موضوع : گلپایگانی
تاریخ سند: 21 تیر 1348
موضوع : گلپایگانی
متن سند:
از : 21 به : 316 شماره : 1932 /21 ساعت 18 الی 19 روز شنبه 14 /4 /48 سید محمود یثربی فرزند سید زین العابدین با آیت اله گلپایگانی ملاقات نمود.در ابتدا گلپایگانی از محمود یثربی می پرسد مدتی است پیدا نیستی وی جواب می دهد بله دو ماه و هشت روز بود که به مسافرت عراق رفته بودم و از آنجا هم به قطر رفتم.
گلپایگانی گفت من به آقا محمد گفتم ساعت 11 صبح به منزل شما تلفن کند و از قرار معلوم شما نبودید سپس از وی سئوال کرد که شما چه وقت از کربلا آمدید؟ یثربی جواب داد من یکشنبه هفته قبل از کربلا بیرون آمدم و افزود که حاج آقا جواد هم احتمال می رود که بیاید گلپایگانی گفت بله.
برای ما نوشته بود نَتَوَجَّهُ اِلَیْکُمْ عَنْ قَریِبٍ (یعنی به زودی به طرف شما می آیم) و بعد از یثربی سئوال کرد اوضاع عراق چطور است؟ یثربی جواب داد فعلاً ساکت است و کاری به اهل علم ندارند ولی اقامه ها را تمدید نمی کنند.
گلپایگانی گفت روزنامه های ایران تلگراف بختیار را نوشته بودند.
یثربی گفت روزنامه های ایران تمام حرفهای بختیار را ننوشته بودند و اظهار داشت که روزنامه های عراق نوشته بودند برای خاطر احترام تیمور بختیار ما اقامه ها را تمدید و ایرانیان را آزاد می گذاریم که دوباره به عراق برگردند.
گلپایگانی پرسید آقای حکیم فعلاً در کجاست.
یثربی جواب داد در کوفه در حال اعتزال است و ادامه داد از طرف دولت عراق نزد آقای خوئی آمده بودند که مشارالیه واسطه شود و از آقای حکیم بخواهد که دوباره به نجف برگردد و مشغول کارش شود اما آقای خوئی در جواب آنها اظهار داشته که ما نمی توانیم برای آقای حکیم تکلیف معین کنیم هر کاری که خودش صلاح بداند انجام می دهد.
گلپایگانی پرسید رفتن آقای حکیم به کوفه فایده ای هم دارد.
یثربی پاسخ داد البته نتیجه کلی ندارد ولی بی اثر هم نیست بالاخره نتیجه ای می گیرد و افزود اوضاع عراق و ایران یکی است مثل اینکه یک برنامه است خیلی مردم را محدود می کنند.
دست روی موقوفات گذاشته اند.
روحانیت و اصولاً هر بانفوذی را می خواهند تضعیف کنند.
گلپایگانی سئوال کرد خبر داری که روزنامه های ایران ما را به فحش کشیدند.
یثربی گفت یک طلبه ایرانی جریان را در عراق برای ما تعریف کرد و افزود برای شما که انعکاس بدی نداشت.
گلپایگانی گفت خلاصه اینها می گویند دین اسلام به وسیله رهبران آنها پیش می رود و باید آنها را ضعیف کرد.
یثربی گفت مردم به این روزنامه ها حرفی نزدند گلپایگانی گفت نه.
اول روزنامه آیندگان به ما توهین کرد ولی اسم ما را نبرد فقط طوری نوشته بود که با من تطبیق می کرد و مردم از روز اول می دانستند که روزنامه آیندگان دولتی است و افزود روزنامه فرمان هم به ما توهین کرد و اسم ما را هم برد البته روزنامه فرمان هم دولتی است نه مانند آیندگان ولی صاحب این روزنامه آدم بدی است و ادامه داد که من هم در مقابل توهین هایی که به من شده بود سکوت کردم و حرفی نزدم.
یثربی پرسید به نفع شما شد؟ گلپایگانی گفت بله دولت هر چه به آدم بد بگوید بهتر است زیرا آدم بزرگ می شود.
یثربی گفت عراق بر عکس ایران است مردمش خیلی با دولت بد نیستند.
گلپایگانی گفت عراق مثل زمان کاشانی و مصدق شده است.
یثربی گفت فقط یک وسیله پیدا کرده اند و آن این است که مردم را به علماء بشورانند و هر ساعت می گویند فلانی جاسوس است.
گلپایگانی گفت آخر مگر یهودیها چقدر جاسوس دارند که این قدر کشف می کنند وی گفت اینها همه تهمت است مثل اینجا که می گفتند آقای خمینی از فلان جا پول می گیرد در صورتی که خمینی از جائی پول نمی گرفت سپس گلپایگانی از یثربی سئوال کرد وضع سامراء چطور است یثربی جواب داد اتفاقا خیلی خوب است یک عالمی دارد از دولت خواهش کرد و بعد چند نفر را هم گرفته بودند آزاد کردند.
گلپایگانی گفت هر چه انسان به این دولتیها کاری نداشته باشد بهتر است زیرا آنها اغراض فاسده ای دارند که اگر کسی حرف به آنها بزند ناراحت می شوند و مرامی دارند که اشخاص با نفوذ را از بین می برند و یا ساکتشان می کنند یثربی گفت آقای حکیم اول برای نجات بعضی افراد که گرفته بودند به کاظمین آمد و در آنجا بود که زیاد شروع به توهین و تهمت به آقای حکیم شد.
رادیو بغداد می گفت به مهدی پسر آیت اله حکیم احترام نکنید.
البته علماء به آقای حکیم تلگراف می کردند و احوالپرسی می نمودند.
گلپایگانی پرسید این سید کاظم را که گرفتند ایرانی بود یا نه.
یثربی جواب داد از قرار معلوم ایرانی نیست.
گلپایگانی اظهار داشت نوشته بودند که اموال سیدکاظم را مصادره کرده اند یثربی گفت در بغداد خبری از مصادره اموال نبود.
گلپایگانی گفت پس معلوم می شود که روزنامه های ایران نوشته اند سپس پرسید حالا نظر آقای حکیم چیست؟ یثربی جواب داد البته آنها با شدت عمل موافق نیستند ولی تلگراف بد نیست.
گلپایگانی گفت همین که اظهار عنایتی بشود کافی است و ما هم که اظهار عنایت کرده و احوالپرسی نموده ایم.
یثربی گفت این تلگرافها رد نمی شوند ولی رادیو ایران متن آنها را می خواند.
گلپایگانی اظهار داشت همه تلگراف کردند اما چون در تمام این تلگرافها به دولت عراق بدگوئی می شد من صلاح ندانستم که تلگراف کنم و به دولت عراق بد بگویم خصوصا اینکه رادیو عراق گفته بود علماء یهودپرست تلگراف می کنند.
لیکن چون دیدم که همه تلگراف کرده اند و ممکن است که آقای حکیم بگوید فلانی با من بد است لذا از فرصت استفاده کرده و همین که روزنامه های ایران نوشتند که آقای حکیم به شدت مریض است تلگراف کردم و جواب آنهم آمده وی افزود که تلگرافهایی که آقایان کردند در روزنامه ها نوشتند و عنوان هم به آنها دادند ولی تلگراف ما را چون که جنبه احوالپرسی داشت ننوشتند و افزود که در این تلگرافها به شریعتمداری هم توهین شد زیرا آن زنه در مجلس اسم برد و در جلو صحن هم این وکیله اسم شریعتمداری را برد و گفت اول مرجعی که در اروندرود از ما پشتیبانی کرد شریعتمداری بود.
گلپایگانی گفت همین اسم بردنها توهین است اینها نمی خواهند روحانیت بزرگ شود.
در این موقع یثربی خداحافظی کرد و رفت.
نظریه منبع : نظری ندارد.
نظریه رهبر عملیات : مفاد گزارش صحیح است.
مدرس نظریه امنیت داخلی : زین العابدین یثربی جنب منزل گلپایگانی سکونت دارد و مخاطب گلپایگانی یکی از فرزندان وی بوده که به عراق و قطر رفته و مراجعت کرده.
به طورکلی گلپایگانی این اواخر خیلی ناراحت است و با ورود نمایندگان روحانیون تهران و مذاکرات تا به حال هیچ تصمیمی نگرفته زیرا او در چنین مواردی با آیت اله خوانساری تشریک مساعی می نماید.
به نظر می رسد برای نامبرده با چنین افکاری باید وسیله تضعیف او را فراهم نمود به هر وسیله ای که ممکن است.
از جمله قطع نفوذ وی در شهرستانها و آبادیهای اطراف و جلوگیری از پرداخت شهریه او در محل هایی که شهریه می دهد از جمله مدرسه برهان شهرری که بنا به اظهار خودش ماهیانه 640 تومان در آنجا شهریه می پردازد.
روحانی رئیس ساواک قسمت اخیر نظریه امنیت داخلی مورد تأیید است.
1ـ بهره برداری شود.
تضعیف گلپایگانی کاملاً منطقی است ولی نه از راه قطع شهریه چه در این صورت موضوع را پیراهن عثمان خواهند نمود.
2ـ قسمت های قابل توجه گزارش خبری فوق را انتخاب و به رادیو اهواز بدهید.
17 /5 دقت نمائید دیگر تأخیر نشود و نظیر آن [ناخوانا] گردد.
25 /5 316ـ مسئول تأخیر بیشتر از یک ماه را [ناخوانا] اقدام روی این گزارش تعیین و به اینجانب معرفی گردد.