تاریخ سند: 9 بهمن 1334
متن سند:
با کمال احترام به عرض تیمسار معظم می رساند :
چاکر برای به عرض رسانیدن رئوس مطالبی که باید در شماره مخصوص که
به زبان انگلیسی چاپ می شود شرفیاب شدم و چون وقت بسیار کم است و باید
هرچه زودتر بچاپ آن مبادرت شود فهرست مطالب ذیلاً به عرض می رسد تا در
صورت موافقت اقدام بشود.
1ـ این شماره 16 صفحه و
10000 نسخه به چاپ
می رسد که باید اجازه
فرمائید دو تا سه روز قبل از
تشریف فرمائی همایونی با
خودم به هندوستان ببرم
زیرا که در حدود 5 /1 تن
وزن کاغذ آن می شود و
حمل آن در التزام رکاب
مبارک نه مسیر است و نه
صلاح.
2ـ این شماره رنگین و تمام
مطالب آن به زبان انگلیسی
می باشد.
3ـ مقالات عبارتند از
«دوستی ایران و هند»
«شرح زندگی گاندی1 و رضاشاه2 و مقایسه عملیات آنها» «اقدامات 14ساله
سلطنت محمدرضا شاه» «تاریخ و جغرافیای مختصر ایران» «قانون اساسی
ایران» «پیشرفتهای ایران در شئون مختلف بهداری، راه، فرهنگ، صنایع، ارتش،
4ـ صفحه این شماره تمام مصور است بدین ترتیب زندگی روزانه شاه و ملکه»
«بیوگرافی مصور شاهنشاه» «وقایع مهم سلطنت اعلیحضرت همایونی»
«مسافرتهای شاهانه» نقش رهبری شاهنشاه»
5 ـ اگر عکسهای رنگین کوچک از شاهنشاه و ملکه تهیه شده در صورت موافقت
مقرر فرمائید تا به چاکر تا روز 20 بهمن تحویل دهند که به هندوستان برده و
تقسیم نمایم و اگر تهیه نشده ابلاغ فرمائید که تهیه شود.
استدعا دارم مقرر فرمائید اوامر مبارک را در این مورد ابلاغ نمایند که در انجام
وظیفه ای که به عهده گرفته ام تأخیری نشود و در خاتمه به عرض می رساند که با
مقامات سفارت هند در تهران مذاکره کرده ام که ترتیبی بدهند تا در روزهایی که
اعلیحضرتین در هندوستان تشریف دارند اجازه دهند رپورتاژهای مسافرت
شاهانه وسیله فدوی تهیه و از رادیو ملی پخش شود موافقت نموده اند اجرای آن
موکول به تصویب عالی
است.
با عرض ادب دست مبارک
می بوسم.
شاهنده
اجرائیات شعبه جرائد ـ
9 /11فرمان
توضیحات سند:
1ـ رهبر فقید هندوستان.
مهاتما
گاندی شخصیتی که از طریق
مبارزه منفی، سالها با استعمار
انگلیس مبارزه کرد و موفق شد
کشور بزرگ هند را از یوغ
اسارت بریتانیا برهاند و به
استقلال برساند.
2ـ رضا پهلوی فرزند
عباسقلی خان سوادکوهی
مشهور به دادش بیک در 24
اسفند 1256 /14 مارس
1878، در آلاشت از توابع
سوادکوه مازندران به دنیا آمد.
او، در 22 سالگی وارد بریگاد
قزاق شد و تا درجه میرپنجی
پیش رفت.
سپس در 1299، به
کمک انگلیسیها و نیروهای
مستقر آنها در ایران، به اتفاق
سیّدضیاءالدین طباطبائی ـ که
مدیر روزنامه رعد بود ـ علیه
سلطنت احمدشاه ـ که در آن
زمان در خارج از کشور به سر
می برد اقدام به کودتا کرد.
رضاخان، در 1304، عملاً به
رغم مخالفت عده ای از
روحانیان آگاه چون آیت الله سید
حسن مدرس، قدرت مطلق را
در دست گرفت و حکومت
قاجاریه را رسما منقرض کرد.
وی، در اردیبهشت سال
1305،در تهران تاجگذاری
کرد و از این تاریخ، خدمت
سربازی را در ایران اجباری
نمود.
او ـ که مجری قلدر
سیاستهای استعماری
فراماسونهائی چون محمّدعلی
فروغی و کمیسیونی از
غربزدگان مورد حمایت انگلیس
بود ـ از هیچ جنایتی و خیانتی
علیه ملت، رویگردان نبود و طی
17 سالی که در ایران سلطنت
کرد، به شدت با مذهب و
روحانیون مبارزه نمود.
او، تحت تأثیر فرهنگ غرب و به
تقلید از آتاترک دیکتاتور کشور
ترکیه، مبارزه وسیعی با حجاب
اسلامی زنان ایران آغاز کرد.
رضاخان، در سال 1305،
تاجگذاری نمود و از این تاریخ،
شاه ایران خوانده شد.
پیش از
آن، به نام سردار سپه یاد می شد.
در شهریور 1320، زمانی که
جنگ دوم جهانی به اوج خود
رسیده بود، رضاخان، به توصیه
انگلیس و برای ممانعت از
مداخله شوروی سابق در ایران ـ
که در آن زمان، با آلمان نازی
متحد بود ـ به دولتهای محور و به
ویژه به آلمان نازی تمایل نشان
داد.
او، اگر چه ظاهرا موضع
بی طرفی اتخاذ کرده بود، لیکن
عملاً به صدها مستشار آلمانی و
انگلیسی به طور همزمان اجازه
فعالیت در ایران داده بود.
با
وجود بستن قرارداد استعماری
صدور نفت به انگلیس، متفقین،
او را ـ که در نزد عموم مردم،
منفور بود ـ در 25 شهریور
1320، از مقام خود برکنار
کردند.
رضاخان، به ناچار از طریق
بندرعباس، با یک کشتی
انگلیسی به جزیره سن موریس
در آبهای شرق ماداگاسکار تبعید
شد و انگلیسیها، محموله
جواهرات همراه او را ضبط
کردند.
او، سپس از آنجا به بندر
دوربان در غرب آفریقای جنوبی
و پس از آن، به ژوهانسبورگ،
پایتخت آن کشور تبعید گردید.
رضاخان، سه سال بعد، پس از
طی یک دوره طولانی
بیماریهای سخت جسمانی و
روانی، در چهارم مرداد 1323
در تبعید درگذشت.
گفته می شود:
او، هنگام مرگ، تنها 35 کیلو
وزن داشته است.
جنازه
رضاخان، به مصر برده شد و 6
سال در آن کشور نگاه داشته شد.
در آن زمان، به علت نفرت شدید
مردم ایران از رضاخان، امکان
انتقال جسد وی به ایران، وجود
نداشت.
جنازه او، در 1328، به
تهران انتقال داده شد.
رضاخان، در تمام طول
حکومتش، فقط یک بار به خارج
از کشور سفر کرد و آن هم به
ترکیه و دیدارش با آتاترک بود.
دارایی او هنگام تبعید عبارت
بود از 44 هزار پارچه آبادی،
360 میلیون دلار پول نقد در
بانکهای خارج، 68 میلیون
تومان سپرده داخلی، و مراکزی
چون کارخانه حریربافی چالوس
و چندین کارخانه برنج پاک کنی،
پنبه پاک کنی، کارخانجات
سنگبری، کارخانه پارچه بافی
علی آباد، هتلهای آبعلی، گچسر،
رامسر، دربند شمیران، فردوسی
و مجتمع ویلایی مبارک آباد و
غیره.
یکی از نمایندگان مجلس
انگلیس که از نزدیک با رضاخان
آشنا بود، نوشته بود: «رضاخان
راههای ایران را از دزدان و
راهزنان پاک کرد و مردم ایران را
آگاه ساخت که از این پس در
ایران فقط یک راهزن وجود
دارد!».
این پادشاه قبل از اینکه
سر کار بیاید دیناری نداشت و
وقتی که از مملکت رفت غیر از
پولهایی که در بانک لندن ودیعه
گذارده بود 58 میلیون تومان پول
به دست شاه فعلی داد.
این پادشاه
به جان و مال کسی رحم نکرد و
5600 رقبه از املاک مردم را
بدون آنکه کسی اعلان ثبت یکی
از آنها را در جراید (هنگام
استخراج به همین صورت ناقص
بود (کتاب روزشمار اصفهان)
رجوع کنید به زندگینامه امام
خمینی(ره)، ص 88 و ظهور و
سقوط سلطنت پهلوی، ج 1، ص
111
(ساجدی، احمد : مشاهیر قرن
بیستم، انتشارات محراب قلم،
تهران 1374، ص 117)، با
اندکی حک و اصلاح.
منبع:
کتاب
مطبوعات عصر پهلوی - روزنامه فرمان به روایت اسناد ساواک صفحه 47