تاریخ سند: 19 اردیبهشت 1357
موضوع: کاظم شهرت آل مهدی
متن سند:
از: 9/ ﻫ /س تاریخ: 19 /2 /2537[1357]
به: ﻫ /1 شماره: 2339/س1
موضوع: کاظم شهرت آل مهدی
1. ساعت 930 روز 10 /2 /37 کاظم شهرت آلمهدی فرزند عبدالطیف [عبدالمطلب] شماره شناسنامه 1066 صادره از مشهد متولد 1331 میزان تحصیلات دیپلمه شغل کارمند شیر و خورشید سرخس، در حضور عدهای از کارمندان اداره مذکور اظهار داشت ایران هیچ غیرتی ندارد، باز هم افغانها؛ شاه هر کاری که میخواهد انجام دهد بایستی از اربابش کارتر2 اجازه بگیرد حتی... سپس گفت روز کارگر باز شلوغ خواهد شد.
2. نامبرده کتابهائی از دکتر علی شریعتی در منزل دارد و برای مطالعه به اداره میآورد.
3. نامبرده چند روز است نامهای گم کرده و مرتب برای پیدا نمودن آن جستجو میکند. یکی از کارمندان شیر و خورشید سرخس به نام سلطانی از وی سئوال کرد پیدا کردی، گفت تحویل نگیر.
4. کاظم آل مهدی چند روز پیش به مشهد میرود و پس از مراجعت اظهار داشت یکی از آشنایانم گفته است یک ماشین اسلحه (تریلر) از مرز بازرگان وارد ایران شده و معلوم نیست به کدام شهر رفته است. یادشده سپس گفت شاه فعلاً عقب روحانیون را گرفته، چون دید دستش از زمین و آسمان کوتاه شده و با خطر مواجه گشته، حمایت روحانیون را آویزه گوش قرار داده. در جنوب اولین حرفش با روحانیون این بود که آیا مدرسه دینی دارند یا خیر ... خبر ندارد که چند روز دیگر شلوغ خواهد شد، مگر برود خمینی را بیاورد تا مردم دست از این کارها بردارند.
آنگاه عظیم شمس کارمند شیر و خورشید اظهار داشت دیشب رادیوی شوروی میگفت مصدق3 برای نفت ایران زیاد زحمت کشیده است.4
نظریه شنبه . کاظم آل مهدی خدمت سپاهی دانش خود را در استان سیستان و بلوچستان انجام داده و چون خدمتش رضایتبخش نبوده، آموزش و پرورش وی را استخدام نمینماید. ضمناً عظیم شمس مرتب اخبار شوروی را گوش میکند، چون به زبان روسی وارد است.
نظریه یکشنبه . اعمال و رفتار نامبرده وسیله منابع دقیقاً تحت مراقبت بوده و به آنان آموزش داده شده تا دوستان و معاشرین و همچنین اسامی کتابهائی را که مطالعه مینماید تعیین و گزارش کند. ضمناً عظیم شمس، برادر جعفر شمس یکی از مظنونین به جاسوسی است که مدتی هم در شوروی اقامت داشته است. فلاح
این شخص و دوستانش، شدیداً تحت کنترل قرار گرفته کوچکترین اعمال و گفتار آنان گزارش شود. 31 /2
توضیحات سند:
1. همانگونه که در اصل سند معلوم است، ساواک مشهد این گزارش را طی شماره 5880ﻫ /9 ﻫ 1- 1 /3 /37 برای اداره کل سوم فرستاده است.
2. جیمی کارتر سی و نهمین رئیس جمهور امریکا در اول اکتبر 1924 م در ایالت جورجیا متولد شد. در جوانی کشاورز و فروشندۀ بادام زمینی بود؛ لکن به تحصیل پرداخت و در رشته حقوق فارغالتحصیل شد. او مدتی در نیروی دریایی امریکا در بخش اداری خدمت کرد و سپس به مجلس ایالتی جورجیا راه یافت و بعد فرماندار این ایالت شد. او پس از دوران کوتاه مدت حکومت 5 /2 ساله جرالدفورد در انتخابات ریاست جمهوری با اکثریت فاحشی از وی پیشی گرفت و به ریاست جمهوری آمریکا رسید. مهمترین رخداد دوران ریاست جمهوری کارتر سقوط نظام 2500 سالۀ سلطنتی و پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بود. این انقلاب و حوادث پس از آن، مهمترین ضربه بر سیاست خارجی حکومت کارتر بود. پس از این شکست کارتر به یک رشته اقدامات تهاجمی مبادرت ورزید. از جمله تشکیل نیروی واکنش سریع در خاورمیانه در زمستان 1980 م، حملۀ نظامی به طبس در خاک ایران در بهار 1359(1980 م) به منظور آزاد کردن دیپلماتهای آمریکایی که به جرم جاسوسی در سفارتخانۀ آمریکا در تهران به گروگان گرفته شده بودند و تحریک عراق به آغاز جنگی ویرانگر و 8 ساله علیه ایران و حمایت از عراق در این جنگ. کارتر در انتخابات نوامبر 1980م آمریکا از رقیب جمهوریخواه خود رونالد ریگان شکست خورد و از صحنۀ سیاست کنارهگیری کرد. او در خلال 12 سال حکومت جمهوریخواهان (8 سال رونالد ریگان و 4 سال جورج بوش) از میدان سیاست کنار بود. اما با پیروزی مجدد دمکراتها به رهبری بیل کلینتون، مجدداً وارد فعالیتهای سیاسی شد. وی در تابستان و پائیز سال 1994 در فرونشاندن بحران هستهای کره شمالی و نیز فیصله بحران هائیتی از طریق مذاکره و در چهارچوب منافع کاخ سفید، نقش مؤثری به عنوان میانجی ایفا کرد. جیمی کارتر برخلاف آنچه که در برخی کتابها آمده است، از دوستان و نزدیکان شاه بود و هرگز با وی اختلاف اساسی نداشت. سفر وی به تهران در شب اول ژانویه 1978 و نطق وی در تمجید از شاه و نامیدن ایران به «جزیره ثبات» نشان از حمایت کامل آمریکا از شاه دارد. در این مراسم که به صورت مستقیم از تلویزیون پخش میشد، شاه و کارتر جامهای کریستال حاوی شامپاین فرانسوی را در برابر دیدگان مردم مسلمان ایران سرکشیده و تصور میکردند که توانستهاند مخالفین را مرعوب کنند.
3. دکتر محمد مصدق، ملقب به مصدقالسلطنه فرزند میرزا هدایت در 1261 ﻫ ش به دنیا آمد، در سن 17 سالگى مستوفى خراسان شد، تحصیلات مقدماتى را در تهران به انجام رسانید و در 1287 براى تحصیلات عالیه به پاریس رفت. بعد از اتمام دوره مدرسه علوم سیاسى پاریس، به دانشگاه توشاش سوئیس وارد شد و در 1293 با اخذ درجهی دکترى در حقوق، به ایران بازگشت. مصدق چون مخالف قرارداد 1919 ایران و انگلیس بود، در بهار 1298 به سوئیس بازگشت و قصد داشت در آنجا مشغول کار شود که کابینهی مشیرالدوله براى تصدى پست وزارت دادگسترى از وى دعوت کرد. وی در مراجعت به ایران، در پائیز 1299 به حکومت فارس منصوب شد. وی در همان سال از شناسایى کودتاى «سیدضیاءالدین طباطبائى» امتناع کرد. پس از سقوط سیدضیاءالدین در1300 به وزارت دارایى منصوب شد و به اصلاحات در این وزارتخانه پرداخت. در سال 1301 به حکومت آذربایجان دست یافت و بعد از چندى به علت عدم موافقت دولت مرکزى با نظریات او از این سمت استعفا داد. در سال 1302 وزیر امور خارجه شد. در سال 1303 در دورهی پنجم قانونگذارى به نمایندگى مردم تهران در مجلس شوراى ملى انتخاب شد. وی در این مجلس با واگذارى سلطنت به رضاخان مخالفت کرد. در دورهی ششم مجدداً از طرف مردم تهران به مجلس شورای ملی راه یافت و با تشکیل مجلس مؤسسان مخالفت کرد. پس از اتمام این دوره به دلیل دخالت دولت در انتخابات مجلس شورای ملی، از سیاست کناره گرفت و در قریه احمدآباد در غرب تهران اقامت گزید. مصدق با اینکه به کلى از سیاست کناره گرفته بود، در چهارم تیرماه 1319 به وسیلهی شهربانى تهران توقیف شد و پس از اعزام به بیرجند، تا آذرماه همان سال در زندان عمومى آن شهر محبوس بود. سپس بار دیگر به احمدآباد تبعید شد. پس از شهریور 1320 در دوره چهاردهم و شانزدهم بار دیگر از طرف مردم تهران به وکالت مجلس شوراى ملى انتخاب شد. در این دوره براى استیفاى حقوق ایران از شرکت نفت ایران و انگلیس و دولت انگلستان جبههی ملى را تشکیل داد و به مبارزه پرداخت و در 29 اسفند 1329 قانون ملى شدن صنعت نفت را از تصویب مجلس شوراى ملى گذراند. در اردیبهشت 1330 براى اجراى این قانون و خلع ید از شرکت نفت سابق، نخستوزیرى ایران را قبول کرد. موفقیت مصدق در جریان نهضت ملى شدن نفت، مرهون حمایتها و پشتیبانیهاى روحانیون و نیروهاى مذهبى و در رأس آنها آیتالله کاشانى بود؛ اما بروز اختلاف میان آیتالله کاشانى و مصدق ـ که با تفکرات لیبرالیستى و ملىگرایى همواره مدافع جدایى دین از سیاست بود ـ موجب شد حکومت شاه با همکارى سیا (SIA) نقشههایى را براى سرنگونى حکومت مصدق طرحریزى کنند. در تیرماه 1331 با اینکه مجلس جدید (دوره هفدهم) به نخستوزیرى او رأى تمایل داده بود، به سبب اختلاف نظر با محمدرضا پهلوى براى تصدى وزارت دفاع ملى، از تشکیل دولت جدید استنکاف کرد و شاه، قوامالسلطنه را به نخستوزیرى منصوب نمود، ولى ملت با رهبری آیتالله کاشانی با قیام سىتیر مجدداً او را به نخستوزیرى برگزید. در 28 مرداد 1332 دولت مصدق سقوط کرد و او پس از محاکمه در یک دادگاه نظامى، به سه سال زندان محکوم شد. مصدق در شهریور 1335 از زندان آزاد شد و در احمدآباد تحت نظر قرار گرفت. وی در 14 اسفند 1345 بر اثر بیمارى در احمدآباد درگذشت.
4. اداره کل سوم پس از دریافت این گزارش، طی شماره 3949 /312- 7 /4 /37 به ساواک مشهد نوشت: « خواهشمند است دستور فرمائید ضمن تحقیق پیرامون صحت و سقم مفاد گزارش خبر بازگشتی، نتیجه اقدامات معموله درباره نامبرده بالا را نیز به این اداره کل اعلام نمایند.» بخش ضمائم
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 12 صفحه 154