی قریب دویست نفر از مردم و روحانیون در ]خیابان[ انوشیروان 18 کیلومتری اصفهان رفته و او را به شهر آوردند. در منزل ایشان آقای سید مصطفی ابطحی3 سخنرانی کوتاهی در مورد مقام روحانیت ایراد نمود و ضمن صحبت خود گفت: «اگر دیگران هم قرآن چاپ کنند ناشر قرآن همان روحانیت است.4 پس از پایان سخنرانی ابطحی یکی از طلاب همایونشهر شعار داد زنده باد آقای خمینی، برای سلامتی ایشان صلوات بفرستید چون پلیس خواست او را طلب کند آقای مصطفی ابطحی او را به اطاق زنها برد و مخفی کرد و به پلیس گفت صلاح نیست شما دخالت کنید ممکن است اوضاع متشنج شود و موضوع خاتمه یافت. آقای سید علی بهبهانی همان شب در منزل نماز خواند و قریب 100 نفر به ایشان اقتدا نمودند.
نظریه رهبر عملیات: سید مصطفی ابطحی از روحانیون طرفدار خمینی است و با این گونه حرکات قصد دارد خود را مبرّز و مشهور سازد. جلفا
نظریه امنیت داخلی: نسبت به شناسایی هویت طلبهای که له خمینی شعار داده اقدام مقتضی به عمل آمده است.
نظریه رئیس ساواک: دستور داده شده ضمن شناسایی طلبهای را که شعار داده درباره اظهارات ابطحی تحقیق بیشتری نمایند.
رونوشت برابر اصل است ب ـ ﻫ
این رونوشت در پرونده سید علی بهبهانی بایگانی شود. 1051
توضیحات سند:
1. مسجد امام، (مسجد شاه) مهمترین مسجد دوره صفوى در شهر اصفهان از لحاظ عظمت هنر معمارى و کثرت تزئینات مسجد جامع عباسى (مسجد امام) است که در ضلع جنوبى میدان امام خمینی(ره) واقع شده است. ساختمان بخش اصلى این مسجد،که از شاهکارهاى معمارى و کاشیکارى و حجارى ایران در قرن یازدهم است، در سال 1020 به دستور شاه عباس اول شروع شده و در سال 1025 به اتمام رسیدهاست، و ساخت و تزئین سایر بخشهاى مسجد تا زمان جانشینان او شاه صفى و شاه عباس دوم ادامه یافته است. معمار و مهندس این مسجد استاد علىاکبر اصفهانى بوده، و کتیبه هاى مسجد به خط خوشنویسان بزرگ عصر صفوى یعنى علیرضا عباسى، محمدرضا امامى و عبدالباقى تبریزى نوشته شده است. بدنه هر دو مناره سردر باشکوه مسجد بطور یکسان با خطوط بنائى مارپیچ تزئین شدهاست. این مسجد داراى دو شبستان مسقف زمستانى است که یکى در جانب شرقى صحن و دیگرى در جانب غربى و قرینه آن بنا شده است. شبستان ضلع شرقى بسیار بزرگتر از شبستان غربى است، ولى هیچگونه تزئیناتى ندارد و پوشش آن با گچ ساده است. اما سقف شبستان غربى و اطراف آن با کاشیهاى خشت هفت رنگ، که بویژه رنگ زرد آن بسیار زیباست، آراسته شده است. محراب این شبستان یکى از زیباترین محرابهاى مساجد تاریخى اصفهان است که با کاشى هفت رنگ تزئین گردیده است. طرحهاى بدیع و متنوع، با جلوهاى از کاشیهاى هفت رنگ، مقبرههاى زیبا و فریبنده و خطهاى ثلث از آیات قرآنى، تنیده در هم، جلوهاى فراموش نشدنى و جذبهاى ابدى به مسجد امام بخشیده و آن را به آئینه تمامنماى شکوه و عظمت معمارى عصر صفویه مبدل ساخته است. ر.ک. آشنایى با شهر تاریخى اصفهان، لطفالله هنرفر.
2. حجتالاسلام سید یحیى مرتضوى، در سال 1322 ﻫ.ش در خمینىشهر اصفهان متولد شد. وى پس از پایان تحصیلات ابتدایى وارد حوزه علمیه اصفهان شد و نزد اساتیدى نظیر سید ناصر مهدوى، شیخ حیدرعلى صلواتى، فاضل کوهانى، شیخ مرتضى مقتدایى و شیخ احمد فیاض به تحصیل علوم دینیه پرداخت و در سال 1342 به نجف اشرف عزیمت و نزد آیات عظام شهید محمدباقر صدر، سیدمحمد روحانى، سیدعبدالله شیرازى، دکتر محمد صادقى و حضرت امام(ره) تلمذ کرد. در سال 1347 به ایران برگشت و در درس آیتالله حاج آقا حسین خادمى و میرسیدعلى بهبهانى حاضر گردید. وى با شروع نهضت حضرت امام (ره) در سال 1341 شروع به فعالیت نمود و در عید نوروز 1342 اقدام به انتشار اعلامیه و چاپ کارت پستال از حضرت امام (ره) نمود. در سال 1342 دو بار توسط ساواک دستگیر و سپس آزاد شد. در سالهاى 49 و 57 نیز به علت فعالیت هاى انقلابى مدتى بازداشت گردید.
وى پس از پیروزى انقلاب اسلامى در سازمان تبلیغات اسلامى و سپس در قوه قضائیه مشغول خدمت بوده است.
3. حجتالاسلام سید مصطفى ابطحى، فرزند محمدباقر، در سال 1310 ﻫ ش، در اصفهان به دنیا آمد. پس از طى تحصیلات مقدماتى به تحصیل علوم دینى پرداخت و تا خارج سطح آن را ادامه داد. مطابق سند بیوگرافى ساواک: «نامبرده اظهار داشته که از آیتالله خمینى تقلید مىنماید و در منابر خود مطالبى علیه مصالح عمومى کشور بیان داشته است.» حجت الاسلام ابطحی در مورخ 27 /5 /52 به ساواک احضار و به وى تذکر داده شد، لیکن نامبرده به اظهارات خود ادامه داد و مجددا در تاریخ 20 /11 /53 از سوى ساواک اهواز احضار، و تهدید به برخورد شدید شد. در تاریخ 29 /5 /54 وى ممنوعالمنبر گردید، در تاریخ 8 /6 /56 نیز مجدداً به ساواک احضار و مورد تذکر قرار گرفت. وی تا پیروزى انقلاب اسلامی به مبارزه علیه رژیم پهلوی ادامه داد. (اسناد ساواک - پرونده انفرادى)
4. چاپ قرآن توسط شاه: از جمله عوام فریبیهای شاه چاپ قرآن کریم بود که به قرآن آریامهرى شهرت یافت.
در کتاب شاهنشاهى و دیندارى در صفحه 230 در این رابطه از قول شاه چنین آمده است: «واضح است که وجود یک حرف زائد و یا یک اعراب بىجا، ممکن است معناى یک آیه و یا مفهوم اصلى یک سوره را تغییر دهد به این جهت... دستور دادیم که هر کلمه و اعراب از آغاز تا انتهاى کلامالله مجید با مراجعه به مراجع اصلى مطمئن مورد بررسى خیلى دقیق قرار داده شود...» در راستاى این حرکت عوامفریبانه، ارسال نسخههایى از قرآن آریامهرى! به شهرستانها در دستور کار قرار گرفت. که با عدم استقبال علماء و روحانیون و مردم متعهد ایران مواجه گردید. یکى از عوامفریبىهاى حکومت ضددین محمدرضا پهلوى تظاهر به دیندارى بود. در کتاب اهرمهاى سقوط شاه جلد یک چنین مىخوانیم: «در ممالک اسلامى و بخصوص کشورى که فرهنگ اسلام پیامبر (ص) و على(ع) توسط مبلغین و مفسیرین علىالدوام به گوش مردم مىرسد فرهنگى که شاهان را غاصب، ظالم و جائر مىشناسد و تمام پیشوایان دینى را شهید راه مبارزه با آنها تلقى مىنمایند تشبث به شیوه گفتارهایى چون خوابنما شدن، دیدار با قدیسین و به تعبیر ما نظرکردگى نه تنها مفید نیست که بسیار خطرناک هم هست»شاه در کتابهاى «مأموریت براى وطنم» و «انقلاب سفید» یا «به سوى تمدن بزرگ» بدون توجه به حاکمیت چنان فرهنگى بر جامعه ما، گور بدبختى خویش را کند و به قصد عوامفریبى چنین مىنویسد:
«در یکى از سفرها که من جلو زین اسب یکى از خویشاوندان خود که سمت افسرى داشت نشسته بودم ناگهان پاى اسب لغزید و هر دو از اسب به زیر افتادیم. من که سبکتر بودم با سر به شدت روى سنگ و ناهموارى پرت شدم و از حال رفتم. هنگامى که به خود آمدم همراهان من از اینکه هیچگونه صدمهاى ندیده بودم، فوقالعاده تعجب کردند. ناچار براى آنها فاش کردم که در حین فروافتادن از اسب حضرت ابوالفضل علیهالسلام فرزند برومند على(ع) ظاهر شده و مرا در هنگام سقوط گرفت و از مصدوم شدن مصون داشت.» اهرمهاى سقوط شاه، ج 1، فخر روحانى، نشر بلیغ، 1370، ص 476.
منبع:
کتاب
آیتالله العظمی میرسید علی موسوی بهبهانی به روایت اسناد ساواک صفحه 90