صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: پخش اعلامیه

تاریخ سند: 26 شهریور 1357


موضوع: پخش اعلامیه


متن سند:

از: 13 /4 ﻫ 1 تاریخ:26 /6 /1357
به: 312 شماره: 4557/ه‍
موضوع: پخش اعلامیه

1ـ در مورخه 11 /6 /37 اعلامیه‌های مضره‌ای تحت عنوان «متن بزرگ مرجع عالیقدر امام خمینی»1 که در آن از فاجعه اخیر آبادان2 سخن رانده شده توسط اشخاص ناشناسی در مسجد بازارباش شهرستان رضائیه توزیع شده است.
2ـ در شب مورخه 12 /6 /37 اعلامیه‌های مضره‌ای تحت عنوان «اعلام خطر» وسیله اشخاص ناشناسی در مسجد بازارباش رضائیه پخش گردیده است.
3ـ در مورخه 14 /6 /37 اعلامیه‌های مضره‌ای تحت عنوان « به نام خداوند در هم کوبنده ستمگران» که در آن از تغییر کابینه و نخست وزیر جدید سخن رانده شده3 توسط اشخاص ناشناسی در مسجد بازارباش رضائیه پخش گردیده است.
4ـ در مورخه 17 /6 /37 اعلامیه‌های مضره‌‌ای تحت‌عنوان « گروه مبارزین ارومیه – ستیز) توسط اشخاص ناشناسی در مسجد بازارباش رضائیه پخش شده است.
نظریه یکشنبه: تحقیق پیرامون صحت و سقم خبر از طریق 4/ه‍ امکان‌پذیر است. عقاب
نظریه دوشنبه: در مرخصی است.
نظریه 13/ه‍ : نظریه یکشنبه تأیید می‌گردد.
نظریه چهارشنبه: خبر صحت دارد تعدادی از عاملین پخش شناسایی شده‌اند.
نظریه جمعه: نظریه چهارشنبه تأیید می‌گردد.
______________________
1. منظور اعلامیه حضرت امام خمینی (ره) درباره فاجعه آتش‌سوزی در سینما رکس آبادان است. این پیام به تاریخ 31 مرداد 1357 /17 رمضان 1398 صادر و در کتاب صحیفه امام (ج3، صفحات 445 ـ 446) آمده است. متن پیام بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت عموم اهالی محترم آبادان ـ ایدهم‌الله تعالی
دریافت خبر بسیار فجیع به آتش کشیدن چند صد نفر هموطنان ما با آن وضع حساب شده موجب تأثر و تأسف شدید گردید. من گمان نمی‌کنم هیچ مسلمانی بلکه انسانی دست به چنین فاجعه وحشیانه‌ای بزند جز آنان که به نظایر آن عادت نموده‌اند و خوی درندگی و وحشیگری، آنان را از انسانیت بیرون برده باشد. من تاکنون اطلاع کافی ندارم، لکن آنچه مسلم است این عمل غیرانسانی و مخالف با قوانین اسلامی از مخالفین شاه که خود را برای حفظ مصالح اسلام و ایران و جان و مال مردم به خطر مرگ انداخته‌اند و با فداکاری از هم‌میهنان خود دفاع می‌کنند ـ به هر مسلکی باشند ـ نخواهند بود و قراین نیز شهادت می‌دهد که دست جنایتکار دستگاه ظلم در کار باشد که نهضت انسانی ـ اسلامی ملت را در دنیا بد منعکس کند. آتش را به طور کمربند در سراسر سینما افروختن و بعد توسط مأمورین درهای آن را قفل کردن، کار اشخاص غیرمسلط بر اوضاع نیست.
گفتار شاه که: تظاهرکنندگان مخالف من «وحشت بزرگ» را وعده می‌دهند، و تکرار آن پس از واقعه که: این همان وعده بوده است، شاهد دیگری بر توطئه است، نه اینکه واقعاً شاه یک غیبگوی بزرگ است! مصاحبه سابق شاه که ایران را با ملت نابود می‌کنم نیز شاهد این مدعا است. اظهار تأسف و تأثر در بوق‌های تبلیغاتی از اشخاصی که هر روز دستشان تا مرفق به خون هم‌میهنان مسلمان ما فرو رفته است شاهد بزرگی است بر نقشه شیطانی شاه و همدستانش، هم آنان که در اکثر شهرهای ایران دست به کشتارهای فجیع زده‌اند.
آیا مردم مظلومی که هر روز به دست همین جنایتکاران به خاک و خون کشیده شده و به وضع بسیار اسفباری کشته شده‌اند هم‌میهنان ما نبوده‌اند؟ قراین نشان می‌دهد که قضیه دلخراش آبادان چون کشتار شهرهای ایران از یک منشأ به وجود آمده است. آیا از این جنایت کسی جز شاه و بستگانش امید نفعی داشته‌اند؟ آیا تاکنون غیر از شاه که هر چند وقت یک بار دست به کشتار وحشیانۀ مردم می‌زند این قبیل صحنه‌ها را به وجود آورده است و یا خواهد آورد؟ این مصیبت دلخراش برای شاه، شاهکار بزرگی است تا به تبلیغات وسیع در داخل و خارج دست زند و به بوق‌ها و مطبوعات دست نشانده داخل و نفع‌طلب خارج دستور دهد که هر چه بیشتر برای اغفال مردم این جنایت را منتشر و به ملت محروم و مظلوم ایران نسبت دهند تا در خارج ملت حق‌طلب ایران را مردمی که به هیچ ضابطه انسانی و اسلامی معتقد نیستند معرفی نماید.
من به ملت بزرگ ایران اعلام خطر می‌کنم، خطر اینکه دستگاه این‌گونه اعمال وحشیانه و ضداسلامی را در سایر شهرهای ایران انجام دهد تا تظاهرات پاک مردم شجاع ایران را که با خون خود ریشه درخت اسلام را آبیاری می‌کنند لوث نماید. لازم است گویندگان مطلبی را که به نابودی انقلاب رهایی‌بخش اسلام منجر می‌شود برای مردم روشن نمایند. این مصیبت بزرگ را به ملت مسلمان ایران به خصوص به مردم ستمدیده آبادان و به خانواده‌های داغدیده تسلیت عرض نموده و خود را در غم بزرگ و جانکاه آنان شریک می‌دانم. از خداوند تعالی نصرت اسلام و مسلمین و قطع ایادی اجانب و پیوستگان به آنها را خواستارم.
17 شهر صیام 98
روح‌الله الموسوی الخمینی
2. فاجعه سینما رکس: در سالگرد کودتای 28 مرداد سال (1357) حادثه‌ای در شهر آبادان رخ داد که به نقطه عطفی در رویارویی رژیم پهلوی و مخالفان آن بدل شد. در آن روز که بیست و پنجمین سالگرد بازگشت شاه به تخت سلطنت بود، در یکی از سینماهای شهر آبادان آتش‌سوزی بزرگی روی داد. شاه در 26 مرداد 57 ابراز داشته بود که: «ما به مردم تمدن بزرگ را وعده می‌دهیم و دشمنان وحشت بزرگ را» دو روز بعد در سالروز کودتای 1332 سینمارکس به آتش کشیده شد و تفسیر سخن شاه معلوم گشت. مردمی که برای گریز از آتش به سوی درهای خروجی می‌دویدند، متوجه شدند که درهای خروجی به صورت مرموزی از پشت قفل شده است. ستاره فرمانفرماییان در کتاب «دختری از ایران» درباره این فاجعه می‌نویسد: «چهارصد نفر زن و مرد و کودک در این فاجعه انسانی در آتش سوختند. موجی از خشم و نفرت در سراسر کشور به حرکت درآمد. دولت میکوشید این اقدام را به متعصبان مذهبی نسبت دهد که به طور معمول در آن روزها سینماها را میسوزاندند، اما سینماهایی که در تظاهرات عمومی به آتش کشیده میشد قبلاً از تماشاگر خالی میشد. روشن بود که کسی حرف دولت را نمیپذیرفت و اعتقاد عمومی بر این بود که ساواک برای بدنام کردن روحانیت دست به چنین جنایت هولناکی زده است.» (دختری از ایران، ص 364)
این فاجعه زمانی رخ داد که فیلم «گوزنها» ساخته مسعود کیمیایی در حال نمایش بود. آن زمان بیست سال از ساخته شدن سینما رکس میگذشت. ظرفیت این سینما حدود هفتصد صندلی بود و در خیابان امیری آبادان، روی یک پاساژ قرار داشت. فردای حادثه روزنامهها خبر این فاجعه را به شکلی شتابزده تنظیم کردند و آن را به «خرابکاران» منتسب کردند. «خرابکار» صفتی بود که رژیم شاه به مبارزان و افرادی که علیه سلطنت او اقدام میکردند، داده بود. روزنامه اطلاعات خبر خود را چنین شروع کرد: «گروهی خرابکار و غیر معتقد به اصول انسانی با همکاری سرایدار سینما با مواد آتشزا سالن سینما را به آتش کشیدند.» (ش 15691، ص 4) و بعد در ادامه نوشت: «ماموران آتشنشانی، شهرداری و شرکت نفت آبادان چند لحظه پس از آگاهی از آتشسوزی سینما رکس آبادان به محل حادثه شتافتند (همان). بدون آن که درباره عوامل وقوع این فاجعه پیشداوری کنیم روند گزارشهای ساواک که در نهایت منعکس کننده قضاوت عمومی اهالی آبادان، مردم ایران و حتی جهانیان است، بیانگر این داوری خواهد بود. بر اساس گزارش ساواک؛ شاهدان عینی روایت می‌کردند که «آتش با چنان سرعتی آغاز شد که در زمان کوتاهی تمام فضای سینما را دربرگرفت. به طوری که عدهای از تماشاگران جز تسلیم در برابر شعلههای سرکش آتش چارهای دیگر نداشتند و عدهای دیگر در حالی که وحشت سراپایشان را فرا گرفته بود از لابهلای صندلیها به قصد فرار خود را به درهای خروجی سینما رساندند، اما جز تعداد کمی، کسی نتوانست از آن حصار شوم بگریزد و آن هم پس از خروج از در و پنجرههای سوخته سینما مامورین شهربانی آنها را زیر لگد و مشت خود گرفتند. در این زمان شعلههای آتش تمام سالن را دربرگرفته بود... مردم برای نجات آسیبدیدگان به طرف درهای سینما میرفتند تا بلکه بتوانند به هر وسیلهای شده تماشاگران را از آنجا خارج سازند، اما سرتیپ رزمی در حالی که فریاد میزد خرابکارها توی سینما هستند اجازه نزدیک شدن به کسی را نمیداد و دستور داده بود در سینما را که از درون با زنجیر بسته شده بود از بیرون نیز برای محکم کاری با دستبندهای آهنی شهربانی قفل کنند. مردم که نظارهگر سوختن فرزندان خود بودند برای ورود به داخل سینما تلاش میکردند اما مامورین شهربانی به زور اسلحه و باتون و با ضرب و جرح به مقابله با آنان میایستادند و از ورودشان به درون سینما ممانعت میکردند... پس از گذشت نیم ساعت از آتشسوزی... مامورین آتشنشانی فاصله 5 دقیقهای را مدت 30 دقیقه طی کرده و به محل آتش سوزی رسیدند...» (خوزستان همگام با انقلاب، صص 109 تا 113) امام خمینی(ره) با صدور اعلامیه‌ای در نجف اعلام کرد که به آتش کشیدن مردم در سینما رکس کار خود رژیم است. روحانیون، دانشجویان و اصناف مشهد مقدس طی اعلامیه‌ای، به پنهانکاری‌های رژیم از بیان حقیقت، اشاره و توضیحاتی را جهت روشن شدن موضوع و عاملین حادثه بیان کردند:
1ـ تناقض‌گویی رییس شهربانی آبادان، او در مصاحبه رادیویی اعلام کرد ساعت 2:30 نصف شب خبر آتش‌سوزی سینما را به وی اطلاع داده‌اند و او بلافاصله از نیروهای آتش‌نشانی جهت اطفای حریق کمک می‌خواهد، این در حالی است که روزنامه‌ها نوشتند: ساعت 9:30 شب به رییس شهربانی اطلاع داده شده است، با اینکه آتش‌سوزی ساعت ده شب به وقوع پیوسته است.
2ـ نیروهای آتش‌نشانی آبادن به علت وجود پالایشگاه نفت، به طور شبانه روز در حال آماده باش هستند؛ پس چگونه آنها موفق به مهارکردن آتش قبل از آنکه تمام سالن را فراگیرد، نشده‌اند؟
3ـ رییس شهربانی بیان کرده که به علت گسترش آتش از پنجاه متر مانده به محل حادثه، مأموران قادر به پیشروی نبوده‌اند و در دنباله سخنانش بیان می‌کند که مأموران به پشت‌بام رفته و دیوارها را جهت گریز مردم خراب کرده‌اند.
4ـ علت بسته و قفل شدن درهای سالن‌ها چه بوده است؟
5ـ فیلم گوزنها محتوایی آموزنده و انقلابی داشته است.
6ـ علت مرتبط ساختن این اقدام با تظاهرات مذهبی از سوی دولت در بیانیه‌هایش چیست؟
7ـ قبل از بررسی واقعه، رژیم چگونه پی برده که این، کار خرابکاران بوده و این موضوع را از رسانه‌ها اعلام کرده است؟ (ر.ک: نقش علمای مشهد در انقلاب اسلامی، حسن شمس‌آبادی، صص 6ـ 255 به نقل از آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره بازیابی 129، سند شماره: 110)
در پی حادثه جانگداز و دلخراش سینمارکس آبادان حرکت‌های انقلابی مردم در شهرهای مختلف کشور به شدت افزایش یافته و در بسیاری از شهرها تظاهرات و درگیری‌ها به اوج خود رسید. در شهرهای شیراز، قم، تبریز و اصفهان هم که حکومت نظامی برقرار بود مردم به حجم تظاهرات خود افزودند و در پی آن شاه مجبور شد برای آرام کردن اوضاع دکتر جمشید آموزگار را از کار برکنار کرده و در تاریخ 5 /6 /57 فرمان نخست‌وزیری مهندس جعفر شریف‌امامی را صادر نماید. در ماه مذکور تعداد کثیری از مردم شهرهای مورد اشاره و شهرهای دیگر به شهادت رسیدند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1359 دادگاه با حضور قربانیان و سایر مردم طی بیست جلسه برگزار و نهایتاً عاملان این فاجعه در شهریور ماه همان سال به سزای اعمال ننگینشان رسانید.
3. منظور کابینه جعفر شریف‌امامی است.

منبع:

کتاب پایگاه‌های انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، مساجد، مساجد استان آذربایجان غربی- جلد اول صفحه 271

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.