تاریخ سند: 13 خرداد 1343
کمیته نهضت اسلامی (جامعه دیانت)
متن سند:
شماره: 1274/ق ز تاریخ:13 /3 /1343
از: ساواک قزوین
به: ریاست ساواک استان تهران
کمیته نهضت اسلامی (جامعه دیانت)
این جمعیت از 8 سال قبل به نام جامعه دیانت از معتصبین مذهبی تشکیل گردیده و به ظاهر به قرائت قرآن و تفسیر قرآن در منازل و تکایا مشغول میشدند رهبر این جمعیت سید محمود تقوی مدیر چاپخانه نور میباشد که به علت چاپ اوراق مضره در سالهای 41و42 و گزارش این عملیات به مرکز از طریق وزارت کشور امتیاز چاپخانه او لغو گردید تا این که به ظاهر چاپخانه را به شخص دیگر طبق سند ثبتی میفروشد و آن شخص تقاضای امتیاز مینماید که از طریق فرمانداری و وزارت کشور امتیاز مجدد چاپخانه داده شده و شروع به کار مینمایند و عملاً نامبرده بالا در آن چاپخانه نظارت و سرپرستی و کنترل دارد ولی محل مزبور تحت مراقبت دائمی مأمورین و عوامل اطلاعاتی شهربانی است.
1- این جمعیت (جامعه دیانت) در اثر فعالیتهای مذهبی طرفداران نسبتأ زیاد و متعصبی پیدا نموده به طوری که دستور رهبر خود را وحی منزل میدانند نام کمیته نهضت اسلامی در این ایام محرم سال جاری شنیده شده و حتی اغلب از افراد این جمعیت از چنین نامی اظهار بیاطلاعی مینمایند و چون رهبر جمعیت مرد مرموزی است امکان دارد صلاح ندانسته است نام کمیته اسلامی را فعلأ افشا نماید.
همان طوری که طی شماره 1084/ق ز-2 /3 /43 به عرض رسیده تشکیل دهندگان تا آنجایی که شناخته شدهاند عبارتند از:
سید محمود تقوی که سوابق آن طی شماره 1402/ ق ز – 3 /2 /42. جعفر چایچی که سوابق آن طی شماره 669/ ق ز – 8 /2 /43. حاج محمود شاعری که سوابق آن طی شماره 3109/ق ز – 20 /3 /42. جعفر رفیع زاده که سوابق آن طی شماره 3111/ ق ز – 21 /3 /42. غلامحسین امینی (معروف به غنچه) که سوابق آن طی شماره 3202/ ق ز – 26 /3 /42 و همچنین برادران امانی کتاب فروش که سوابق آنان طی شماره 2354/ ق ز به استحضار رسیده است و عدهای دیگر از جمله حاج حسین کاشانی بزاز و حاج بزرگ علوی معمم و آقای سامت (معمم) که سهم امام از طرف آقای خمینی در اختیار او قرار میگیرد و کاظم تیماقچی (راه ساز) که مشخصات کامل چند نفر اخیر پس از شناسایی لازم در دست تهیه است میباشند.
2- هدف از تشکیل این کمیته یا جامعه :
به طوری که سوابق نشان میدهد در سالهای 30 و 31 و 32 ضمن تلگرافاتی که جهت پشتیبانی از دکتر مصدق1 لیدر جبهه ملی به طهران شده است نام جامعه دیانت و سیدمحمود تقوی ذکر گردیده است و او نیز در فعالیتهای سیدضیاءالدین حاج سیدجوادی2 که از امضاء موثر کمیته جبهه ملی بوده شرکت داشته و اعلامیه برعلیه انجمنهای ایالتی و ولایتی به منظور عدم شرکت بانوان در انتخابات به امضاء عده ای از روحانیون در چاپخانه اش در سال 42 کشف گردید و از طرفی بعضی از هممسلکان او از جمله برادران امانی کتابفروش که چندی است کتابهای مهندس بازرگان3 مانند مسئله وحی و اعلامیه حقوق بشر4 و بعضی کتب از جمله مکتب اسلام و مجموعه حکمت5 و کتاب دو مذهب6 که در قم چاپ شده و اسلام جوان که به چاپ تهران میباشد در کتابخانه خود به طور پنهانی فقط به هم مسلکان خود برای قرائت میدهد که دو کتاب مسئله وحی و اعلامیه حقوق بشر وسیله یرم آقایانس (رضا اسلام پناه) برای یک روز در اختیار ساواک گذارده شده و پس از برداشت رونوشت فهرست مطالب آن برای اینکه به او مشکوک نشوند به نامبرده داده شد که به کتابخانه مزبور پس داده و کتابهای بهتری که نام آن در بالا ذکر شده اخذ نماید. با تقدیم دو برگ رونوشت از فهرست کتابهای مزبور اینطور استنباط میشود که نامبردگان هدف و مرام نهضت آزادی را در پوشش مذهب دنبال مینمایند و بطوریکه یرم آقایانس (رضا اسلام پناه) نوشته است آقای سیدمحمود تقوی در جلسهای گفته است غرض از حمایت ما از آیتاله خمینی به خاطر این است که چون نامبرده با اصلاحات اجتماعی مخالف میباشد و آن را بر خلاف اصول دینی دانستهاند ما از جهاتی از او حمایت میکنیم.
3- نحوه ارتباط آنان با آیتاله خمینی بوسیله پیک مخصوصی که به احتمال قوی غلامحسین امینی(معروف به غنچه) جعفر چایچی و یا جعفر رفیع زاده و یا از عوامل موثر و مطمئن دیگر میباشند که در این مورد آموزش لازم داده شده تا نسبت به شناسایی این پیک اقدام گردد.
ولی در مورد چاپ اعلامیه و یا کتب به طور یقین این عوامل در بازار تهران ارتباط دارند که دستور داده شده تا با مرکز تماس و حامل اعلامیه و کتب شناسایی و تحقیق شود و نسبت به مکاتبات آنان کنترل دقیق بعمل آید.
4– همانطوری که در بند 2 به آن اشاره شده چون بعضی کتب آقای مهندس بازرگان در مغازه کتابفروشی امانیها به طور مخفیانه به عوامل بخصوصی فقط برای قرائت داده میشود احتمال دارد که سابقاً با آقای مهندس بازرگان و حالیه با علی غفوری7 تماس و مراوده داشته باشند.
5- از این کمیته یا جامعه نشریه خاصی که خود آن را به چاپ رسانیده باشند مشاهده نشده ولی اعلامیه و قطعنامههایی که تاکنون چه از قبل از دستگیری انتشار دادهاند و چه هنگام دستگیری اوراق مضره از آنان کشف شده است به شرح زیر میباشد:
1) یک جلد دفترچه به نام (زعیم بزرگ و مرجع عالیقدر شیعه) و یک نسخه اعلامیه مربوط به روز 3 /3 /43 که مصادف با روز دوازدهم محرم است (روز عزای ملی اعلام میشود) به ضمیمه گزارش خبری 1089/ ق ز – 2 /3 /43 تقدیم شده است.
2) دو فقره اعلامیه دیگر مربوط (به قسمتهای یادداشت شده از فرمایشات آیتاله العظمی خمینی) و قطعنامه دانشجویان حوزه علمیه قم که طی گزارش خبری 1085/ق ز – 2 /3 /43 تقدیم شده است.
3) یک نسخه از اعلامیه انجمن اسلامی اصناف و یکبرگ رونوشت قطعه شعری در مدح آقای خمینی نوشته شده و از جیب غلامحسین امینی (معروف به غنچه) به دست آمده موضوع گزارش
شماره 1160/ ق ز – 6 /3 /43 به ضمیمه تقدیم میشود.
6 و 7- در مورد ردیفهای مذکور به مامورین و عوامل خبردهندگان آموزش لازم داده شده تا اعضای کمیته و جامعه مزبور بیشتر شناخته شده و هدف آنان بهتر تشخیص داده شود.
8- به طوری که اطلاع رسیده و تحقیق نیز شده است آقای حاج تقی امانی ضمن اظهارات خود به یرم آقایانس(رضا اسلام پناه) گفته است که آقای خمینی طی اعلامیهای به همه اطلاع داده که تظاهرات در روز 15 خرداد 43 در حدود قدرت خود بکنید در قزوین به علت دستگیری چند نفر از دوستان موثر (جعفر چایچی. غلامحسین امینی(معروف به غنچه) و (حاج محمود شاعری) این تظاهرات در مساجد به صورت تعزیهخوانی و در خیابان به صورت عزاداری انجام خواهد شد اما در تهران مانند روز 12 محرم سال جاری تظاهرات تقریباً شدید و حتی احتمال وقوع حوادثی میرود.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت قزوین – نادور (امضاء) 13 /3 /43
رونوشت برابر اصل در پرونده و اصل در پرونده 25 /287 بایگانی است.
فامیلی 20 /8 /43
توضیحات سند:
1. دکتر محمد مصدق، ملقب به مصدقالسلطنه، فرزند میرزا هدایت در سال 1261 ﻫ ش به دنیا آمد. وى در سن 17 سالگى مستوفى خراسان شد. تحصیلات مقدماتى را در تهران به انجام رسانید و در سال 1287 براى تحصیلات عالیه به پاریس رفت. بعد از اتمام دوره مدرسه علوم سیاسى پاریس، به دانشگاه توشاش سوئیس وارد شد و در سال 1293 با اخذ درجهی دکترا در حقوق، به ایران بازگشت. مصدق چون مخالف قرارداد 1919 ایران و انگلیس بود، در بهار 1298 به سوئیس بازگشت و قصد داشت در آنجا مشغول کار شود که کابینهی مشیرالدوله براى تصدى وزارت دادگسترى از وى دعوت کرد. وی در حین مراجعت به ایران در پاییز 1299 به حکومت فارس منصوب شد. با این همه در همان سال از شناسایى کودتاى «سیدضیاءالدین طباطبائى» امتناع ورزید. پس از سقوط سید ضیاءالدین در سال1300 به وزارت دارایى منصوب شد و به اصلاحات در این وزارتخانه پرداخت. در سال 1301 به حکومت آذربایجان دست یافت و بعد از چندى به علت عدم موافقت دولت مرکزى با نظریات او از این سمت استعفا داد. در سال 1302 وزیر امور خارجه شد. در سال 1303 در دورهی پنجم قانونگذارى به نمایندگى مردم تهران در مجلس شوراى ملى انتخاب شد و در این دوره با واگذارى سلطنت به سردار سپه مخالفت کرد. در دورهی ششم مجددا به وکالت مجلس از طرف مردم تهران انتخاب شد و ضمن مخالفت با تشکیل مجلس مؤسسان، پس از اتمام این دوره چون دولت در انتخابات مجلس دخالت کرد، از سیاست کناره گرفت و در قریه احمدآباد در غرب تهران اقامت گزید. مصدق با اینکه به کلى از سیاست کناره گرفته بود، در چهارم تیرماه 1319 به وسیلهی شهربانى تهران توقیف و پس از اعزام به بیرجند، تا آذرماه همان سال در زندان عمومى آن شهر محبوس بود. سپس مجددا به احمدآباد تبعید شد. پس از وقایع شهریور 1320 در دوره چهاردهم و شانزدهم بار دیگر از طرف مردم تهران به وکالت مجلس شوراى ملى انتخاب گردید. نهضت ملی شدن صنعت نفت در سال 1328 گسترش یافت. در همین سال جبهه ملی تشکیل و نیروهای ملی مذهبی علیه استعمار انگلیس به مبارزه پرداختند و در طی دو سال مبارزه و از میان برداشتن سه مانع بر سر راه ملی شدن صنعت نفت: عبدالحسین هژیر، رزمآرا و برکناری حسین اعلاء و کوشش و مجاهدت آیتاله سید ابوالقاسم کاشانی و دیگر شخصیتهای اسلامی در سال 1330 دکتر مصدق به نخست وزیری تعیین گردید. در این دوره براى استیفاى حفاظت ایران از شرکت نفت ایران و انگلیس و دولت انگلستان جبههی ملى را تشکیل داد و به مبارزه پرداخت و در 29 اسفند 1329 قانون ملى شدن صنعت نفت را از تصویب مجلس شوراى ملى گذراند. در اردیبهشت 1330 براى اجراى این قانون و خلع ید از شرکت نفت سابق، نخستوزیرى ایران را قبول کرد. موفقیت مصدق در جریان نهضت ملى شدن نفت، مرهون حمایتها و پشتیبانیهاى روحانیون و نیروهاى مذهبى بود که در رأس آنها آیتاللّه کاشانى قرار داشت. اما بروز اختلاف میان آیتاللّه کاشانى و مصدق ـ که با تفکرات لیبرالیستى و ملىگرایى همواره مدافع جدایى دین از سیاست بود ـ موجب شد که حکومت شاه با همکارى سیا اینتلجنت سرویس نقشههایى را براى سرنگونى حکومت مصدق و شکست نهضت ملی شدن نفت طرحریزى کنند. در تیرماه 1331 با اینکه مجلس جدید (دوره هفدهم) به نخستوزیرى او رأى تمایل داده بود، به سبب اختلاف نظر با محمدرضا پهلوى براى تصدى وزارت دفاع ملى، از تشکیل دولت جدید استنکاف کرد و شاه، قوامالسلطنه را به نخستوزیرى منصوب نمود، ولى ملت با قیام 30تیر به رهبرى آیتاللّه کاشانى مجددا او را به نخستوزیرى برگزید. در 28 مرداد 1332 دولت مصدق سقوط کرد و او پس از محاکمه در یک دادگاه نظامى، به 3 سال زندان محکوم شد. مصدق در شهریور 1335 از زندان آزاد شد و در احمدآباد تحت نظر قرار گرفت. وی در 14 اسفند 1345 بر اثر بیمارى درگذشت.
2. آیتالله سید مهدى (سید ضیاءالدین) حاج سید جوادى فرزند سید مصطفى در سال 1290ه ش در قزوین متولد شد. تحصیلات مقدماتى را نزد پدر و اساتید مدرسه التفاتیه گذرانید و براى تکمیل تحصیلات به حوزه علمیه قم رفت. پس از مراجعت به زادگاه خویش، به تدریس و تربیت طلاب و ارشاد مردم پرداخت. وى از چهرههاى مبارز در عصر ستمشاهى و از مدافعان نهضت ملى شدن نفت بود و در دوره (چهاردهم و هفدهم) به مجلس شوراى ملى راه یافت. بر اساس اسناد ساواک، از طرفداران جدى دکتر مصدق به شمار مىرفت و به شدت به نفع او فعالیت مىکرد؛ در مجالس مذهبى و هیأتهاى اسلامى سخنان تندى علیه دستگاه و مقامات دولتى ایراد مىنمود و در انتخابات کنگره جبهه ملى در تاریخ 11 /10 /41 با 143 رأى به عنوان نفر پنجم به عضویت شوراى مرکزى جبهه ملى انتخاب شد. وى در تاریخ 10 /1 /1342 به علت عارضه قلبى دارفانى را وداع گفت و در جوار شاهزاده حسین (ع) در قزوین به خاک سپرده شد.
ر. ک : دایرۀالمعارف تشیع، ج 6، ص 4.
(اسناد ساواک - پرونده انفرادى)
3. مهندس مهدى بازرگان در سال 1278 ﻫ ش در تبریز به دنیا آمد. وى جزو اولین کسانى است که پس از اتمام دوران متوسطه در تبریز و تهران براى ادامه تحصیلات عالى به فرانسه عزیمت و در رشته مهندسى ترمودینامیک تحصیلات خود را به پایان برد. مهندس بازرگان پس از بازگشت به ایران به عضویت کادر علمى دانشگاه تهران نایل گردید. وى فعالیت سیاسى خود را از جبهه ملى آغاز کرد. در دوران نخست وزیرى دکتر محمد مصدق ریاست شرکت ملى نفت ایران و بعد سازمان آب تهران را عهدهدار شد. پس از تعطیلى و توقف کار جبهه ملى اول با سقوط دکتر مصدق بر اثر کودتاى 28 مرداد 1332 از جمله کسانى بود که جبهه ملى دوم را تاسیس کرد. وى به همراه مرحوم آیتاللّه سید محمود طالقانى، دکتر یداللّه سحابى، رحیم عطایى، منصور عطایى، عباس سمیعى و حسن نزیه از جبهه ملى دوم کناره گرفته و نهضت آزادى ایران را تأسیس کردند. در سال 1342 سران نهضت آزادى دستگیر و مهندس بازرگان و آیتاللّه طالقانى به 10 سال زندان محکوم شدند. لیکن پس از سپرى شدن 6 سال مهندس بازرگان آزاد شد. مهندس بازرگان در سال 1356 به اتفاق جمعى از سیاسیون و حقوقدانان نظیر کریم سنجابى، ناصر میناچى، حسن نزیه و... جمعیت دفاع از آزادى و حقوق بشر را تأسیس کردند. لذا از طرف گروه انتقام که ساخته و پرداخته رژیم شاه بود بمبی در مقابل درب منزل وى منفجر شد. قبل از پیروزى از طرف امام در راس هیاتى به آبادان رفت تا جریان اعتصاب کارگران نفت را بر علیه رژیم که کمر آن را در بعد اقتصادى شکسته بود سامان بهتر و بیشترى دهد و به مسائل آنان رسیدگى کند. وى همچنین سفرى به پاریس کرد تا حضرت امام را از طرح شعار «شاه باید برود» منصرف کند، چه به اعتقاد او طرح شعار رفتن شاه با برخوردارى از ارتش و ساواک و پشتیبانى آمریکا را شعارى مناسب و راهکارى عملى نمىدانست. آقاى بازرگان پس از پیروزى انقلاب اسلامى از سوى امام (ره) به عضویت شوراى انقلاب درآمد و با پیشنهاد اعضاى شورای انقلاب به امام(ره) از طرف ایشان مسئولیت تشکیل دولت موقت که اولین دولت اسلامى پس از پیروزى انقلاب بود را بر عهده گرفت. دولت موقت مهندس بازرگان به دلیل اتخاذ روشهاى غیر انقلابى به خصوص اتخاذ مواضع مخالف با تسخیر لانه جاسوسى آمریکا و نیز اصرار بر انحلال مجلس خبرگان و رد این پیشنهاد از سوى امام از کار استعفا داد که بلافاصله مورد پذیرش امام واقع شد. او در نخستین دوره مجلس شوراى اسلامى از سوى مردم تهران به مجلس راه یافت. مهندس بازرگان در تاریخ 30 /10 /1373 در تهران درگذشت.
4. وحی و اعلامیه حقوق بشر نوشته دکتر علی گلزار غفوری است.
5. منظور مجله حکمت است.
6. دو مذهب تالیف حجتالاسلام والمسلمین سید هادی خسروشاهی است.
7. حجتالاسلام دکتر علی گلزادهی غفوری در سال 1302 در قزوین به دنیا آمد. وی تحصیلات ابتدایی و متوسطهی خود را در قزوین به پایان رساند و پس از آن به قم مهاجرت کرد و به تحصیل علوم دینی مشغول شد. او از نخستین کسانی بود که در درس علامه طباطبایی حاضر شد. وی علاوه بر تحصیل علوم دینی تحصیلات دانشگاهی را نیز ادامه داد و در رشتهی حقوق از دانشگاه تهران فوق لیسانس گرفت. پس از آن به فرانسه رفت و از دانشگاه سوربن در رشتهی قضایی اسلامی به اخذ دکترا نایل شد. وی در دهههای چهل و پنجاه فعالیت چشمگیری جهت آگاهی نسل جوان داشت و با سخنرانیهای روشنگرانهی خود در حسینیهی ارشاد، مساجد ارک، محمودیه و حاج سید عزیزالله، نقش بارزی در این مهم ایفا کرد. گلزادهی غفوری به مدت 30 سال در مدرسهی علوی که خود از بانیان آن بود، فعالیت علمی داشت و دروس اخلاق زبان، فقه، فلسفه و قرآن را تدریس میکرد (محتشمی، 78؛ کتاب هفته، 28 /18). ایشان همچنین به دلیل پشتوانهی فکری و فرهنگی قوی در سال 1353 به همراه دکتر بهشتی و حجتالاسلام باهنر، تنظیم و تدوین کتابهای تعلیمات دینی آموزش و پرورش را بر عهده گرفت.
با پیروزی انقلاب اسلامی، گلزادهی غفوری از سوی نهضت آزادی، کاندیدای نمایندگی مجلس خبرگان بررسی قانون اساسی شد و توانست به نمایندگی از مردم تهران به آن مجلس راه یابد که در این مجلس وی عضو گروه ششم بود. پس از آن در انتخابات مجلس شورای اسلامی به عنوان نمایندهی تهران انتخاب شد. پس از وقایع خرداد سال 1360 و اعدام دو فرزندش به جرم همکاری با مجاهدین خلق از فعالیتهای سیاسی رویگردان شد و در جلسات مجلس شرکت نمیکرد. نمایندگان مجلس نیز به دلیل حضور نیافتن وی در مجلس، در 4 بهمن ماه 1360 رأی به استعفای او از نمایندگی مجلس دادند. وی از آن پس از فعالیت سیاسی کناره گرفت.
گلزادهی غفوری در دوران فعالیت پنجاه سالهی علمی خود بالغ بر شصت تألیف در زمینهی حقوقی، فقهی، اجتماعی، تربیتی، تاریخی، اقتصادی و اسلامی دارد. گلزادهی غفوری در 11 دی 1388 در تهران درگذشت.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان قزوین، کتاب 1 صفحه 195